آنلاین
برای توصیف عكس، چگونه باید از روش های انتقادی و تفسیری برای داوری بهره گیریم؟
توصیف عكس ، یا یك نمایشگاه ، یعنی توجه به هر آنچه بدان مربوط می شود و بازگو كردن آن به دیگران ، چه به صورت سخنرانی و چه در قالب نوشته .
توصیف فرایند گردآوری داده ها و فهرست كردن حقایق است . توصیف یعنی پاسخگویی به پرسش هایی نظیر : ( اینجا چیست ؟ من چه چیزی را می بینم ؟ من واقعا درباره ی این تصویر چه میدانم ؟ ) پاسخ ها شناسایی بدیهیات و مبهمات است . حتی زمانی كه موارد معینی به نظر منتقد بدیهی می آید ، آن ها را نشان می دهد ، زیرا می داند آنچه برای بیننده ای بدیهی است برای دیگران ممكن است قابل رویت نباشد .
اطلاعات توصیفی شامل نظر درباره ی موضوع عكس ، واسطه و فرم به طور كلی درباره محیط اتفاقی عكس می شود ، كه این یك ، شامل اطلاعات درباره ی عكاس ، زمان عكاسی و محیط اجتماعی است كه عكس از دل آن سر برآورده است .
اطلاعات توصیفی حقیقی یا دروغین دقیق یا غیر دقیق ، واقعی ، یا غیر واقعی است : ریچارد آودون یا از دوربین دیردورف 8.10 اینچ استفاده كرده یا نكرده است ؛ یا بیش از 17 هزار قطعه فیلم مصرف كرده یا نكرده است .
اظهارات توصیفی با مشاهده قابل بررسی است . اگر چه اصولا می شود نشان داد كه ادعاهای توصیفی حقیقی است یا كاذب ، در عمل منتقد گاهی انجام آن را مشكل می یابد . منتقدان اطلاعات توصیفی را از 2 ماخذ به دست می آورند – درونی و بیرونی .
آن ها بیشتر اطلاعات توصیفی را با دقت از درون عكس كسب می كنند . همچنین اطلاعات توصیفی را از منابع بیرونی مانند كتابخانه ، خود عكاس ، نشریات و … به دست می آورند . هنگام تماشای نمایشگاه یا عكس خاص توصیف نقطه ی منطقی برای شروع است . زیرا وسیله ی گرداوری آن دسته از اطلاعات اساسی است كه به درك عكس كمك می كنند . البته از نظر روانشناسی ما اغلب در ابتدا می خواهیم قضاوت كنیم و نخستین اظهار نظرها حاكی از تایید و یا عدم تایید است .
ذاتا قضاوت كردن در ابتدای امر خطا نیست چرا كه قضاوت نیاز به آگاهی دارد و اطلاعات مناسب نیازمند توصیف دقیق است . خواه ما در ابتدا قضاوت كنیم و سپس بر اساس توصیف ، در صورت لزوم ، در قضاوت خود تجدید نظر كنیم ، و خواه در ابتدا توصیف و تفسیر كنیم و سپس قضا وت كنیم ، این امر به انتخاب ما بستگی دارد . نقطه ی آغازین قطعیت ندارد ، ولی توصیف دقیق از ضروریات نقد قابل دفاع است . تفسیر بر داوری ای كه به واقعیت بی توجه باشد یا مخالف واقعیت باشد جدا ایراد دارد . منتقدان مسلما و غالبا دست به توصیف می زنند ، اما در متنی كه چاپ می شود الزاما در آغاز ، توصیف و بعد تفسیر و سپس داوری نمی كنند .
ممكن است در ابتدا پیش خود و قبل از نوشتن توصیف كنند اما در نوشته به منظور جلب توجه خواننده ابتدا با قضاوت آغاز می كنند یا دست به تفسیر می زنند و سوالاتی مطرح می كنند یا نقل قول می كنند یا از نظر ادبی ابزارهایی بر می گزینند . زیرا اگر ابتدا توصیف كنند و سپس تفسیر و بعد قضاوت كنند احتمالا موجب كسالت خواننده خواهند شد .
غالبا منتقد در یك جمله اطلاعات توصیفی را با تفاسیر و داوری در هم می آمیزد . برای یادگیری سریع فرایند توصیفی نقد ، داده های توصیفی را در نوشته ی منتقدان دسته بندی و مطرح می كنیم .
ریچارد آودون ، عكاس مد و عكاس پرتره ، اهل ایالات متحده آمریكا 1923-2004
توصیف نمایشگاه ( در غرب آمریكا ) ی ریچارد آودون عكاس مشهور آمریكایی چگونه به نگارش منتقدان در آمد ؟
وقتی عكس های ریچارد آودون با عنوان ( در غرب آمریكا ) برای نخستین بار به نمایش گذاشته شد ، داگلاس دیویس در وضعیت دشواری كه اغلب منتقدان هنر دچارش می شوند ، قرار گرفت – او ملزم بود درباره ی كاری جدید كه همه را به مبارزه می طلبید مطلب بنویسد . علاوه بر این می بایست مطلب را برای خوانندگانی كه نمایشگاه را ندیده بودند می نوشت .
اكنون عكس های غرب آمریكا آودون به نسبت شناخته شده است ، زیرا هم در نمایشگاه عرضه شده اند و هم از سال 1985 به صورت كتاب در دسترس قرار گرفته است و افزون بر این ها چندین منتقد درباره ی آن اظهارنظر كرده اند . اما وقتی دیویس برای مجله نیوزویك مطلب می نوشت ، نمایشگاه به تازگی گشایش یافته بود و این آثار هنوز شناخته نشده بودند . مقاله ی او در حدود 1000 كلمه بود كه یك صفحه و یك ستون از نشریه را به خود اختصاص داد .
همراه مقاله چهار عكس از آثار آودون به چاپ رسید . مقاله ی دیویس پر از اطلاعات توصیفی است ، یعنی دارای حقایق و مشاهدات درباره ی عكس ها بود كه به صورت سوال مطرح شده بودند .
دیویس مقاله اش را با این جمله شروع می كند : ( در میان انبوه پرتره هایی كه در فورت ورث به نمایش درآمد ، عكسی بسیار بزرگ و بی اندازه بلندپروازانه روی سه قاب در كنار هم نصب شده بود . پرتره ها ریچارد آودون عكاس مشهور مد به قصد مستند كردن غرب آمریكا تهیه كرده بود ) .
شاید خواننده مقاله ریچارد آودون را بشناسد شاید نشناسد ، پس دیویس بی درنگ و بدون تردید به خواننده آگاهی می دهد كه ریچارد آودون عكاس مد است . همچنین توضیح می دهد كه عكس های نمایشگاه پرتره و تعدادشان هم زیاد بوده است . ( در میان انبوه پرتره ها ) – و اینكه در فورت ورث به نمایش درآمده است . هرچند اشاره به محل نمایشگاه توضیح واضحات است اما توضیح از آن رو جالب است كه نمایش های بزرگ عكاسان مشهور مد و آودون معمولا در نیویورك برگزار می شود تا شهری در تگزاس .
اینكه عكس ها به قصد ( مستند كردن ) غرب آمریكا تهیه شده اند برای دیویس و قضاوت نهایی او اهمیت خاصی می یابد . دیویس بررسی خود را با بحث درباره ی یكی از عكس ها آغاز می كند كه او آن را ( بی اندازه بلندپروازانه ) می نامد .
عكس پیچیده است و همراه با مقاله چاپ نشده است . تصویر ذهنی ما به توصیف دیویس مربوط می شود : ( با بیش از سه متر طول و تقریب 5/1 متر ارتفاع بزرگترین تصویری كه در نمایشگاهی به نمایش درآمده است .)
حال با توجه به معیارهای عكاسی بسیار بزرگ است ؛ دیویس بر ابعاد آن تاكید می كند و نیز نشان می دهد كه بیشتر كارها به اندازه واقعی ( آدم ها ) است : ( ما روبروی چهار چهره ی سیاه معدنچیان كه بر سه عكس مجزا ردیف شده اند ، می ایستیم . ) خوانندگانی كه نمایشگاه را ندیده اند درمی یابند كه تصویر از سه عكس مجزا تشكیل شده است . دیویس توضیح می دهد كه (سیاه) ردیف شده اند . او همچنین توضیح می دهد كه روبروی سه نقطه آن ها می ایستیم.
توضیح دیویس در مورد تصاویر مهم است زیرا خواننده با دیدن كتاب های آودون ، یا تصاویر كوچك مجله یا روزنامه . آیا احتمالا اسلاید هایی بر پرده ی كلاس درس ، اگر اصل كارها را ندیده باشد ، می تواند آن ها را در ذهن تجسم كند . یكی از اهداف توصیف درك آن ها در حال و هدف دیگر ثبت دقیق رویداد برای آیندگان است . برخی از نقدهای كنونی آثار جدید ، به بخشی از تاریخ هنر برای نسل های آینده تبدیل خواهد شد .
سپس دیویس توضیح می دهد كه یكی از چهار معدنچی در تصویر سه تكه ، تصویرش دوبار تكرار شده، چهره اش درست در دوخط انفصال تابلوها دوپارچه شده است . از دید دیویس این دوپارچه شدن ( كوبنده و جذاب است . )
در یك عكس معدنچی ریش دارد و در دیگری ندارد . دیویس توضیح می دهد كه آودون دو بار و در فاصله ی سه ماه از معدنچی عكس گرفته است : بار نخست معدنچی ریش داشته و بار دوم ریش نداشته است .
تمام این توصیفات درباره ی عكس سه تكه ، در نخستین پاراگراف مقاله آمده است . پس این اطلاعات مقدمه چینی است برای رسیدن به تفسیر چیستی عكس و نتیجه ی ارزیابی آن به شمار می آید : آثار آودون ، همچون عكس معدنچی ، دارای دو وجه است . )
به نظر دیویس ، دو وجهی بودن نمایشگاه از آن جهت است كه اولا ، عكس برخورد مستقیم و ( مستند ) با غرب آمریكاست و سپس جدایی اودون از عكاسی مد است ، كه او بدان شهرت یافته است . اما طبق نظر دیویس ، هرچند عكس ها ممكن است به نظر اتفاقی و خلق الساعه برسند ، اما كاملا فكر شده و پرداخته شده اند : مثل همیشه او از سبك و حالت و جلوه پیروی كرده است .
دیویس در آخرین جمله ی مقاله نتیجه می گیرد كه این نمایشگاه غرب را مستند نكرده است ، بلكه خود اودون و سبك او را سندیت بخشیده است . بدین سان قضاوت دیویس در هم آمیخته است : نمایشگاه با توجه به ادعای او مستندنگاری دقیق غرب نیست ، و از این رو موفق نیست ؛ اما توفیق عكاس در این است كه به عنوان سبك كامل عكاسی با شور خاصی كار خود را پیگیری می كند .
از مجموعه ی در غرب آمریكا . معدنچی . ریچارد آودون 1979
ریچارد آودون برای برپایی این نمایشگاه جنجال برانگیز دو بار به غرب آمریكا سفر كرد و از معدنچیان و ساكنین آن 124 پرتره تهیه كرد . او در 752 جلسه عكاسی 17000 عكس گرفت.
نمونه هایی از عكس های ریچارد آودون كه از افراد مشهور و برای مجلات مد گرفته است
داگلاس متیو دیویس ، 1933-2014 ، هنرمند ، منتقد و معلم آمریكایی كه برای انتشارات نیوزویك مطلب می نوشت .
قضاوت داگلاس دیویس ، درباره نمایشگاه ریچارد آودون چگونه است ؟
دیویس ، در سه پاراگراف ، نمایشگاه اودون را تشریح كرده است .
میان پاراگراف آغازین درباره ی عكس سه تكه و پاراگراف نهایی نتیجه گیری ، كه شامل قضاوت دیویس است ، سه پاراگراف اطلاعات توصیفی ارائه شده است . توصیفات نه تنها جالب و روشنگرند ، بلكه متضمن تفسیر و قضاوت منتقدند .
تفسیر دیویس این است كه آثار دارای سبك و زیبا هستند و قضاوت او این است كه به دلیل همین سبك هم ناموفق است و هم موفق . ما و دیگر منتقدان ممكن است موافق یا مخالف نظر دیویس درباره ی كارهای اودون باشیم . هرچند توصیف ، تفسیر و ارزیابی در نوشته ی منتقدان در هم تداخل می كنند و مرزهای روشنی میان آنها نمی توان ترسیم كرد حتی در عبارات و جمله ها ، به تقسیم بندی زبان توصیفی و اطلاعات دیویس خواهیم پرداخت .
در پاراگراف بعدی ، می فهمیم كه برگزاری نمایشگاه به طول انجامیده ، و در مورد متفاوت بودن سبك كار با سبكی كه اودون را در دهه شصت به شهرت رسانید تبلیغ زیاد شده است . دیویس سبك آثار پیشین را ( سبك متعالی مد ) می داند . در نخستین پاراگراف او اظهار داشت كه عكس های فراوانی آنجا بود ، حال می گوید 124 عكس به نمایش درآمده و اضافه می كند عكس ها در كتابی توسط انتشارات ابرامز به چاپ رسیده است . دیویس در قضاوت و نه توصیف ، كتاب را ( زیبا ) می خواند . و می افزاید ( عكس ها صمیمی و راحت به نظر می رسند )
در پاراگراف سوم دیویس اطلاعاتی را به خواننده می دهد كه نمایشگاه به سفارش موزه ی آمون كارتر فورت ورث در سال 1980 ، كه اكنون نمایشگاه در آنجا برگزار شده است ، تهیه شده است . دیویس می گوید كه اودون بارها ،در مراسم مارگیری سویت واتر در تگزاس حضور یافته است و به معادن زغال سنگ در پائونیا سفر كرده است . اودون در 752 جلسه ، عكاسی كرده است و 17000 عكس گرفته است .
دیویس می افزاید پروژه ی عكاسی اودون همچون تلاش های مستند نگاری ویلیام هنری جكسون و ادوارد كورتیس كه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مناطق غرب آمریكا را پیمودند ، بسیار گسترده بوده است .
در پاراگراف چهارم درباره ی شیوه ی عكاسی اودون بحث می كند . می گوید كه اودون ( زنبورداری با سینه ی برهنه را كه زنبورها از تن او بالا می روند ) در برابر عدسی دوربین قرار داده است . دیویس ادعا می كند كه موضوع عاای اودون به نظر راحتت و واقعی می آیند و آنرا به شیوه ی عكاسی اودون نسبت می دهد .
دیویس می گوید اودون برای عكاسی از دوربین 8.10 اینچ قطع 20.25 سانتیمتر دیردورف استفاده كرده و به همین سبب توانسته است به موضوع نزدیك شود و با او حرف بزند و در حالی كه در كنار دوربین ایستاده است ، شاتر را بفشارد .
دیویس اشاره می كند زمینه ی عكس ها سفید یكدست است و برای این منظور او كاغذی را در پشت دوربین آویخته است و می افزاید در نوردهی از نور طبیعی استفاده شده است ؛ و موقع چاپ عكس ها هیچ بخشی از عكس ها حذف نشده است و نگاتیوها رتوش نشده اند .
در پاراگراف آخر به گفته ی اودون اشاره می كند كه می خواسته است بیننده هنگام تماشای عكس باور كند كه ( موضوع ، خود را در برابر عكاس حس نمی كند ) .
او سبك اودون را چنین توصیف می كند : نگاه مرده وار و خیره به دوربین ، اندام بی وقار ، دست یا سری كه در كناره ی قاب برش خورده . او موضوع عكس دیگری را چنین توصیف می كند ( الوارفروش تنومندی كه كودك آرام خود را سر و ته گرفته است ) و به معدنچی دیگری اشاره می كند چهره اش را ( غبار زغال پوشانده ) است و سپس در نتیجه گیری جمله ای از اودون را كه قبلا نقل شد ، ذكر می كند كه اودون با اشتیاق سبك عكاسی خویش را دنبال می كند .
از نظر سایر منتقدان ، آیا عكس های نمایشگاه در غرب آمریكا اودون ، یادآور مُد هستند ؟
مقاله ی دیویس برای مجله ای با تیراژ بالا با سلیقه های گوناگون نوشته شده است . مقاله چندان طولانی نیست . مقاله ی دیگری به همین اندازه در نشریه ی آرت فوروم ، تقریبا در همان زمان كه مقاله ی دیویس در نیوزویك منتشر شد ، به چاپ رسید . مقاله را ویلیام ویلسون نوشته است .
مقاله ی بعدی با عنوان ( اودون به غرب می رود ) به وسیله یی سوزان ویلی نوشته شد و شش ماه بعد در آرت نیوز به چاپ رسید . هر دو نشریه ی آرت فوروم و آرت نیوز عمدتا به هنرهای تصویری می پرددازند . طول مقالهه هاای دیویس و ویلسون در حد یك صفحه ی 1000 كلمه ای نشریه است . طول مقاله ی ویلی در حدود شش صفحه ی نشریه است و 3500 كلمه دارد . مقاله ی ویلسون با یك عكس و مقاله ی ویلی با چهار عكس همراه است .
دیویس و ویلسون دیدی تایید آمیز نسبت به نمایشگاه دارند . هرچند هر دو نمایشگاه را تایید می كنند ، اما ویلسون ، همچون دیویس ، عقیده دارد كه عكس ها مستندسازی دقیق غرب نیست . به اعتقاد ویلسون ، این روایت اودون از غرب امریكاست ، اما او آنرا مهم تلقی نمی كند ؛ او عكس ها را روایتی داستان گونه و تماشای آن هارا لذت بخش می داند . او هرچند از بعضی از عكس ها ایراد می گیرد و آن ها را صرفا مُد می نامد اما نگاهی مثبت به نمایشگاه دارد .
سوزان ویلی به وضوح نمایشگاه را تایید نمی كند . هرچند او اودون را به خاطر ( صنعتگری بی عیب ) تحسین می كند به نظر او نمایشگاه ( سرد و ماشینی ) و ( بدون قدرت تاثیرگذاری عمیق ) است . به نظر او عكس ها بیشتر ( مد هستند و نه هنر ) . با این مرور كوتاه در مورد موضع ویلسون و ویلی ، و جست و جوی توصیف در نقد ، دو وضعیت دیگر نقد را در مورد دیویس بررسی خواهیم كرد . افزون به تحلیل توصیفات این سه منتقد درباره ی كار اودون ، توصیف انواع دیگر عكس را مورد بررسی قرار خواهیم داد .
چگونه در نقد عكس ، مطلب را توصیف می كنیم ؟
بیانات توصیفی درباره ی مطلب ، اشخاص ، اشیا ، مكان ها و رخدادهای عكس را معین و مشخص می كند . هنگام توصیف ، منتقد آنچه را كه می بیند نام می برد و مشخص می كند .
در نمایشگاه اودون 124 پرتره به نمایش گذاشته بود ، بسیاری از عكس ها دسته جمعی و تعدادی انفرادی بود . دیویس به اختصار برای توصیف موضوع نمایشگاه ، دست به دسته بندی می زند ، مثل گله داران ، خانه دارها ، رام كنندگان اسب ، حفاران چاه های نفت ، پرورش دهندگان خوك ، بسته بندی های گوشت ، روزمزدان استخدام نشده .
بعضی از این عناوین را آودون برای عكس هایش انتخاب نكرده است – مثل دیوید بیزون ، دفتردار بارگیری ، دنور ، كولورادو 25/7/1981 – و دیویس از برخی از عناوین در مقاله اش استفاده كرده است . اما عناوینی را خود اختراع كرده است مثل ( روزمزدان استخدام نشده ) .
او اضافه می كند كه یكی از معدنچیان ( قدبلند و رازآمیز ) است و درباره ی پسری می نویسد ( با ماری پیچیده به دور بازو ) . هنگام خواندن مطلب این توصیفات به نظر ساده ، صریح و بدیهی می آید اما دیوییس با گزینش دقیق كلمات این كار را انجام می دهد . عكاس تصویر ارائه می دهد و منتقد واژه هایی برای تصویر .
ویلیام ویلسون در مقاله ی خود در آرت فوروم همان موضوع را كه دیویس دیده است به نوعی دیگر تفسیر می كند . او موضوع نمایشگاه را ( گرد هم نمایی انسان ها ) می نامد و می گوید نمایشگاه نه تنها ، مطابق انتظار ، ( گاوداران و سرخپوستان ) را در بر می گیرد بلكه ( تعدادی بیماران روانی بیمارستانی ؛ یك نفر متخصص فیزیوتراپی ؛ سه خواهر از وایلد هورس ، كولورادو ) را هم نشان می دهد .
ویلسون درباره ی سه خواهر می افزاید ، سه خواهر بیست و پنج سال معاونت باشگاه لورتالین فان را عهده دار بوده اند . ویلیام با زبانی پر طمطراق و با استفاده از جناس لفظی اشاره می كند كه ( دوده و به دوده آلوده ، شقه های شكافته ، گوشت خونین و خون كله های سلاخی شده ی گوسفند و گوساله ) اهم چیزهایی است كه در این پرتره ها به چشم می آید .
توصیف سوزان ویلی ، از نمایشگاه ریچارد اودون چگونه است ؟
سوزان ویلی در مقاله اش در آرت فوروم فضای زیادی را در مقایسه با بررسی یك صفحه ای دیویس و ویلیامز به موضوع اختصاص داده است ، و بیشتر آثار اودوون را توصیف می كند و صحبت را از عكس های قدیم مُد او شروع می كند و می گوید اودون این نوع كارها را از 1946 آغاز كرده است . او می گوید كه چگونه كار اودون با كار همتایانش متفاوت است و توضیح می دهد اودون ، عكاسی مُد را از عكاسی داخل آتلیه آزاد ساخت .
او زبان جانداری را برای توصیف عكس های مُد او انتخاب می كند ، این كه چگونه اودون عكس ها خود را : در مكان های واقعی و شناخته شده تهیه می كند و از مدل هایش كه خم شده اند ، در ساحل به هوا پریده اند ، دامن مدل جدید خود را در خیابان های پاریس چرخ داده اند یا بر سر میز رولت نشسته اند ، عكس گرفته است .
ویلی همچنین می گوید ، اودون علاوه بر عكس های تجارتی مُد در سال های دهه شصت و هفتاد ، از چهره های سر شناس عكس گرفته است . علاوه بر شناساندن پرتره ها به عنوان هنرمند ، نویسنده و سیاستمدار ، او با انتخاب زبان توصیفی مشخصات دقیق تری را ارائه می دهد : ( اودون ضعف جسمانی را نشان می دهد : پژمردگی و پف های گوشت و پوست ، چین و چروك چهره ، غبغب آویخته ، منافذ پوست ، چشمان خیره ، قیافه ی درمانده ثروتمندان ، قدرتمندان ، و مشاهیر .
ویلی همچنین مجموعه ی چهره ی ( به تاراج رفته ی) پدر اودون را توصیف می كند كه اودون از پدر در حال احتضار و مبتلا به سرطان خود تهیه كرد .
ویلی می گوید انتخاب موضوع توسط اودون بیشتر تفسیری است تا توصیفی : پس از زمانی كوتاه شخص در می یابد كه غریبان از دید اودون منحصرا به خاطر ظاهر عجیب و غریبشان برگزیده شده اند . ویلی در نتیجه گیریش تنها نیست . ریچارد بولتون در افترایمیج اظهار می دارد كه كار اودون سوءاستفاده كردن از موضوع های عكاسی است و می پرسد : آیا اگر افراد كمتر كثیف یا كمتر ناتوان بودند ، یا سر و وضع بهتری داشتند ، برای عكاسی انتخاب می شدند ؟
منتقدان چگونه از جنبه های گوناگون عكس ها را بررسی می كنند ؟
این منتقدانی كه راجع به ایشان گفتیم ، همان كارها را دیده اند و درباره ی همان نمایشگاه می نویسند ، اما در توصیف موضوع عكس ها ، می خواهند ما به جنبه های گوناگون شخصیت ها توجه كنیم .
شباهت های فراوان در مشاهدات آن ها وجود دارد زیرا درباره ی حقایق قابل مشاهده می نویسند ، اما جا برای گزینش متفاوت در پرداختن یا نپرداختن به موضوع وجود دارد ، همین طور است در مورد تفاوت زبانی كه برای توصیف موضوع برگزیده اند .
موضوع كار اودون غالبا آدم ها هستند ، كه نسبتا فاقد پیچیدگی هستند . معمولا یك فرد در عكس هست . اما همان طور كه دیدیم ، توصیف آن موضوع كار چندان آسانی نیست . موضوع بسیاری از عكس های دیگر نیز ساده است ، اما هنگام نقد آن ها ، آنچه را كه در عكس هست ، مشخص می كنیم .
شباهت های فراوان در مشاهدات آن ها وجود دارد زیرا درباره ی حقایق قابل مشاهده می نویسند ، اما جا برای گزینش متفاوت در پرداختن یا نپرداختن به موضوع وجود دارد ، همین طور است در مورد تفاوت زبانی كه برای توصیف موضوع برگزیده اند .
موضوع كار اودون غالبا آدم ها هستند ، كه نسبتا فاقد پیچیدگی هستند – و معمولا یك فرد در عكس هست . اما همان طور كه دیدیم ، توصیف آن كار چندان آسانی نیست . موضوع بسیاری از عكس های دیگر نیز ساده است ، اما هنگام نقد آن ها ، آنچه را كه درعكس هست ، مشخص می كنیم . موضوع عكس مجموعه ای از كارهای ادوارد وستون فلفل سبز است . موضوع یكی از عكس های ماینور وایت فضولات پرندگان روی تخته سنگ است . موضوع مجموعه ای از عكس های ایروینگ پِن ، ته سیگار است .
برخی از عكاسان اشیاء ساده را موضوع عكاسی قرار داده اند . جن گروور در سال 1977 برای تهیه ی مجموعه طبیعت بی جان ( دوربین خود را متوجه ظرفشویی آشپزخانه كرد ) . خانم گروور از وسایل آشپزخانه مثل كارد ، چنگال ، قاشق ، بشقاب ، لیوان پلاستیك و شیشه ای ، قالب شیرینی ، قیف فلزی ، سبزی و … با آرایش و تركیب های پیچیده عكاسی كرد .
اغلب اشیاء آشنا و قابل شناسایی هستند ، اما برخی دیگر در تركیب بندی ، شكلی انتزاعی پیدا كرده اند و تا حد ( سطح و بافت ) تغییر یافته اند ، به نحوی كه نمی توان آن ها را بر اساس آنچه دیده می شود ، بازشناخت . هرچند یكی از عكس های گروور در واقع تابه است اما آنچه كه در عكس مشاهده می شود ( سطح براق آلمینیومی ) یا ( صفحه ی درخشنده ی فلزی ) است . موضوع بسیاری از عكس های آبستره را فقط با واژه های آبستره می توان توصیف كرد ، اما منتقدان می توانند و باید آنها را توصیف كند.
موضوع برخی از عكس ها به نظر ساده می آید اما واقعا گول زننده است .
سیندی شرمن در نمایشگاه سال 1987 نمونه های متعددی از این دست دارد . اغلب عكس ها پرتره های خود اوست ، بنابراین به تعبیری موضوع عكس ها خود عكاس است . اما مجموعه ی عكس های سیاه و سفیدی را كه از خودش در سال های 1977-1980 گرفته است ( عكس های فیلم (سینمایی ) بدون عنوان نامگذاری كرده است . در این عكس ها زنی كه به انتظار رسیدن اتوموبیل است ، ( خود عكاس ) را می بینیم در كنار جاده یا در مقام یك كدبانو ، این عكس ها كم و بیش به عكس های فیلم های سینمایی قدیم شباهت دارند . در سال 1981 او مجموعه ای را با عنوان ( عكس های لایی ) تهیه كرد .
سیندی شرمن ، عكاس پست مدرن آمریكایی ، متولد 1954
او با پوشاك كامل اما به تقلید از عكس های مجله های پورنوی ملایم عكس ها را تهیه كرد . موضوع عكس ها چه بود ؟ مایكل برنسون در مقاله ای در نشریه ی نیویورك تایمز از مجموعه ی عكس های فیلم با عنوان ( عكس های فیلم های ملودرام و تعلیقی ) نام برد . اما الینور هرتنی در نشریه افترایمیج چنین نوشت كه پرتره های عكاس و عكس های فیلم سینمایی مستقیما به ( ساختار فرهنگی زنانه ) ارتباط پیدا می كند .
این ها عكس های سیندی شرمن و عكس های سیندی شرمن با چهره ی مبدل است ؛ این ها چهره های زن هاست ، زن هایی كه در فیلم ها و مجله چهره های ساختگی از آنان ارائه می دهند ، به ویژه در فیلم هایی كه تهیه كنندگانش ، كارگردانانش مرد هستند ، در نشریاتی كه سردبیرانش و عكاسانش مرد هستند .
اینكه ساده انگارانه ، عكس ها را ( پرتره ها ) یا ( پرتره های زنان ) یا ( پرتره های شخصی ) یا ( پرتره های شخصی سیندی شرمن ) معرفی كنیم ، نادرست و به تعبیری بدفهمی خواهد بود . موضوع برخی از عكس ها مانند عكس های جوئل – پیتر ویتكین آشكارا دارای پیچیدگی است . فهم موضوع عكس های او گاه دشوار است و همیشه به دقت و توجه خاصی نیاز دارد زیرا غالبا موحش و تكان دهنده هستند .
سینیاگ كریس در مقاله ای در نشریه ی اكسپوژر موضوع عكس های ویتكین را سكسی و خشن قلمداد می كند : ( جنین ، كودك ، مذكر ، مونث ، مخنث ، جنازه ، اسكلت ، زیبا ، زشت ، فربه ، جانور زنده و نمونه ی تاكسی درمی ) . هال فیشر در آرت ویك بخشی از موضوع را چنین توصیف می كند ( پیكرهای شكنجه شده ، زنان فربه ، هویج ، جنین و هر آنچه كه امكان دارد به مخیله ی این عكاس راهه یابد ، در تابلوهای پر رمز و راز و غالبا عجیب و غریب بازسازی شده است ) . ویتكین از الگوهایی استفاده می كند كه فیشر آن هارا الهه مادر زمین ، نرموك ها ، انسان های نقاب دار و به بند كشیده و دیگر ساكنین نیم جهان ) می نامند . كریس در مقاله اش می نویسد : ( معمولا برهنه اند و در زیر كلاهی گرفتار آمده اند ، سایبان ، نقاب ، بال ، خرطوم لاستیكی ، گل ، جانور ، غذا و … ) .
موضوع ها گاه با ایجاد خراش روی نگاتیو و پیش از چاپ عكس دگرگون شده اند و بسیاری از عكس ها ، كلاژ هایی از چندین نگاتیو هستند . ویتكین همچنین ، اشیء هنری یا قسمت هایی از آن ها را در تابلوهایش می گنجاند ، و غالبا به آثار هنری هنرمندان متقدم مراجعه می كنند .
واندرن كوك در مقاله ی معرفی نمایشگاه ویتكین در كتابچه ی نمایشگاه به جزئیات این آثار اشاره می كند . در عكس متعلق به 1981 ویتكین آن را شاهزاده ی همایونی نامگذاری كرده است ، از پرتره ی پسر ناپلئون سوم كه در دهه 1860 تهیه شده است ، استفاده شده است . عكس ماندان بر اساس نقاشی جرج كتلین در دهه 1830 تهیه شده است ، و كوربه در استخر ریلاندر اشاره به كوربه ی نقاش و ریلاندر عكاس دارد . بعضی از آثار ویتكین چنان ارتباط نزدیكی با آثار هنری دارد كه كوك نام نقاشی های تاریخی را در كتابچه نمایشگاه آورده است : خز كوچك ، نقاشی حدود سال 1638 ، كار پیتر پل روبنس مقابل هلنا فورمنت كار ویتكین چاپ شده است . در پانوشتی ، كوك آن دو اثر را به هم مرتبط می سازد و می گوید عكس ویتكین پرتره ی همسر روبنس هلنا فورمنت را به صورت هزل دآورده است . برخورد هزل آمیز ویتكین پرتره های ساخت گویا و گرانت ( پرترهه ی راهب ) و تندیس ونوس ، ساخت كانووا را نیز شامل شده است .
در عكس دیگری از ویتكین به نام پیگمالیون ، بخش هایی از اثر پیكاسو در بخش هایی از عكس گنجانده شده است . بدین ترتیب موضوع این عكس ، اثر هنری دیگری است ، كه تنها وقتی قابل رویت است كه بیننده آن اثر هنری را بشناسد و یا كس دیگر بدان اشاره كند ، كسی مثل منتقد .
هزل یك اثر هنری اشكالاتی در بر دارد زیرا هزل تا موقعی كه خواننده یا بیننده نداند كه اثر هزل است ، بی تاثیر خواهد بود . در این مثال ها ، مطلب روشن نیست بنابراین منتقد باید آن ها را ، به طور كامل و با دقت توصیف كند .