اخبار
نشست شناخت مکاتب هنری معاصر
برگزاری نشست شناخت مکاتب هنری معاصر در موسسه ایده
پنج شنبه ۵ مهرماه ۱۴۰۳ در گالری ایده نشستی تحت عنوان “شناخت مکاتب هنری معاصر” با حضور لاله شمسی مولف و پژوهشگر هنر معاصر برگزار شد. این نشست که ساعت 16 با حضور علاقمندان به هنر شروع شد با نقد و بررسی هنر معاصر و چالش و مشکلاتی که در هنر معاصر وجود دارد به پایان رسید. در این نشست خانم لاله شمسی تجارب ارزشمندی از هنر معاصر و هنرهای تجسمی برای حضار بیان کردند.
در شروع گفتگو خانم لاله شمسی بیان کردند هنر معاصر پدیدهای نیست که به جنگ هنر مدرن و کلاسیک یا هنر واقعگرایانه آمده باشد بلکه هنر معاصر جایی است که قرار است فرآیند تکنیکی هنرمندان را گرد هم آورد.
او بیان کردند که اعضای جامعه هنری زیاد شده است و با سطحی نگری نمیشود این مسیر را ادامه داد زیرا فلسفیدن مسیر هنر معاصر است.
در ادامه صحبتها ایشان یکی از مشکلاتی را که در هنر معاصر وجود دارد اینطور بیان کردند. این که ما فکر میکنیم یک ایده یا مفهوم را فقط در حد شناخت یا فقط در حد لمس کردن میشناسیم و میبینیم کار تمام شده است، یک اشتباه بزرگی است. در ذهن انسان وقتی دادهها از حواس پنجگانه دریافت میشوند باید به تحلیل درستی برسند به عبارتی باید درک شوند که این درک، شعور را شکل می دهد. در هنر معاصر فقط دیدن کافی نیست باید بتوان اثر را درک کرد، فهمد و به درستی آن را تحلیل کرد.
در مانیفست هنر معاصر، ما پر از داده و پر از پرسش هستیم و این پرسشگری در هنر معاصر، از زمان مارسل دوشان شکل گرفته است. تا زمان مارسل دوشان نگاه ما این بود که هنر یک پدیده دیداری است و در فرآیند مدرنیسم باز هم دیدار است که اصالت دارد یعنی چشم هست که با هنر ارتباط میگیرد.
نکته قابل تاملی که خانم شمسی بیان کردند این بود که در جهان مدرن به مخاطب نیاز نداشتیم چون هنرمند در آثارش جهان درونی خود را روایت میکرد اما ما با این تعریف در جهان معاصر مشکل داریم چون مخاطب بخشی از هنر معاصر است.
در ادامه ایشان گفتند زمانی که ما ندانیم دیدگاه ناظر و دیدگاه خودبیانگر به عنوان روایت شخصی درونی یک هنرمند چیست و همیشه به عنوان یک ناظر مشاهدهگر هستیم فرآیند تحلیلی را نمیتوانیم فعال کنیم.
هنر معاصر در راستای دغدغه انسان معاصر شکل میگیرد و انسان معاصر پر از پرسش است و گهگاه با هجومی از سوالات مواجه میشود. این دغدغه با هنرمندان گذشته متفاوت است چون زیست آنها با انسان قرن نوزده و بیست متفاوت بوده است.
خانم لاله شمسی معتقد بودند نکته مهمی که در مانیفست هنر معاصر جای دارد این است که ما سلیقه خودمان را با روایت مسیری خودمان قاطی میکنیم و زمانی که میخواهیم خودبیانگری را بیان کنیم، جهان سلایق ما به جهان درونی ما استناد میشود. در ادامه ایشان گفتند پرسش در جهان معاصر ارزشمند است حتی اگر به غلط باشد و هنرمند در هر سطحی باشد در هنر معاصر ارزشمند است.
یکی از ویژگیهای مانیفست هنر مفهومی، نفی شی است، فرار از زیبایی شناسی است که شامل ستیز با زیبایی شناسی است. یعنی نفی تجربه دیداری به معنای تزئین است و همه این اتفاقات در هنر معاصر قابل شکل گیری، قابل اندازهگیری و قابل ارزشگذاری است. خانم لاله شمسی برای هنر معاصر جایگاه ویژهای قائل است زیرا از نگاه او هنر معاصر برای خودش، برای هر جامعه و برای هر ملیتی، زیسته آنها را ارزش قائل است. یعنی هر ویژگی بومی، اجتماعی، سیاسی، زیستی در حال حاضر در جامعه هنر معاصر وجود دارد را گرامی میدارد.
نکته ارزشمندی که ایشان بیان کردند و خوب است هنرمندان جوان به آن توجه کنند این است که هدفمند وارد هنر معاصر شوند. وقتی هدف هنر معاصر مشخص شود ما وارد فرآیند آفرینش میشویم، زمانی که فرآیند آفرینشمان پر از ابهام و ندانستن باشد در این مسیر موفقیتی حاصل نمیشود. ایشان معتقد بودند مشتری برای هنر معاصر زیاد است اما کار خوب کم پیدا میشود و باید در این زمینه تفکر و تامل بیشتری شود.
نگرانی که خانم شمسی برای هنر معاصر داشتند عدم مطالعه و عدم آگاهی در این زمینه است. او بیان کرد که فرآیند هنر مفهومی ابتدا با پرسشگری شروع میشود آنچه ما در جامعه خود از آن فرار میکنیم و ما را به یک همایش و جمع آوری از هنر مفهومی میرساند عدم مطالعه است فرآیند پژوهشمداری بسیار ضعیف و خاموش است.
در میان مباحث ارزشمندی که خانم لاله شمسی برای حضار صحبت کردند سوالی مهم در مورد هنر مفهومی مطرح کردند و پاسخی که به این سوال دادند به جا و نیاز به تفکر داشت. او سوال را اینگونه مطرح کرد: آیا جهان مفاهیم، جهان احساسات است؟ نه مسلما نیست، بله جهان احساساتی است که درک شده و به هم پیوسته است تا مفاهیم را بسازد. او باور داشت که مفاهیم اغلب شکل تعریف پذیر با کلمه و جمله دارند، منتها مصداقها در آن بی نهایت هستند.
ایشان با بیان مثالی این مفهوم را توضیح دادند، ما احساسی را داریم مانند عشق، عشق احساسی است که جذب و کشش در آن وجود دارد و آن بخش علاقمندی و وابستگی و فرآیند و انرژی که از انسان صادرمیشود مفهوم عشق را میسازد. پس ما یک مفهوم داریم با مصداقهای گوناگون و شدت و ضعفهای مختلف، که قابل تعریف هستند.
به عنوان سخن پایانی خانم لاله شمسی دغدغه جوانان و هنرمندان جوان معاصر را داشتند. او بیان کرد من گرفتاری نسل جدید و کم لطفی نسل قدیم را در یک شکل بسته انگارانه، یک تفکری که من درست هستم و چیزی جز من درست نیست میبینم. او گفت من نسل جدید را در این وادی تنها میبینم، راه عبور از این مسیر را به او نشان دادم راهی که جز مطالعه میسر نیست اما متاسفانه جدی نمیگیرند.
محوریت نشست شناخت مکاتب هنری معاصر در گالری ایده این بود که هنر معاصر پژوهشگر و پرسشگراست. حتی اگر ساختار ذهنی ما با پدیدههای پیچیده فلسفی هماهنگ نیست باز هم راه برای امثال من و شما بسته نیست، اگر من خودم را به جای این خودبیانگری تصنعی و اشتباه در جایگاه ناظر مقلد و پژوهشگر ببینم به راحتی میتوانم پا در عرصه هنر معاصر بگذارم. هر آن چیزی که در مسیر دغدغهها باشد وارد عرصه هنر معاصر میشودو میتواند موفق هم باشد.