مقالات
طراح لهستانی، یان لنیتزا
از بانیان مکتب پوستر لهستانی و کارگردان فیلم های متحرک، طراح صحنه و تصویرساز، در روز پنجم اکتبر 2001 در سن هفتاد سالگی در برلین درگذشت. وی در روز چهاردهم ژانویه 1928، در شهر پوزنان لهستان به دنیا آمد. در دهه 1950 به ورشو نقل مکان کرد و از سال 1963 در پاریس زندگی کرد. او پروفسور دانشگاه های شهرهای کاسل و برلین بود و دهه پایانی زندگی اش را در برلین سپری کرد. در سال 1947 ابتدا موسیقی و پیانو را آموخت، سپس به تحصیل در رشته معماری پرداخت و در سال 1952 از مدرسه معماری پلی تکنیک ورشو فارغ التحصیل شد. یان لنیتزا از سال 1935 تصویرسازی و طراحی در مجلات را آغاز کرد و در سال 1950 اولین پوسترهای خود را برای تئاتر و سینما خلق کرد. او برای کتاب های کودکان تصویرسازی می کرد و طراح صحنة تئاتر نیز بود. لنیتزا همیشه به فرم های کوچک گرافیک، مانند طراحی تمبر علاقه فراوان داشت.
در سال 1975 اولین فیلم های انیمیشن خود را ساخت و ابتدا در لهستان و سپس در فرانسه و آلمان و ایالات متحده نمایش داد. فیلم “خانه” او برنده جایزه اول مسابقة بین المللی فیلم های تجربی بروکسل 1958 شد. بین سال های 1954-1956 دستیار هنریک توماشفسکی در آکادمی هنرهای زیبای ورشو بود و بعدها در سمت استاد در دانشگاه های کمبریج و هاروارد به تدریس پرداخت. او در سال های 1979-1985 مدیر دپارتمان فیلم های انیمیشن در مدرسه کاسل آلمان و چندسال بعد در سال های 1986-1994 استاد مدرسه هنر برلین بود.
لنیتزا در سال 1963 لهستان را ترک کرد و در پاریس سکونت گزید. او نمایشگاه های متعددی از آثار خود از جمله در ورشو، کراکوف، پوزنان، پاریس، برلین، مونیخ، هامبورگ، وین، لندن، شیکاگو، نیویورک و توکیو برپا کرد. جوایز متعددی برای طراحی پوستر دریافت کرد که از میان آنان می توان جایزه” تولوزلوترک”، در سال 1961 جایزه اول بینال بین المللی پوستر ورشو در سال 1966 جایزه “ژول شره” در سال 1983 جایزه بنیاد یورژیکوفسکی و یک جایزه در شهر نیویورک در سال 1987 را نام برد. در رشته فیلم سازی نیز جوایز مهمی از جشنواره های مختلف بین المللی دریافت کرد که از میان آنان جایزه” ماکس ارنست” در سال 1966، جایزه “اسموک اسموکوف” در کراکوف در سال 1999 و بزرگ ترین جایزه هنری کشور آلمان قابل ذکر است. او که از سال 1986 در برلین زیست. در سال 1998 استودیوی فیلم های مینیاتوری را پایه گذاری کرد.
جدا از فعالیت های هنری او منتقد هنر نیز بود. پوسترهای لنیتزا بسیار تند و شخصی بود و گاهی با عنصر طعنه و طنز همراه بود. شکل های هنری آثار او اغلب از تکنیک های روز آن زمان در کارگاه های گرافیک، پیشی می گرفت. لنیتزا به سرعت روش شخصی خود را توسعه داد و علاوه بر این که در خلال دهه ها، روش او دگرگونی های محسوسی پیدا کرد. آثار او همواره عنصری از روش اختصاصی و شخصی را همراه داشت.
روش او در ساخت فیلم، حاصل نتایج منطقی بود که طی کارهایش در گرافیک حاصل شده بود. فیلم متحرک گرافیکی است، جان داده شده و وسعت داده شده در بعد زمان. روش بریده شده که نقاشی متحرک او متکی به آن است که به صورتی متفاوت، با حرکات نرم و معمول، شکسته شده و کیفیت کاملا جدیدی را در این زمینه معرفی کرده است. آثار او متعلق به بهترین فصل از هنر لهستان در پنجاه سال اخیر است و همیشه نوعی ادراک فعال را از طرف بیننده طلب می کند. نوعی از دیالوگ خاص مخاطب با طراحی گرافیکی لنیتزا مقالات متعددی به خصوص در زمینه تئوری طراحی پوستر نوشت و نویسنده مقاله ای درباره پوسترهای لهستانی بود. و عنوان “مکتب پوستر لهستان” را در گرافیک سوئیس ثبت کرد. او طراوت دید هنری و قدرت بیان درونی خود را تا پایان عمرش حفظ کرد.
طراحی پوستر
آکادمی هنرهای زیبای کراکوف
آکادمی هنرهای زیبای کراکوف در سال 1818 به عنوان بخشی از دانشگاه یاگلیونیان تأسیس شد و در آغاز مدرسه عالی طراحی و نقاشی بود. این مدرسه در سال 1873 به دانشکده مستقل هنرهای زیبا تبدیل شد. در پایان قرن نوزدهم (1894)، این دانشکده شرایط دانشگاه را پیدا کرد و به آکادمی هنرهای زیبا تغییر یافت که مشهورترین نقاشان لهستان آن را اداره می کردند. این آکادمی که در آغاز قرن بیستم نقش تعیین کننده ای در زندگی هنری لهستان داشت که پس از جنگ جهانی دوم، با دانشکده هنر و صنعت ادغام شد (1950). این آکادمی در حال حاضر شش دانشکده دارد: نقاشی، مجسمه سازی، طراحی، گرافیک، طراحی صنعتی، طراحی داخلی و حفظ آثار هنری. کادر این آکادمی را حدود 240 استاد تمام وقت (حدود نود پروفسور)، تشکیل می دهد. در رده بندی دانشگاه های لهستان، آکادمی کراکوف، مقام اول را در بین دانشکده های هنر در سراسر کشور دارد. فلسفه اصلی این دانشگاه، پرورش ویژگی های فردی و خلاقیت افراد است.
آکادمی کراکوف همواره در حال توسعه است. تاریخچه طولانی و سنت این آکادمی، نقش بسیار مهمی در فلسفه تدریس آن ایفا می کند. این حرف به معنی آن نیست که این دانشگاه خیلی محافظه کار است، ولی وجود فارغ التحصیلانی با تحصیلات عالی از امتیازات این دانشگاه است. هنر و فرهنگ لهستان را نقاش ها، مجسمه سازها، طراحان و هنرمندان تراز اول لهستانی خلق و دستاوردهای خود را در سراسر جهان ارائه می کنند. در سال های اخیر، این دانشگاه برنامه گسترده ای برای تبادل دانشجو با سایر دانشگاه های اروپایی داشته است. دانشجویان خارجی روش تدریس در این آکادمی و پایبندی عمیق اساتید به روند تدریس را بسیار می پسندند. نتایج کارهای هر سال تحصیلی در نمایشگاه پایانی (روزهای درهای باز) ارائه می شود و بهترین آثار دیپلم (پایان نامه) در کاخ هنر، در مرکز قدیمی شهر به نمایش در می آید.
لهستان
لهستان کشوری است که به خاطر طراحی پوسترهای فیلم مشهور شد. در طی دو دهه پس از جنگ جهانی دوم، لهستان جزو چند کشوری بود که سبک ملی ویژه ای را در گرافیک توسعه داد. گرافیک این کشور با انعکاس فرهنگ بومی خود در آثار “تادیوس گرونووسکی Tadeusz Gronowski -” تأثیر سبک کاساندرا، مخصوصا “ماده شوینده رادیون” را نشان می دهد. این پوستر که برنده جایزه ای در پوستر تبلیغاتی بزرگ نمایشگاه “هنرهای تزیینی پاریس” در 1925 شد؛ گربه سیاهی را نشان می داد که در اثر پریدن در تشت لباسشویی سفید شده است.
سبک پوسترهای فیلم لهستان مدرن بود، اما ردپایی از آوانگارد سال 1930 لهستان در آن ها دیده نمی شد. مدرنیسم در آثار حروف چینی “هنریک برلوی – Henryk Berlewi” که دارای حروفی از نوع کانستراکتیویسم با نام “مکانو- فکتورا Factura- Mechano – ” بود و در صفحه بندی مجله های” بلاک – Blok ” و ” پرازنس – Praesens “، توسط “ولادیسلاو استرزمینسکی – Wladislaw Strzeminski” و “هنریک استازووسکی – Henryk Stazewski ” و در آثار مونتاژ عکس هنرمند نابغه، “میزسیلاو زِزوکا – Mieczyslaw Szczuka” و “میزوسیلاو برمن – Mieczyslaw Beman ” (که در1927 فوت شد) دیده می شود. “برمن” به عنوان یکی از اولین رهبران مدرسه طراحی پوستر لهستان مطرح شد و روش او در نحوه استفاده از عکس در آن دوران که مخصوصا مواد تکثیر عکس کمیاب بود؛ یک استثنا محسوب می شد. طرح های پوسترهای لهستان شامل تصویرسازی های نقاشی و حروف طراحی شده بودند. این پوسترها که در بیان بسیار صریح بودند، دارای سبک طبیعت گرا، ساده، بعضی تزئینی و در بعضی موارد دراماتیک و با عناصر مافوق طبیعی (سوررئال) همراه بود که بعضی اوقات مانند رویا به نظر می رسید و اغلب همراه با نوعی تخیل کابوس وار بود. به غیر از “برمن”، از بزرگ ترین طراحان پس از جنگ، می توان از “تدیوس تریکوفسکی- Tedeusz Trepkowski ” و “هنریک تومازوفسکی – Henryk Tomaszewski” نام برد.