اخبار
بزرگداشت استاد ایرج میرزاعلیخانی
بزرگداشت استاد ایرج میرزاعلیخانی در هفته گرافیک
در عصرنشینی که روز پنجشنبه 6 اردیبهشت ماه در مدرسه ایده برگزار شد ضمن قدردانی و تقدیر از استاد میرزاعلیخانی نکات ارزشمندی در باب گرافیک بیان شد. روز جهانی گرافیک در گالری ایده با حضور پرشمار هنرمندان و هنردوستان و علاقمندان از نسلهای مختلف با شور و حال زیادی اجرا گردید. از نکات قابل توجه این مراسم، صحبتهای دلنشین استاد میرزاعلیخانی بود که از خاطرات کودکی و نوجوانی تا چالشها و مشکلاتی که در مسیر موفقیت خود با آن درگیر بودند و ایرادهایی که در حوزه گرافیک وجود دارد برای حضار بیان کردند.
در ابتدای این نشست با سه تارنوازی عطار عمادی فضای این نشست برای گفتگوی هنری آماده شد. عطار عمادی ضمن تشکر از ایرج علیخانی ایشان را انسانی کامل، مردی واقعی، دوستداشتنی، فعال و مهربان معرفی کردند.
میرزاعلیخانی دو چیز را در زندگی خود بسیار تاثیرگذار میدانست، اولین موضوع طبیعت بود. چون از کودکی در دامن طبیعت بزرگ شده بودند برای همین طبیعت جایگاه مهمی در زندگی او داشت. دومین موضوع کتاب بود، او بیان کردند که همیشه مجلات کودکانه کیهان بچهها، برای من و برادرم تهیه میشد و علاوه بر این کتاب و مجلات، روزنامههای متعددی در خانه ما وجود داشت. همین موضوع علاقه من به مطالعه را زیاد کرد چون مجله کیهان بچهها با تصاویر، داستانی را پشت هم تعریف میکرد و توجه من به تصاویر جلب میشد تا آنها را دنبال کنم و داستان هر کدام را بفهمم. همیشه با دیدن تصاویر سعی میکردم داستان پشت آن را تصور کنم، و یک سوال همیشه در ذهنم میچرخید اینکه این تصاویر در کتابها و مجلات به چه شکلی به وجود میآیند.
بعد از دیپلم به طراحی صنعتی علاقمند شدم، البته من به همه چیز علاقمند بودم از اقیانوس تا ستاره و کهکشان شناسی، اما به نظر من یکی از زیباترین دروس کره زمین طراحی صنعتی است. من دانشگاه تهران در رشته طراحی صنعتی قبول شدم و به عرصه جدیدی از زندگی پا گذاشتم. سه نفر در زندگی من بسیار تاثیرگذار بودند که دو نفر دیگر در بین ما نیستند. اولین شخص مرتضی خان ممیز بودند که با تاسف در کنار ما نیستند، دومین نفر لادن رضایی و سومین نفر غلامرضا صبا که ایشان هم متاسفانه در بین ما نیستند. مرتضی ممیز در طراحی نشانه بسیار به من کمک کردند و علاوه بر اینکه مطالب زیادی از نشانه به من آموختند راه و رسم زندگی را هم به من نشان دادند. لادن رضایی هم که هنوز به عنوان معلم برای من هستند و غلامرضا صبا من را وارد حرفه گرافیک به معنای واقعی حرفه کردند.
غلامرضا صبا من را به عنوان ناظر چاپ در یک چاپخانه معرفی کردند اما گفتند: “یادت باشد تو طراح گرافیک هستی به این چاپخانه برو تا از زیر و بم بعد از کارت آشنا شوی”. میرزاعلیخانی بیان کردند که این موضوع مهمی است که هنوز هم در دانشگاههای ما به آن نمیپردازند، کسی که دانش بعد از کارش را داشته باشد خیلی بهتر میتواند کاری با کیفیت ارائه دهد.
در ادامه میرزاعلیخانی بیان کردند که جامعه ما هیچ شناختی به طور مطلق با رشته گرافیک که بسیار رشته مهمی هست ندارند. رشته گرافیک تنها رشته هنری است که بسیار اجتماعی است، یعنی هیچ رشتهای وجود ندارد که اینقدر درگیر، نزدیک و تنگاتنگ با جامعه خود باشد. تقریبا اکثر هنرها به شکلی انفرادی هستند اما رشته گرافیک از جامعه شکل میگیرد و من به عنوان گرافیست نمیتوانم برای شخص خودم نشانه طراحی کنم چون کل جامعه کار من را میبیند و با کار من درگیر است. تمام کتابها، نشریات، تلویزیون، دنیای مجازی که تمام جامعه با آن در ارتباط هستند را یک طراح گرافیک طراحی کرده است.
دوره جامع طراحی گرافیک – Graphic Design
در تحقیقات گستردهای که میرزا علیخانی در باب نشانه انجام دادند متوجه شدند که کشور ما در حیطه گرافیک چقدر مشکلات و چالشها دارد. مهمترین موضوع عدم شناخت این رشته در بین مسئولین است، مدیران ارشد این مملکت، چاپخانه را میشناسند، کاغذفروش را میشناسند، حتی فتوگراف را هم میشناسند اما طراح گرافیک را نمیشناسند و این خیلی عجیب است کسی که خالق تمام این ماجرا هست را نمیشناسند.
وی ادامه دادند به همین خاطر من سه هدف را برای خودم در نظر گرفتم اولین هدفم این بود که این رشته را به جامعه خود بشناسانم. با مرتضی ممیز و چندی از دوستان به عنوان هیئت موسس، اولین تعاونی تشکیلات طراحی گرافیک را تاسیس کردیم. بعدها متوجه شدیم تعاونی آن چیزی که میخواستیم نیست و اولین انجمن صنفی طراحان گرافیک را با مرتضی ممیز، قباد شیوا راه اندازی کردیم که هنوز یکی از بهترین و پرصلابتترین انجمنهای ایران به شمار میرود.
سپس میرزا علیخانی در باب مهم بودن گرافیک بیان کردند که اگر یک ثانیه گرافیک را از جهان حذف کنند هیچ حرکتی نمیتوان انجام داد. هر چیزی را که در اطراف خود میبینید پشت آن یک طراح گرافیک است اتومبیل، موبایل، کامپیوتر، فیش بانکی و حتی پولی که در دسترس همه هست را طراح گرافیک طراحی میکند. پس بدون طراح گرافیک یک لحظه نمیتوانید زندگی کنید، تصور کنید به فروشگاهی برای خرید میروید همه محصولات در جعبههای سفید باشد و هیچ نوشته یا تصویری روی آن نباشد چقدر انتخاب سخت میشود.
او بیان کردند که من برای شناساندن گرافیک به جامعه، یکی از کارهایی که میکنم این است، در ژوژمان ترم آخر دانشجوها شرط قبولی نمره را آوردن حداقل ده نفر از دوستان و خانواده یا نزدیکان آنها گذاشتم تا با این روش، گرافیک را به چند نفر بیشتر از دانشجوهایی که داریم آشنا کنیم. خیلی از خانوادهها هنوز نمیدانند رشته گرافیکی که فرزندشان میخواند چیست و هیچ آشناییتی ندارند و برای آنها کاملا ناشناخته است.
وی ادامه دادند که ناشناخته بودن رشته گرافیک اولا به خود طراحان گرافیک برمیگردد آنها مقصر هستند که نتوانستند خودشان را به درستی نشان دهند، دوما ایراد از حاکمیت است به دلیل اینکه اداره کننده جامعه است و باید بخش مهمی از این کار را به عهده بگیرد و جامعه را با گرافیک و کارکرد آن آشنا کند.
او هدف بعدی خود را برقراری رابطه با دنیای گرافیک درخارج از کشور بیان کردندکه خوشبختانه در این راه هم موفق بودند. میرزاعلیخانی گفت: چون لادن رضایی ارتباط تنگاتنگی با طراحان معتبر و بزرگان گرافیک دنیا داشتند آنها توانستند ورکشابها و نشستهای زیادی در مورد پوستر و گرافیک در ایران برگزار کنند که همین امر باعث شد گرافیک ایران خیلی بهتر در دنیا شناخته شود. او در ادامه در مورد اینکه او و لادن عضور وبینال ورشو هستن صحبت کردند و گفتند افتخار بزرگی است که یک ایرانی در وبینال ورشو که بزرگان گرافیک دنیا حضور دارند عضویت داشته باشد.
میرزاعلیخانی هدف سوم خود را اینطور بیان کردند: دوست دارم گرافیک را به خود دانشگاههای خودمان برسانم. چون احساس میکنم در این بیست و پنج سال اخیر آموزش درستی برای گرافیک وجود ندارد، آموزشها سطح پایین هستند و تعداد ورودیهای دانشجوها زیاد است. کلاسهای بیشمار گرافیک داریم اما استادان ماهر جایشان خالی است، استاد جایگاه والایی دارد و هر کس نمیتواند به عنوان استاد گرافیک معرفی شود. البته در موسسات خصوصی مثل “ایده” استادان خوبی وجود دارند و درسهای خوبی هم تدریس میشود و این اتفاق باید در دانشگاههای ما هم بیفتد.
در پایان ایرج میرزاعلیخانی اینطور صحبت کردند که من هنوز معتقد هستم که خیلی چیزها نمیدانم و حتی برای چیزهایی هم که میدانم باید باز هم به کلاس بروم چون کلاسها آموزنده هستند. ندانستن چیز طبیعی است و قرار نیست همه چیز را بدانیم برای همین رفتن، پیدا کردن و دیدن بزرگانی در این حوزه بسیار مفید است.
و نکته مهم دیگر که هر طراح گرافیک باید بداند این است که باید خط فارسی را درست یاد بگیرند و به درستی در طراحیهای خود استفاده کنند. به نظر من استفاده از کلمات انگلیسی در طراحی گرافیک از بیسوادی و ضعف در خط فارسی ناشی میشود. چرا باید برای بسته بندیها و پوستر هنری ایرانی از کلمات انگلیسی استفاده کرد؟ من در تمام پوسترهای خودم فقط از فارسی استفاده کردم مگر در جایی آن هم به ندرت و برحسب لزوم انگلیسی گذاشتم. نکته مهم دیگر اینکه طراحان گرافیک باید آگاه به کاری که میکنند باشند و برای سفاری که میگیرند قبل از طراحی آگاهی و دانش کافی به آن حرفه داشته باشند. چون باید با شناخت کامل از آن حرفه نشانه درستی برای آن طراحی کنند.