مقالات
پائولو دی پائولو؛ مردی که طلسم و ظرافت ایتالیای پس از جنگ را عکاسی کرد
تعریف زرق و برق، با ویژگی های رمزآلود، واقع گرایی و احتیاط آن، بسیار دشوار است، اما عکس های پائولو دی پائولو 97 ساله سرنخ های بصری قطعی را ارائه می دهند. به مدت 14 سال تا دهه 50 و 60، او از ایتالیا پس از جنگ، به عنوان یک جامعه کشاورزی که به سمت صنعتی شدن در حال مسابقه بود، عکاسی کرد.
رپورتاژ پائولو دی پائولو از ستارگان درخشان سینما، نویسندگان، کارگردانان سینمای ایتالیا، کارگران کشاورزی و کارخانه ها و فقرا – همه با روحیه کنجکاوی همدلانه – گاهی به ایل موندو، یک هفته نامه 12 صفحه ای سیاسی و روشنفکری معروف راه پیدا می کرد. مجله ای که توماس مان و جورج اورول را به عنوان مشارکت کنندگان به حساب می آورد.
حرفه دی پائولو اکنون در حال بازنگری است. تا حدی به لطف پیرپائولو پیچیولی، مدیر خلاق خانه مد ایتالیایی والنتینو، طراح سال جوایز مد بریتانیا در سال 2022، طراح سابق گوچی، الساندرو میکله، که از اولین نمایشگاه آثار دی پائولو در تمام چهار سال گذشته حمایت کرد. اما بیشتر به دخترش سیلویا، که نقش برجسته ای در «گنجینه جوانی او»، یک مستند جدید و جذاب از بروس وبر، عکاس و فیلم ساز، دارد.
این فیلم زندگی کوتاه دی پائولو را ردیابی می کند که در طی آن، او از نخبگان هنر و ادبیات رم – به گفته خودش برای لذت – و همچنین لایه هایی از جامعه ایتالیای پس از جنگ عکاسی کرد. در طول راه ساخت این فیلم، این دانشجوی فلسفه سابق – که از ابتدا در شهر کوچک لارینو در استان مولیز در جنوب شرقی ایتالیا شروع کرد؛ آموزش خود را با بستن کادر لنز خود را روی آنا مگنانی در ساحل با پسر معلولش تکمیل کرد. و همچنین کیم نواک در حال اتو کردن در اتاق هتلش، بریژیت باردو در حال پرش از پله های اسپولتو و شارلوت رمپلینگ در حال ستاره شدن در کت یک چوپان در صحنه فیلمبرداری فیلم “ساردینیا ربوده شده” در سال 1966. او توسط ایل موندو به همراه شاعر و کارگردان فیلم بعدی، پیر پائولو پازولینی، به یک تور شنا در توسکانی اعزام شد و از آن پس، مارچلو ماسترویانی، ازرا پاوند و تنسی ویلیامز، را دوستان خود نامید.
دوره جامع عکاسی در مدرسه ایده
دختر او، سیلویا دی پائولو، که همچنین مسئول آرشیو این عکاس است؛ میگوید: «رویکرد او به عکاسی بسیار خودانگیخته بود، برخلاف یک پاپاراتزی». او خود را یک آماتور می دانست و مردم با او احساس آرامش می کردند. او هرگز سعی نمی کرد شرایطی خاص را برای عکاسی برانگیزد.»
اما یک رابطه شکست خورده با یک جامعه شناس رومی زیبا، و همینطور یک ویرایشگر عکس، که در سال 1968 از او خواست تا کمی «زرق و برق» – کدی برای سبکی تهاجمی تر از عکاسی به مانند پاپاراتزی ها- پیدا کند؛ جادوی این هنرمند عکاس را از بین بردند. او دوربین لایکا خود را کنار گذاشت. 250000 قطعه نگاتیو، برگه ای محتوی تمام شماره تماس ها و مجله های حاوی آثارش را در زیرزمین قرار داد و سپس به مدت 40 سال به عنوان مدیر هنری کارابینیری، نیروی پلیس منطقه ای ایتالیا خدمت کرد. سیلویا هرگز نمی دانست که پدرش عکاس بوده است. و این تا زمانی بود که در اواخر دهه 1990 نگاتیوهای او را در انبار پیدا کرد. اتفاقی که کشف مجدد او را رقم زد. او می گوید: « او می خواست هر خاطره ای را حذف کند، زیرا کنار گذاشتن عکاسی برای او تصمیمی دردناک بود.» دخترش می گوید:« دی پائولو در راه طرد عکاسی تا جایی پیش رفت که هیچ عکس خانوادگی نیز از آن ها وجود ندارد.
عکس های مورد علاقه او شامل عکسی از گروهی از پسران روی تپه ای در رم است. عکسی دیگر مربوط به زمانی می شود که پدرش و پازولینی در یک ماشین اسپرت در حال گشت و گذار بودند و به داخل ماشین نگاه می کردند. عکسی از هنرپیشه کاپوسین در حال رقصیدن در یک مهمانی در ونیز، یک رقص در کاخ روسپیلیوسی در رم که به گفته او شبیه صحنه مهمانی در فیلم “پلنگ ویسکونتی” است. و همچنین تصویری متعلق به رمپلینگ در فیلم “ساردینیا”. سیلویا میگوید: «این لحظه ای از تاریخ است که غیرقابل جایگزینیست. به این دلیل که در فرهنگ، سینما و اقتصاد اتفاقات شایعی در حال وقوع بود.
دی پائولو می گوید:”حتی فقیرترین افراد نیز، دارای ظرافتی محتاطانه بودند که امروزه ما آن را نداریم.”
پیچیولی والنتینو که برای دیدن نمایش گذشتهنگار موندو پردوتو تحت حمایت خانه گوچی از آثار دی پائولو در رم آمده بود؛ پس از آن، از دی پائولو برای عکاسی از پشت صحنه در یک نمایش والنتینو دعوت کرد.
دی پائولو میگوید: «در دنیای مد هرگز نمیگویند که فردی در همان زمینه، کاری بسیار خاص انجام میدهد، بنابراین من بسیار تحت تأثیر این کار قرار گرفتم. زرق و برق یک چیز است، اما عکس ها نیز بسیار صمیمی و خصوصی هستند و این شما را به سطح متفاوتی از الهام می رساند. من فکر می کنم که هر دو به انسانیت پاسخ دادند.»
شاید مهم این باشد که داستان هایی که دی پائولو تعریف میکند به دلیل تجارت پیچیده یا علامت گذاری شده به سمت ایدئولوژی یا طرح فانتزی نبوده است. دخترش می گوید: «امروزه ما تقریباً همه چیز را در مورد مردم می دانیم و این به از بین بردن هرگونه احساس دست نیافتنی کمک کرده است. پدرم گفت که حتی لا دولچه ویتا نیز، یک نوع دروغ است که توسط فردریکو فلینی اختراع شده است، زیرا هیچ مدل یا بازیگری به اطراف Via Veneto نمی رود. مردم منتظر دیدن یک فرد مشهور هستند.
ایزابلا روسلینی، بازیگر و دوستدار محیط زیست، که در آن زمان در ایتالیا بزرگ شده بود، می گوید:
«در سیری به مفهوم سبک و استایل، امروزه ما با نگاهی پر از زرق و برق به آن می نگریم، اما در آن زمان، این مفهوم اینگونه بررسی نمی شد. ایتالیا قبل از جنگ، یک کشور بسیار فقیر بود و بعد از آن به یک کشور صنعتی تبدیل شد. دوره ای پر از امید بود، درها باز بود و همه چیز ممکن بود و استعدادها آشکار شدند.»
فقدان تدبیری که در فیلم وبر مورد تجلیل قرار گرفت و بسیاری آن را قوی ترین اثر او از زمان “Let’s Get Lost”، مستندی در سال 1988، درباره زندگی چت بیکر، نوازنده ترومپت جاز، می دانند، نیاز به مقایسه دارد. از نظر وبر، دی پائولو برای ایتالیا می تواند همان چیزی باشد که هانری کارتیه برسون، برای فرانسه یا سیسیل بیتون، برای بریتانیا است. روسلینی میگوید: «می توان گفت که دی پائولو برای سوژه هایش مثل یک دوست بود. «بروس هم این کار را می کند. او توجه زیادی به رپورتاژ می کند، زیرا این کار تأثیر احساسی بیشتری دارد. زرق و برق در استعداد و هوش است، نه در لباس یا ژست ظریف، و یک عکاس باید راحت ارتباط برقرار کند و اعتماد سوژه را جلب کند، مخصوصا با سوپراستارهایی که محافظه کار هستند و مورد قضاوت قرار می گیرند.
وبر برای اولین بار آثار دی پائولو را زمانی که در سال 2012 وارد یک فروشگاه عکاسی در رم شد و صاحب آن با او تماس گرفت، کشف کرد. او میگوید: «نمی دانستم قرار است فیلم بسازم، زیرا گاهی اوقات این کار را نمیکنی و با گرفتن عکس شروع میکنی و به آن فکر میکنی. وبر که بیشتر به عنوان یک عکاس مد شناخته می شود، مانند دایان آربوس زیر نظر “لیزت مدل”، که عکاسی مستند را در آمریکا بازتعریف کرد؛ تحصیل کرد. مدل به شاگردانش می گفت: «یک درخت را به من نشان بده، اما چیزی را هم به من نشان بده که درخت نیز از آن عبور می کند».