آنلاین
نماد شناسی نوروز
نخستین و کهن ترین وجه نماد شناسی نوروز، نوزایی و باز آفرینی طبیعت است. نوروز، به مفهوم نو شدگی و تجدید آفرینش است. نوروز نمادی است از بیداری طبیعت که به رستاخیز و زندگی منتهی میشود.
مقدمه نماد نوروز
انسان در همه ادوار تاریخ شاهد نوزایی و تجدید طبیعت بوده است. همین مهم منجر به خلق نمادهایی در راستای تقلید از طبیعت شده است. نوروز نماد تولد دوباره زمین، از دیرباز در ایران و بین النهرین ، بابل وجود داشته و در طی گذشت اعصار به دلیل گسترش و تغییر مناطق جغرافیایی و یا تعاملات اقتصادی و فرهنگی سرزمینهای دیگر نیز برده شده است.
نوروز از سنتهای دیرینه ایران باستان است، این دیرنگی سبب ایجاد نمادهایی برای حفظ و انتقال مضموم و مفهموم نوروز شده است. در واقع نمادهای نوروز، ایرانیان را در تجدید و تکرار سنت بازآیی طبیعت، مدد میرساند. جشن باستانی نوروز ، در ایران باستان، دارای ریشههای آیینی است. باور ایرانیان به نوروز سبب شکل گیری نمادهای نوروز و جاودانی این مهم شده است. نوروز را به جمشید، پادشاه هخامنش منسوب کرده اند. نوروز به سبب پایان سرما و شروع فصل گرما، به چیرگی نیروی خیر به شر نیز تعبیر میشود.
واژه شناسی نوروز
واژه نوروز اسمی مرکب متشکل از دو واژه ( نو ) و ( روز ) است. ایرانیان باستان از نوروز به عنوان ( نَوَ سرَدَ ) به معنای سال نو یاد میکردند. در زمان خوارزمشاهیان، نوروز را ( نوسارد ) و یا ( نوسارجی ) نیز مینامیدند. در زبان پهلوی نوروز را ( نوگ روز ) نیز میگویند.
هم چنین واژه جشن، از واژه ( یز) به معنی نیایش و پرستش است و جشن نوروز، سپاس از آفریدگار برای آغاز سالی نو است.
وجه تسمیه نوروز ( دلیل نامگذاری)
نوروز را رأس و پیشانی سال میدانند. باور پیشینیان بر آن است که خورشید به دو گونه میگردد:
یک بار گرد ( 24 ساعت در شبانه روز) و یکبار گرد زمین ( 365 روز) ، و پس از طی این زمان به جای اصلی و اولیه خود باز میگردد. این زمان را آغاز و مبدأ تاریخ سال میدانند. جمشید پایه گذار جشن نوروز است.
گاهشماری نوروز
گاهشماری ایران باستان هم چون دیگر سرزمینها، بر مبنای وضعیت ماه بوده است. اما از پنج قرن پیش و از پی کشور گشاییها به مصر، گاه شماری خورشیدی نیز به ایران باستان آورده شد و با باورهای دینی ایرانیان در هم آمیخت و شکل امروزی گاهشماری را تبیین کرد.
به این ترتیب، هر ماه نام یکی از ایزدان نگهبان پدیده ای از پدیده های مفید طبیعت نامیده شده و هرروز به ایزدی تعلق گرفت که از آن پاسداری میکرد. روز اوّل هر ماه به نام ( اورمزد یا اهورا مزدا ) نامگذاری شده بود. سال به دو فصل گرم و تابستان( هم ) و سرد و زمستان ( زم ) تقسیم میشد.
در آغاز هر یک از این دو فصل 6 ماهه نیز جشنی برگزار میشد به نام های نوروز ( در آغاز فصل گرم ) و مهرگان( در آغاز فصل سرد ).
جشن نوروز
پیش تر گفتیم جشن از ریشه (یز) به معنی ستایش و نیایش می آید. جشن نوروز و آغاز بهار، شکفته شدن درختان و گیاهان، زنده شدن دوباره زمین و پایان فصل سرما و به تعبیری پیروزی خیر و نیکی بر شر و بدی است. جشن نوروز به مدت 12 روز که هر کدام معرف یک ماه است، انجام میشده است.
جشن نوروز مختص ایران نبوده و در آسیای غربی از درة سند تا مدیترانه رواج داشته و هر قومی با کیفیت و اعتقاد ویژه خود آن را برگزار میکردند. جشن نوروزدر بین النهرین هم سابقه طولانی دارد ولی این به این معنا نیس که جشن نوروز از فرهنگ از بین النهرین وامگیری شده است؛
جشن نوروز وجوه مشترکی با مردم دیگر اقوام نیز داشته است. از جمله مسئله باز زایی خدای شهید شونده که در هندوستان به صورت داستان رامایانه است و در ایران به صورت داستان سیاوش آمده.
باور پیشینیان این است، که اسطورهای مربوط به باروری و زاد و ولد، مشهور به ( ایزد گیاهی ) وجود داشته که مرگ آن نماد زمستان و زنده شدن دوباره آن ، نماد بهار و زنده شدن طبیعت است. ( سیاوش ) به عنوان ایزد گیاهی ایرانی، در میان بومیهای ساکن در ایران و دینهای آسیای غربی شناخته میشود. سیاوش در اساطیر نماد نابودی و رستاخیز است و بهار و خزان را در مرگ و زندگی خود دارد.
در برخی منابع ایرانشناسی، 5 روز اول نوروز را (نورور عامه) میخوانند که در این روز دستمزد خدم و حشم و لشکریان پرداخت میشد و خواستههایشان اجابت میشود و 5 روز دوم را ( نوروز خاصه) میخوانند که همان جشن نوروز است که با تولد زرتشت در روز 6 فروردین آغاز میشود. در نوروز خاصه، پادشاه بخشش اموال میکرد، زندانیان عفو و مجرمان آزاد میشدند.
لازم به ذکر است، واژه فروردین خود جمع فرود یا همان فروهر است. فروهرها یا ارواح نیاکان به هنگام فروردین، از آسمان به زمین میآیند.
فروهر یکی از نیروهای باطنی است که به عقیده مزد یسنا از زمان پیدایش موجودات وجود داشته است و پس از مرگ جسم، او به عالم بالا رفته و جاودان است. فروهر، یک نیروی معنوی، جوهر حیات و فناناپذیر است.
نخستین پادشاهی که جشن نوروز عامه و خاصه را یکی و همه را جشن گرفت، هرمز پسر شاهپور، پادشاه ساسانی بود.
نوروز در اساطیر ایران باستان
نوروز بخش مهم از اساطیر ایران باستان است؛ یکی از اساطیر ایرانی که از حیث زمان با نوروز مقارن است، ایزد ( رپیتوین ) است که که موکل و ایزد نیمروز است. ریتوین ایزد گرمای نیمروز و فصول تابستان، در اساطیر ایرن باستان است. رپیتوین نگاهبان گرمای روی زمین هم هست. گرمایی که چون بر دیو سرما فائق آید، گیاهان را به بالندگی درختان و جانوران را به باروری میرساند؛
یکی از وظایف او این است که هر وقت دیو زمستان به جهان یورش آورد، او در زیرزمین جای گیرد و آب های زیرزمینی را گرم نگاه دارد تا گیاهان و درختان نمیرند. بازگشت رپیتوین در بهار، نمادی است از پیروزی نهایی نیکیها بر بدیها و بهار بر زمستان.
افسانه دیگری که در اساطیر ایران باستان است، درباره پادشاه هخامنش و بنیان گذار نوروز، جمشید است. هنگامی که جمشید به پادشاهی رسید، دین را در نوروز تجدید کرد.
در افسانه ها آمده است، ایزد اهریمن برکت را از ایران برده بود. همه درختان خشک و جهان رو به نابودی رفته بود. جمشید به نبرد با اهریمن پرداخت، او را شکست و بیبرکتی را پایان داد. سپس جمشید تختی ساخت و آن را با گوهرهای فراوان تزیین کرد و به دیوانش دستور داد او آن را برداشته و بگردانند. این تخت همانند خورشید میدرخشید.
در روز اورمزد از ماه فروردین ( روز اوّل یعنی نوروز ) جمشید بر آن تخت نشست و دیوان او را در هوا و در مدّت یک روز از دماوند به بابل بردند و مردم به سیب چنین اتفاق شگفتانگیزی این روز را جشن گرفتند و نوروز نامیدند.
آیین های نوروز
در ایران باستان، آیین های نوروز، نزدیک به یک ماه، به طول میانجامید. این آیین ها با مراسم چهارشنبه سوری آغاز و با فروردگان خاتمه مییافته است.
چهار شنبه سوری:
سور به معنی سرخ بوده و در این شب آتش سرخ برافروخته میشده است. آتش در ایران قدیم مقدّس و همپایه اهورا مزدا بود. از این رو مردم از سال نو به آتش گاهها میرفتند و از آنجا که در ایران باستان روزهای هفته رایج نبود، آتش افروختن درست پیش از( پنجه )، یعنی روز 360 اتفاق میافتاد که مقارن با روز 26 اسفند است. این روز در گاهشمار ایرانی حائز اهمیت است.
سوری به معنای سرخ است. سرخی نیز دلیل حرکت و انرژی و تحرک است. پس جشن سوری نمادی از تحرک و انرژی است که مرتبط بارنگ سرخ آتش و بیرون آمدن از خواب زمستانی است.
در ادامه نماد های نوروز اینجا لازم است به تعریفی از پنجه بپردازیم:
پنجه:
پنجه، پنج روز انتهایی سال کهنه است که معرف آشوب پیش از آفرینش و نظم جهان است.
در این پنج روز هر کاری جز جشن و شادمانی گناه بوده است. در پنجه ، به مدت پنج روز، برای فرمان روایی جهان، میر نوروز از طبقات پایین و فرو دست جامعه به طور تمثیلی انتخاب میشد. و به طور آیینی شهریار از مقام خود کناره میگرفت و فرد فرودست به شهریاری میرسید. در این روزها دزدی آزاد بود.
این کار ازین حیث بود که شومی روزهای آخر سال گریبان فرد فرودست را بگیرد و تمام شدن پنجه و روی کار آمدن شهریار حقیقی با آغاز سال نو و با برکت شگون همراه باشد و پادشاه از شر مصون بماند.
باز میگردیم به مراسم چهارشنبه سوری که در پنج روز پایان سال اتفاق میافتاد. روز 26 اسفند، روزی است که فروهرها به زمین میآیند و برکت و بهروزی را برای مردم میآورند و مردم برای راهنمایی آنها بر بام، صحن یا حیات خانه هایشان آتش میافروختند.
در دوران باستان عقیده عامّه بر این بود که فروهرها ده روز در زمین به سر میبرند و روز عید به منازل خود بازمیگردند. ازین رو افراد خانواده روز اوّل سال نو را از خانه بیرون نمیرفتند، چراغ های منزل را تا صبح روشن نگاه میداشتند و آتش افروزی در صحن و بام منازل انجام میدانند تا فروهرها مسیر منازل خود را بیابند.
تعداد آتش ها به شمار هفت امشاسپند، هفت عدد و یا گاهی به نماد کردار نیک، گفتار نیک، پندار نیک، سه آتش بوده است.
در آیین چهارشنبه سوری از گذشتههای دور تا به امروز بسیاری مراسم دیگر مانند فال کوزه، فالگوش قاشقزنی، شال اندازی، نذری کوزه شکستن، نیایش با تندیس شیر و پختن حلوا مرسوم بوده که هر کدام در ارتباط با یک فروهر بوده است.
سیزده نوروز:
در ایران باستان، نخستین دوازده روز سال جشن زایش انسانها ، تمثیلی از دوازده هزار سال زندگی و نبرد با اهریمن است.روز سیزدهم نوروز، تمثیلی از هزاره سیزدهم و آغاز رهایی از جهان مادّی است. روز سیزدهم که در واقع نمادی از زندگی انسانها در پردیس است.
رسم بیرون رفتن از خانه در روز سیزده نوروز، شادی و خنده به معنی فرو ریختن اندیشه های تیره و پلیدی است. به آب افکندن سبزههای تازه رسته ، هدیهای به ایزد آب یا ناهید و تمثیلی از پیوند زن و مرد برای تسلسل نسلهاست. روز سیزدهم سال در دوران کهن روز ویژه طلب باران بهاری برای کشتزارها بوده است.
روز سیزده نوروز، با نام (تیشتر) روز، متعلق به ایزد باران (تیشتر) بود است، ایزدی که در نبرد با دیو خشکسالی، پیروز شده است.
فروردگان نوروز:
در ایران باستان هرگاه ، نام روز با نام ماهی که در او بود، یکی میشد، آن روز را بزرگ و جشن میداشتند. روز نوزدهم نوروز ( با نام فروردین ) از ماه فروردین را روز یا فروردیان نوروز یا فروردگان نوروز مینامیدند. فروردگان جشن ویژه ارواح درگذشتگان است، مانند عید مردگان که در آیینهای دیگر وجود دارد.
امروزه زرتشتیان ده روز آخر سال را فروردیان میخوانند و با گل و میوه و نذورات به آرامگاه مردگان خویش میروند. فروردگان یادآور عزا است نه جشن و پای کوبی.
خوان نوروز:
میدانیم سفره یا خوان نوروزی، از هفت عنصر اصلی ( که هر کدام یک نماد نوروز هستند ) تشکیل شده است. عدد هفت، عدد مقدس میان زرتشتیان است و نشان از هفت امشاسپند که حافظ و نگهدار اهورامزدا است دارد.
اما محتوای این هفت امشاسپند شامل :
1_ سبزه، سبزه نو رسته سرسبزی و شادابی و نشانگر پیوند زندگی بشر با طبیعت است.
2_ سمنو، نوعی شیرینی که به دلیل تهیّه آن از جوانه گندم، نمادی است از زایش گیاهان، بارور شدن گیاهان و نو شدن است.
3_ سنجد، که به باور پیشینیان از مقدمات تولد و زایندگی است و نماد عشق و دلباختگی است.
4_ سیب، که نماد زایش و باروری و سلامتی است.در افسانهها از سیب به عنوان میوه جوان کننده یاد شده است و نماد نو شدن و تازگی دائمی است.
5_ سکه، نماد خیر و برکت و روزی افزون است. سکه امشاسپند شهریور است. نماد امشاسپند شهریور، فلز است.
6_ سرکه، در گذشته به جای سرکه از شراب در جام های نوروز استفاده میشده است. سرکه یا همان شراب، به خاطر رنگ و تهیه شدگی از گیاه، نمادی از مشروب زندگی و جاودانگی است.
7_ سیر، در بیشتر فرهنگها به عنوان عامل دورکننده ارواح و پلیدیها، امراض، نیروهای شوم و منحوس یا دفع حملههای خطرناک به کار رفته است. در کتاب فرهنگ اساطیر آمده است مصریان قدیم از سیر به دلیل بویش به عنوان خدای ضد مار استفاده میکردند.
به جز عناصر هفتگانه ذکر شده، از عناصر دیگری در خوان نوروز ایران باستان استفاده میشده است.
آینه
آینه ازنظر واژه شناسی از ادونک آمده که به معنی شکل و دیدار و یکی از نیروهای تشکیل دهنده انسان است. آینه به عنوان نمادی از فروهر و به دلیل انعکاس نور نماد روشنایی است.
شمعدان
شمعدان که در دو سوی آتشدان یا آینه میگذاشتند و به تعداد اولاد و افراد هر خانواده شمعی به نشانه آتش نماد هستی و زندگی روشن میکردند.
آّب
معانی نمادین آب را میتوان در سه مضمون اصلی خلاصه کرد:
چشمه حیات، وسیله تزکیّه و مرکز زندگی دوباره؛
آب نماد باروری، خلوص، حکمت، برکت و فضیلت است گل یا برگی سبز به نشانه حیات در ظرف آبی انداخته و به عنوان یک نماد نوروز در سفره میگذارند.
تخم مرغ
یکی دیگر از نماد های نوروز تخم مرغ، یادآور نخستین اسطوره آفرینش است. در اساطیر آمده فلسفه وجود تخم مرغ، جهان است که به شکل تخم مرغ است و زمین، زرده آن و آسمان پوسته آن است. هم چنین نارنج ، نمادی از گوی زمین است و هنگامی که آن را در آب میاندازند، نماد زمین در میانه کیهان است.
ماهی
اسفندماه برج حوت (ماهی) است. ماهی به دلیل شیوه تولیدمثل و تعداد بیشمار تولیدمثل ، نماد زندگی و باروری و یکی از نماد های نوروز است.
در کتب مختلف آمده است که در گذشته آتش دان، به رسم ( ترکه انار که ب دسته ای از ساقه های به هم پیوسته است که در ایران باستان در هنگام دعا و نیایش استفاده میشد) میوه انار، شیر، گل بیدمشک و نارنج و اسپند هم بر سفره هفت سین گذاشته میشده است.
خوان نوروز را دور آتشدان برپا میکردند. آتش نماد الهی و اصل آیین مزدایی است.
همان طورکه شعاع های خورشید نماد طهیر و اشراق است، شعلههای آتش نیز همین نمادها را القا میکند. نزد ایرانیان باستان آتش مقدّس و نماد میترا خدای خورشید است.
شیر تازه نمادی از غذای نوزادان کیهانی است. شیر نماد فراوانی، حاصل خیزی و شناخت است. شیر هم چنین نماد مؤنث و فصل بهار است. گل بیدمشک گل ویژه اسفند ماه است. و اسپند هم برای جلوگیری از چشم زخم نیروی اهریمن است.
نوروز در اقوام باستان
نوروز بابلی یا جشن زگموگ، آیینی است که از حدود 2500 سال پیش در بابل شناخته شده و مرسوم است. و آیینها و مراسمی به افتخار خدای بزرگ آنها مردوک در معبد بزرگ انجام میگرفته است.
در روز اول سال همه خدایان به ریاست مردوک در معبد گرد هم می آیند تا سرنوشت سال پیش رو را تعیین کند. دب نوروز بابلی، خدای خدایان، مردوک در میان جمعی از روحانیون بر تخت مینشیند تا روحانی برای سالی که در پیش است، پیشگویی کند.
در مصر، آیینهای همانند نوروز وجود داشته است. قبطی های مصر نوروز را آغاز سال خود میدانند، این رسم از زمان هخامنشیان وارد مصر شده است. آیینهای نوروز در مصر، با فرورفتن در آب نیل و دیگر مراسم همراه بوده و هنوز نیز در این کشور مرسوم است.
در بین النهرین، نوروز با تغییر فصل و باززایی طبیعت در ارتباط است و آن اسطوره ایشتار (در اسطورهها او را ایزدبانوی نشاط عشق میدانند. در اساطیر بابلی ایشتار خدای عشق و باروری نیز هست.) به دنبال بانوی خود به زیرِ زمین رفته و با آغاز فصل نو و زنده شدن دوباره طبیعت به زمین بازمیگردد.
چکیده نماد نوروز:
نوروز جشن باززایی طبیعت و تولد دوباره زمین و جهان است که از دیرباز در ایران و بین النهرین وجود داشته و در طی اعصار و قرون ، به دلیل گسترش جغرافیایی و یا تعاملات اقتصادی و فرهنگی ، به سرزمینهای دیگر نیز برده شده است. داستان های مختلفی از نوروز طبق باورهای هر منطقه وجود دارد اما بن مایه همه آن ها، نوسازی طبیعت است.
به عقیده ایرانیان باستان، نیروی اهریمن سرما که با تاریکی و مرگ در ارتباط است، در نبرد با نیروی حیات آفرین گرما و نور و روشنایی، مغلوب میشود و جهان جانی دوباره میگیرد. نوروز جشن باستانی ایرانیان است که به عنوان مهمترین جشن ایرانیان، در میان مردم باقیمانده است.
نویسنده و گردآورنده : مینا سیدی منابع: shahnamehpajohan.ir noormags.com library.tebyan.net myth.tarikhema.org
[learn_press_profile]