آنلاین
چگونه فاجعه رانا پلازا منجر به انقلاب در صنعت مد شد؟
«انقلاب صنعت مد» به علت شرایط بد تولیدی های پوشاک در دنیا بوجود آمد و پس از آن خواستار نظارت بر چگونگی تولید و عرضه پوشاک و محصولات برند های جهانی شد. در حقیقت فاجعه رانا پلازا- زمانیکه یک مجموعه کارخانه پوشاک هشت طبقه در آپریل سال ۲۰۱۳ در منطقه داکا بنگلادش فرو ریخت و تعداد ۱۱۳۴ نفر کشته بر جای گذاشت-، منجر به این رویداد شد؛ روز قبل از حادثه در مورد ناامنی ساختمان هشدار داده شده بود ولی صاحبان کارگاه از تعطیلی آن خودداری کرده بودند. به دنبال این فاجعه در فضای مجازی و حقیقی کمپین هایی برای حمایت از این کارگران به وجود آمد. مهمترین کمپین هاWhoMadeMyClothes# (چه کسی لباس من را تولید می کند؟) بود که در سال ۲۰۱۴ توسط اورسولو دی کاسترو و کری سامرز – به عنوان بخشی از جنبش جهانی غیر انتفاعی- سازماندهی شد که اصطلاحاً به آن انقلاب صنعت مد می گویند.
این انقلاب شاخص شفافیت مد خود را در سال ۲۰۱۶ راه اندازی کرد که به واسطه آن لیست های تأمین کننده (به همراه آدرس آن ها) را برای اطلاع به سازمان های مردم نهاد منتشر می کند .در سال ۲۰۱۶ نیز، این شاخص ۴۰ برند جهانی پیشرو در صنعت مد و فشن را زیر نظر گرفت و دریافت که تنها ۱۲٫۵ % از کمپانی های تولید البسه نام و آدرس محل تولید محصولات خود را درج می کنند .در همین حال، شاخص شفافیت مد ۲۰۱۹ نشان داد که از بین ۲۰۰ برند مورد بررسی ، تنها ۳۵ درصد از کمپانی ها داوطلب هستند تا این اطلاعات را در اختیار عموم مردم قرار دهند. ولی باید این نکته را در نظر داشت که ۳۵ درصد نیز آمار بالایی به نسبت سال های گذشته به حساب می آید.
در سال ۲۰۱۸ نیز بیش از سه میلیون نفر به این کمپین ملحق شدند که از خریداران و مشتریان خواستند تا از برند ها و کمپانی های تولید البسه برای شفافیت بیشتر نسبت به چگونگی ساخته شدن البسه سوال کنند .همچنین برند ها و اتحادیه های صنفی موافقتنامه ۵ ساله ای را موسوم به موافقتنامه بنگلادش با یکدیگر امضا کردند. توافق نامه دیگری نیز در سال ۲۰۱۸ برای اطمینان از ایمنی کارگران این قبیل کارخانه ها و تولیدی های پوشاک و همچنین برای برنامه های محل کار و بازرسی بر چگونگی روند اجرای آن طراحی شد. می توان گفت با استفاده از ترفند عرضه و تقاضا برند ها و تامین کنندگان پوشاک به سمت شفافیت بیشتر سوق داده می شوند زیرا دو فاکتور اجتماع و محیط نقش مهمی در نتیجه گیری مطلوب از این خواسته ها دارند.
علی رغم تلاش هایی مانند توافق بنگلادش و توافق نامه انتقالی ۲۰۱۸ ، سوء استفاده از کارگران در صنعت تولید پوشاک که حدود ۸۰ درصد آن را زنان تشکیل می دهند ، هنوز هم شایع است. برای مثال در اکتبر سال ۲۰۱۹ ، لولولمون (Lululemon) یکی از افراد پیگیر در این زمینه، عنوان کرد که کارگران خانم شاغل در کارخانه های بنگلادشی با خشونت جسمی و حتی تحقیر بعضی از مدیران روبرو هستند و شرایط سختی را می گذرانند. همچنین در ماه می سال ۲۰۱۸ ، سازمان جهانی کار، گزارش هایی را منتشر کرد که نشان می دهد کارگران لباس برند های H&M و Gap مرتباً توسط افراد بالا دستی خود مورد آزار و اذیت جنسی قرار می گیرند .
یک پژوهشگر بریتانیایی در سپتامبر ۲۰۱۹ ، با تمرکز بر صنعت پوشاک جنوب هند ، دریافت که ممیزی یک کارخانه دستکاری می شود و اطلاعات درستی از آن به بیرون درز پیدا نمی کند. محققان نیز ابراز داشته اند که فشار هزینه ها و نوسانات سفارشات توسط برند ها احتمال سوء استفاده از کارگران را افزایش داده است. طبق اسناد منتشر شده در سال ۲۰۱۵ ، حقوقی که کارفرمایان به کارگران پوشاک بابت دستمزد می دهند تنها درصد اندکی از هزینه های زندگی آنان را شامل می شود. در بنگلادش ،حداقل دستمزد کسانی که در صنعت پوشاک کار می کنند ۸۰۰۰ تاکا (۷۲ پوند) در ماه است. فعالان حقوق بشر اذعان می کنند که این تنها نصف مخارج زندگی یک شخص در این کشور است و افراد با این حقوق شرایط زندگی سختی را متحمل می شوند . کمپین ها و چالش هایی نیز به راه افتاده است که طی آن از برند ها و کمپانی های بزرگ خواسته شده تا کمترین میزان حقوق پرداختی خود را منتشر کنند. به طور مثال در دنیا برندهایی وجود دارند که میانگین دستمزد خیاطان از سود شرکت و سرمایه گذاران بعد از فروش تامین می شود .
مساله مهم دیگر در زنجیره تامین شفافیت مشکلاتی است که برند های لوکس و لاکچری با آنها روبرویند؛ در اروپا و ایالات متحده ، جایی که شرایط کار بسیار دقیق تنظیم شده است تشخیص اینکه چگونه لباس ها ساخته می شوند ، دشوار است .برای مثال گفته می شود که فلان محصولات ایتالیایی هستند ، اما واقعیت این است که مشخص نیست آیا آنها در یک تولیدی در ایتالیا ساخته می شوند یا ایالات متحده و لس آنجلس؟ در مجموع نمی توان دریافت که واقعیت دقیقاً چیست؟ همچنین آنها معمولاً نمی دانند که لباس اصلی تولید شده کجاست، زیرا از شبکه گسترده ای که پیمانکاران فرعی برای تولید پوشاک تقلبی استفاده می کنند خبر ندارند. در واقع اگر مارک ها مسئولیت خودشان را در قبال جلوگیری از تولید محصولات بی کیفیت و تقلبی در کوچه پس کوچه های شهر متوقف کرده و نتوانند زنجیره تأمین آنها را ردیابی کنند، هیچ راهی وجود ندارد که مصرف کننده بداند چه کسی لباس اش را تولید کرده است .
در کل می توان گفت که تمامی برند ها باید در یک چارچوب و قالب مشخص، اطلاعات لازم را در خدمت مشتریان و مصرف کنندگان قرار دهند تا بتوانند بهترین انتخاب را داشته باشند. زیرا این امر باعث می شود تا برند ها و کمپانی ها نیز بتوانند با یکدیگر بهتر رقابت کنند و در نهایت خدمات بیشتر و بهتری را به مشتریان عرضه نمایند .همچنین مصرف کنندگان نیز این قدرت را دارند که مارک ها و برند ها را به پاسخگویی وادار کنند.