اخبار
فریناز ابراهیم زاده استاد برتر ایده
برگزیدگی استاد فریناز ابراهیم زاده برای سومین سال پیاپی به عنوان استاد برتر ایده
همزمان با روز معلم و پانزدهمین سالگرد تاسیس مدرسه ایده، استاد فریناز ابراهیم زاده به عنوان استاد برتر ایده انتخاب شد.
زندگی حرفه ای و هنری
● فارغ التحصیل کارشناسی ارشد فیزیک اتمی از دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران
● دارای مدرک تخصصی نرم افزارهایAdobe (Adobe Certified)
●فارغ التحصیل دیزاین تجربه کاربری و طراحی رابط کاربری از London GRS College
● وبلاگ نویس در وب سایت های ویرگول و متم
● همچنین فارغ التحصیل گرافیک دیزاین از مدرسه هنری ایده
خصوصیات اخلاقی و حرفه ای
استاد فریناز ابراهیمزاده، دارنده مدارک بین المللی نرم افزارهای Adobe و UX Design و مدرس حرفه ای نرم افزارهای Adobe Photoshop, Adobe Illustrator, Adobe Xd, Figma و همچنین مربی حرفه ای طراحی تجربه کاربریDesign UX/UI در مدرسه ایده هستند که از ابتدای سال 1399 وارد همکاری با مجموعه آموزشی ایده شدند.
از ویژگی های بارز ایشان، هوشمندی و قدرت تحلیل فوق العاده و همچنین مهارت های آموزشی بسیار عالی و ارزنده است. وی در میان اغلب دانشجویان مدرسه ایده بسیار شناخته شده و بسیار محبوب است. او مفاهیم پیچیده را با تسلط و مهارت ویژه ای به روشی ساده و قابل فهم به دانشجویان ارائه می دهد.
ایجاد علاقه و اشتیاق در بین دانشجویان و صبوری در تدریس از دیگر ویژگی های بارز ایشان است که در جمع دانشجویان خود، همواره به عنوان فردی با استعداد، مجرب و مشتاق در به اشتراک گذاشتن علم و تجربه خود برای دیگران شناخته شده است.
تمامی این خصوصیات و ویژگی های مثال زدنی ایشان در حوزه آموزش، امسال نیز به مانند دو سال گذشته برای سومین سال متوالی، باعث پیشی گرفتن این استاد گرانقدر در بین اساتید مجرب و حرفه ای مدرسه ایده گردد. موسسه ایده نیز، به پاس زحمات روزافزون ایشان، علاوه بر قدردانی ای شایسته شخصیتشان، درختی به نام ایشان کاشتند تا برگ سبزی برای همیشه در خاطرشان به یادگار بماند.
مصاحبه با استاد
از فیزیک تا UI/UX؛ این مسیر چگونه طی شد؟
:« به نظرم این مسیر خیلی بی ربط نبوده است. مسیریست مکانیکال و متریالیستیک؛ ولی بله، میپذیرم که مسیری سرشار از تغییر بوده است. ما وقتی میخواهیم از مرحله کنکور کارشناسی گذر کنیم معمولا 18 سال بیشتر نداریم. من 17 سالم بود. هنوز درست نمیدانیم که از دنیا چه میخواهیم و علایقمان به چه سمتی است. مثلا خود من آن زمان بیشتر در پی رقابت با تمام فرزندان پسر فامیل و آشنایان رشته ریاضی را انتخاب کردم تا به آن ها ثابت کنم که اشتباه فکر می کنند که این رشته فقط مناسب پسران است و دختران باید مسیر متفاوتی را انتخاب کنند. و خوب داستان کنکور نیز مشخص است.
دوره جامع طراحی تجربه و رابط کاربری UX/UI Design
شما مجبور میشوید آن رشته ای که با رتبه تان مطابقت دارد را انتخاب کنید و همان مسیر را ادامه دهید؛ و تازه سال ها بعد که تحصیلاتتان تمام می شد و وارد بازار کار می شوید تازه به خودتان می آیید و متوجه می شوید که هیچ علاقه ای به مسیری که در حال طی کردن آن هستید ندارید.در راهی قرار گرفته اید که نه تنها مطابق با علایق شما نیست بلکه نیاز بازار کار را نیز تامین نمی کند. اینگونه شد که من رفته رفته به سمت یادگیری نرم افزار و سپس به دنیای دیزاین کشیده شدم و اکنون از مسیری که طی کردم بسیار راضی و خشنودم.
یک مسابقه جنسیتی دخترانی با ذهنیت مستقل تر در نسل ما را به سمت مسیر یک رقابت منفی می کشاند.
چه چیزی شما را در دنیای وسیع هنر دیزاین به سمت UI/UX سوق داد؟
من در حوزه های مختلفی از هنر دیزاین در حال کار بودم. اما متوجه شدم که دنیای پیش رو دنیای وب و طراحی محصول است؛ همچنین فکر می کنم حوزه هایی مانند چاپ در صنعت دیزاین، اگر خوشبینانه فرض کنیم که به سر نیامده است، دست کم می دانیم که بازار کار و نیاز به تخصص در آن زمینه ها به حداقل خود رسیده است. با ظهور هوش مصنوعی و پیشرفت تکنولوژی دنیا نیاز به کارهای جدیدتری مانند UI/UX Design و تخصص هایی از همین قبیل دارد. من اگر الان به 10 سال قبل در زندگی خودم برگردم، مطمئنا به سمت یادگیری در حوزه هوش مصنوعی می رفتم و قطعا در این زمینه بیشتر فعالیت می کردم.
صحبت از هوش مصنوعی به میان آمد؛ حتما مطلعید که دیرزمانیست که AI Generator هایی که وابسته به یک هوش مصنوعی هستند، حالا به اوج خودشان، خصوصا در بازار هنر رسیده اند و در حال رشدی روزافزون و کنار زدن هنرمندانی که اکنون، در جامعه ای که هوش مصنوعی حرف اول را می زند، هنرمندان سنتی تعریف می شوند؛ هستند. در رقابت های هنری بزرگ مقام های اول را کسب می کنند و قیمت های گزافی روی آثاری گذارده می شود که هنرمند های ماهر اینچنین نمی توانند در حراج های هنری آثار خود را به فروش برسانند. حالا مدتیست که سر و صدای اعتراض این قبیل هنرمندان بالا گرفته است.
نظر شما در رابطه با این وقایع اخیر دنیای هنر دیجیتال چیست؟
امروزه هوش مصنوعی می تواند به تعریفی مزاحم هنرمندان باشد. این موضوع شاخه های بسیاری دارد که می توان در مورد آن ساعت ها بحث کرد و من نمی دانم الان باید از کجا شروع کنم. فقط می خواهم به علاقه ام به فلسفه در طول زندگی ام اشاره ای بکنم.
نیچه از فیلسوف های مورد علاقه من است و من مجذوب “نظریه ابرانسان” ایشان هستم. او در این نظریه، تئوری تکامل را مورد بحث قرار می دهد و معتقد است که انسان پیشرفته ترین حالتیست که یک پستاندار که میمون است، می تواند داشته باشد. سپس در گرو پیشرفت بیشتر میمون تبدیل به انسان می شود. اما لزوما قرار نیست که انسان آخر خط مسیر تکامل باشد. از شواهد معلوم، قرار بر این است که گونه های جدید تری از دل ما انسان ها بیرون بیاید.
دیدگاه تکمیلی یووال نوح هراری در کتابی دیگر به نام ” انسان خردمند”
انسان ها گونه های بسیار متعددتری داشتند و انسان امروز رقبای همنوعی داشته است که توانسته آن ها را از رده خارج کند و آن ها مدت هاست که منقرض شده اند. ممکن است هوش مصنوعی بتواند با ما همین کار را بکند، اما انسان محکوم به مقاومت تا آخرین قدم است و ما مجبوریم که به سمت جلو پیش برویم. ولی ممکن است در این راه از هوش مصنوعی شکست هم بخوریم. ممکن است این مخلوق از خالق خودش رفته رفته پیشی بگیرد. با این حال من اصلا معتقد بر این که باید این مخلوق مهار شود یا از پیشرفت آن جلوگیری شود، نیستم. باید مسیرش را طی کند، حتی اگر انسان را از رده خارج کند. فکر می کنم مهارشدنی هم نیست. هیچگاه علم بر اثر تنگ نظری انسان مهار نشده است.
در طول تاریخ، همیشه کسانی بودند که سعی کردند جلوی پیشرفت انسان را بگیرند، اما موفق نبوده اند. همیشه کسانی بوده اند که مسیر پیشرفت را رو به جلو پیش برده اند.
به هر حال پیشرفت علم، در جامعه پیشرو کنونی گریزناپذیر است.
و حالا، چرا تدریس را انتخاب کردید؟ بیشترین چیزی که در پروسه تدریس به شما لذت می بخشد چیست؟
چرا تدریس؟ دلایل متعددی داشتم. شاید بزرگ ترین دلیلش این بود که همیشه در کارهای گروهی خیلی ضعیف بودم. معمولا انسان تکرویی بودم. البته در کلاس همیشه با دانش آموزانم تبادل نظر داریم، اما این که مجبور نیستم با کسی همیشه مشورت کنم، حس خیلی خوبی به من می دهد. من کلا رقیب را برنمی تابم.
دلیل دیگرش این است که کار کردن به افرادی که مغزشان منجمد شده است، واقعا باعث آزار من است. نسل جدید، به خاطر شورشی و یاغی بودنشان یا حتی گاهی به تعبیری بی ادبی، جسور و گستاخ بودنشان برای من فوق العاده جذاب هستند. این ها کسانی هستند که همیشه مسیرهای جدید را انتخاب می کنند و نسبت به نسل ما بسیار ساختارشکن تر و پیشروتر هستند. مغزشان هنوز بسیار منعطف است و هنوز دنبال یادگیری چیزهای جدید هستند؛ و این بسیار بسیار جذاب است. دلایل دیگری هم داشتم. خیلی چیزها خارج از کنترل ما شکل می گیرد. احساس می کنم تا حد زیادی در این مسیر قرار گرفتم.
نسلی که از آن صحبت می کنید و شماری از ایشان که تحت تعلیم شما هستند؛ حدس می زنید چه آینده شغلی برای آن ها در ایران، در زمینه UI/UX Design در انتظارشان است؟
فرقی نمی کند که در چه رشته ای در حال تحصیل هستند. متاسفانه فکر می کنم آینده شغلی خوبی در ایران در انتظارشان نیست. ما جمعیت جوان بسیار زیادی داریم. این جمعیت جوان از تعداد مشاغلی که در ایران وجود دارد، بیشتر است. شاید تعدادی کم، با مهاجرت به این آرزویشان برسند. الان در غرب، موقعیت شغلی خیلی بیشتر است و قشر جوانشان جمعیت کمتری دارد. اما متاسفانه برای آن ها که می مانند، آینده ای نیست. این سمت تلخی از حقیقت است که نمی توان کاری در قبالش کرد. علاقه، اشتیاق یا شاید استعداد ملزوم را نیز همه در اختیار ندارند، اما آن هایی که این ها را به کار می گیرند در مواجهه با دنیایی بی نهایت جدید، جذاب، مدرن و سازگارتر با دنیای امروز از مشاغل قرار دارند که به نسبت خیلی از مشاغل دیگر، ظرفیت رشد بالایی دارد.
خوب، از مواجهتون با ایده برامون بگید، با جناب دکتر سلطانعلی و اینکه چرا ایده را برای تدریس و مواجهه با این نسل انتخاب کردید؟
در حقیقت، من قبلا در حوزه آی تی تدریس می کردم. اما به جایی رسید که احساس کردم که چقدر این دنیا برای من خشک و بی احساس است.
من از اوایل نوجوانی در مسیر ریاضیات قرار گرفته بودم و در همان راه در حال پیشروی بودم. در یک بزنگاه بود که احساس کردم به هنر نیاز دارم تا دنیای خود را تلطیف کنم. خیلی تحقیق کردم تا محیطی آکادمیک برای یادگیری رشته های هنری، اما متفاوت با محیط دانشگاه پیدا کنم. محیطی که دانشگاه را در بیرون از آن شبیه سازی کرده باشد و با همان تکنیک ها یادگیری میسر شود.
تعریف ایده را خیلی شنیدم. در موردش پرس و جو کردم و وقتی حضورا به اینجا آمدم شدیدا تحت تاثیر فضای سبز و صمیمانه و حرفه ای ایده قرار گرفتم. فضای اینجا بی نهایت دوستانه و سرسبز است. من اولین بار به عنوان دانشجو به ایده آمدم تا در حوزه های متفاوت هنر تحصیل کنم؛ و محیط فوق العاده اش، باعث شد که من بعد از دوران تحصیلم، به عنوان آموزگار، ماندگار شوم. من به کار در حوزه دیزاین در حال ادامه دادن بودم و در موسسه های هنری دیگری نیز تدریس می کردم. اما به تدریج، کارم را در جاهای دیگر کمتر و سپس حذف کردم و ایده را برای مشغولیت تمام وقتم انتخاب کردم.
حقیقتا که تجربه همکاری با ایده بسیار لذت بخش است.
و اما آخرین سوال؛ که بسیار برای پرسیدن آن کنجکاوم. به نظر شما، با توجه به علاقه تان به مطالعات فلسفی، انسان قادر است تا رابط کاربری زندگی خود را طراحی کند؟
در واقع، اگر از این دنیای شعارزده بیرون بیاییم، متوجه می شویم که ما نمی توانیم صد درصد زندگیمان را با انتخاب هایمان پیش ببریم. بخش های اجتناب ناپذیری در زندگی ما هست که به جبر زمان و مکان گرفتارمان می کند. جغرافیا و برهه تاریخی ای که در آن به دنیا می آییم، تغییرناپذیر است. متغیرهای کمی هستند که ما میتوانیم در آن ها دست ببریم؛ چرا که نه؟ ما می توانیم با همان تغییرات اندک، زندگی را برای خودمان جذاب تر و مهیج تر کنیم. اما فکر نمی کنم کاملا بشود تمامی ابعاد زندگی را تغییر داد. نباید چنین انتظاری از خودمان داشته باشیم.