مقالات
نماد در آیکونوگرافی تمدن جیرفت
توجه و تکریم طبیعت، در ادوار و ممالک، انتخاب و اعتقاد بشر بوده است و آنچه بیش از همه به ثبت و ضبط این اعتقادات مدد رسانده، هنر است. آیکونوگرافی، تلاش و ابداعی در زمینه مکاشفه و مطالعه تصاویر هنری است که منبع و مرجعی برای رازگشایی آنها وجود ندارد. میتوان گفت ابتدایی ترین سطح درک و دریافت یک اثر هنری و تجسمی، نخست با رویت ویژگی های بصری و ظاهری یک اثر میسر میشود و در مرحله دوم خوانش قرار داد های غیر صوری که توسط باورها و اعتقادات شکل گرفته در فرهنگ، پدید آمده است. رسالت آیکونوگرافی، بیرون کشیدن معنا و محتوا دورنی یک اثر است. در این مرحله معنا از اثر و کلیت فرهنگی که اثر در آن خلق شده، شناخته میشود. آیکونوگرافی امکان برداشت درونی تر و متفاوت تر از چیزی که دیده میشود را فراهم میکند. تمدن جیرفت در حوزه هلیلرود و در استان کرمان است که قدمت پنج هزار ساله دارد. هدف از مقاله پیش رو، شناخت تمدن جیرفت و رمز گشایی نماد های تصویری در نقوش آثار هنری تمدن جرفت از منظرآیکونگرافی است.
دوره تاریخ هنر معاصر ایران و جهان در مدرسه ایده
آیکونوگرافی
در لغت آیکونوگرافی به معنای شمایل نگاری و توصیف نشانه و آیکونولوژی شمایل شناسی و تفسیر نماد است. آیکونوگرافی به معنی توصیف و طبقه بندی تصاویر و نشانه های تصویری است. بهکارگیری این نشانه های تصویری زبان و بیان مشترکی را در هنرهای تجسمی پدیدار شد که بینندگان به مدد آشنایی با آن زبان، به توانایی کدگشایی و فهم تصاویر نایل آمدند.
آیکونوگرافی مجموعه راهکار و تلاش هایی است که برای تفسیر معانی و موضوعات و الگوها و آشکارسازی پسزمینه فرهنگی، اجتماعی و تاریخی نشانهها و نمادهای هنری ابداع شده است.
این شیوه هنری به طور قطع و مستقیم با داستان ها و حکایات و تمثیل ها مرتبط است. در واقع چنین تجربه ای از حد نگاه های سطحی ما به دنیای اطرافمان و روزمرگی هایمان می گذرد و تفحصی عمیق تر را طلب می کند. آنچه که در این حیطه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است آشنایی با درون مایه ها و مفاهیم بنیادینی است که از طرق مختلف چه نوشتاری و چه گفتاری و در اشکال گوناگون به زمان معاصر رسیده اند. در این راه، آشنایی با تاریخ و اسطوره ها و درون مایه های فرهنگ مورد نظر کمک شایانی خواهد کرد.
اروین پانوفسکی به عنوان مهم ترین و موثرترین فرد در حوزه آیکونوگرفی و بنیانگذار نظریه و نقد آیکونوگرافی و آیکونولوژی شناخته میشود. او روش و تعرفی کاملاعملی، منضبط و استوار از تئوری آیکونوگرافی و آیکونولوژی ارائه کرد. این تفسیر بر سه سطح، دلالت دارد.
مرحله نخست یا سطح اول، به خوانش اولیه و در لحظه از آن چیزی که دیده می شود. این مرحله فارغ از معانی قراردادی یا نمادین است.
گام دوم در تلاش برای دسترسی ودریافت معانی ثانوی و یا قراردادی مکنون در اثر هنری است. آشنایی با مضامین خاص و مفاهیم از طریق مراجعه و تسلط به دانش منابع و گونه های تاریخی مطرح می شود. در این مرحله خوانش آیکون عمق بیشتری را دربرمی گیرد.
مرحله سوم، یعنی آخرین مرحله این رویکرد اساسا بر پایه شهود و الهامات تالیفی استوار است و به آشنایی با گرایش های اساسی ذهن انسان ، نگرش و جهان بینی فردی ، دلالت دارد.مرحله سوم به محقق اجازه می دهد تا به عمیق ترین لایه آیکون شناخت پیدا کند. این سطح از شناخت میسر نمی شود مگر اینکه در یک جست وجوی تاریخی، محقق بتواند شرایط و وضعیت را رمز گشایی کند. این مرحله آنقدر درونی، دور از دسترس و از اهمیت برخوردار است که گویی امکان مشاهده خلق دوباره اثر فراهم آمده است.
تفاوت آیکونولوژی و آیکونوگرافی
شمایلنگاری شامل گردآوری، طبقهبندی و تحلیل اطلاعاتی است که ازتصاویر یک اثر هنری بهدست میآید. در این رویکرد به بررسی زندگی هنرمند، سبک او، باورهایش و زیستی اش پرداخته نمیشود. اما شمایلشناسی با نگاهی فراگیر و با تکیه بر فرهنگ آفریننده اثر هنری، بهدنبال درک و شناخت باورها، اندیشهها و ارزشهای فرهنگی خالق آن اثر است. شمایلشناسی تلاش میکند اصول اساسی پنهانی را آشکار سازد که زیربنای نگرش یک ملت، یک دوره تاریخی، یک مکتب هنری، یک دین یا یک رویکرد فلسفی را شکل میدهند
پانوفسکی ادعا میکند که از طریق تفسیری جامع و تمامعیار از معنای ذاتی یا محتوایی یک اثر هنری، قادر به شناسایی نماد های آن اثر خواهیم بود. به باور پانوفسکی، شمایلشناسی تلاش دارد گرایشهای اساسی یک ملت، یک دوران، یک طبقه، یک مذهب یا یک تفکر فلسفی را که در اثر هنری وجود دارد را واکاوی کند.
تمدن جیرفت
جیرفت از دو کلمه (جیر) به معنی پست و پایین و (افت) به معنی افتاده تشکیل شده است و به طور کلی جیرفت به معنای (جلگه پست آبرفتی) است. مورخان و باستان شناسان ایرانی با حفاریهای بسیار در حوضه هلیل رود و روستای کنارصندل به این مهم دست یافتند که گهواره تمدن غرب آسیا، بین النهرین نیست، بلکه جیرفت است. باستان شناسان تصور کرده بودند که این گفته ها شبیه افسانه است، اما باکشف تصادفی تمدن جیرفت مشخص شد آراتا افسانه نبوده و حقیقت دارد و این تمدن در جیرفت شکل گرفته بود. هلیل رود نه تنها فرهنگ و تمدنی کاملا مستقل از فرهنگ و تمدن سومری داشته بلکه دو یا سه قرن کهن تر از آن بوده است.
کشف این تمدن بدین گونه بوده است که پس از دو سال خشکسالی در منطقه جیرفت کرمان، زمین شاهد باران سیل آسایی در سال ۱۳۸۰ شد . با شستن و نشستن خاک پرده از اسرار این تمدن پنج هزار ساله برداشته شد.
حوزه هلیل رود نظر مطالعات باستان شناختی ایران ، سهم بسزایی نه تنها در باستان شناسی ایران که در باستان شناسی شرق باستان و تمدن سِند و پنجاب دارد.
آثار هنری به مثابه نمونههای مادی فرهنگ که دربردارنده داده های مردمشناختی است، یکی از جلوه های برتر و شاید اساسیترین نمود فرهنگی یک تمدن است. اکتشافات باستانشناختی تمدن جیرفت معیاری نوین برای سنجش قدمت و پیشینه تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران را در پی داشت ، بطوریکه این تمدن تا به امروز کهنترین تمدن شناخته شده در شرق نام گرفته است. یافته های باستان شناختی در محوطه باستانی جیرفت و تمدن دره هلیل رود به دو دسته کلی مصنوعات یا آثار هنری در قالب اشیاء و دیگری بصورت بقایای معماری اشاره دارد.
اشیای بدست آمده از تمدن جیرفت اغلب از سنگ صابون و ترکیبی از نقوش انسانی و حیوان و گیاهی پیچیده است. این نقوش با محوریت نقش انسان ، به نمایش ارتباط میان انسانِ جیرفتی را با محیط پیرامون خود پرداخته و به عبارتی جهانبینی او را آشکار می سازد.
نقش و نماد در آثار تمدن جیرفت
نقوش و نماد های تمدن جیرفت، از حیث هم نشینی به معنی بیان یک کلیت فرهنگی و از حیث جانشینی یعنی نقوشی که از لحاظ معنایی با دیگر ظروف متفاوت هستند ، اما در یک رابطه ساختاری تطبیقی یعنی در نظر گرفتن هر نماد با دیگر نمادها ، خوانده و ترجمه میشوند.
اما در زمینه نقوش بکار رفته در ترسیم و نقش پردازی این ظروف و اشیاء تنوع چشمگیری وجود دارد که می توان این نقوش را بطور ذیل طبقه بندی کرد:
- نقوش گیاهی: شامل انواع پوشش های گیاهی مرتبط با اقلیم نظیر نخل و درختان برگی شکل که در مواجهه با حیوانات در شکل قرینه می توان آن را بدیلی از نقشمایه درخت زندگی دانست.
- نقوش حیوانی: که خود شامل دو دسته است؛ حیوانات اهلی نظیر بز و گاو و حیوانات وحشی که خود بر دو دسته است: یا حیوانات وحشی طبیعی اند مانند پلنگ و مار و گربه سانان و یا حیوانات اسطوره ای و ترکیبی هستند که با انسان ترکیب یافته اند.
- نقوش معماری و هندسی: این نقوش یا بازنمایی ترکیب ها و بافت های معماری همانند نمونه های بارو و قلعه مانند است یا بصورت هندسی این نقوش سعی در بازنمایی برخی از عناصر همانند جریان آب و نیز بعضی مواقع این نقوش هندسی نتیجه انتزاع نقوش حیوانی همانند مارها هستند.
- نقوش انسانی: که خود مشتمل بر دو گونه است؛ یا انسان های طبیعی اند یا انسان هایی برتر که با موجودات حیوانی ترکیب یافته اند همانند انسان-گاو، انسان-شیر، انسان-عقرب و …
ترکیب بندی در آثار تمدن جیرفت
در آثار بدست آمده از تمدن جیرفت نیز می توان انواع متفاوتی از ترکیب بندی را مشاهده کرد که از ترکیب بندی در نوع ساده متقارن، قرینه نامتقارن، تکرار با یک نقشمایه، ترکیبی و یا سیال متفاوت و در نوسان است. با توجه به ساختار بدنه ای مدور و استوانه ای، که ترکیب بندی نقوش بر روی آن تصویر شده است، از پویایی و حرکت مناسب برخوردار است. این حالت مدور کمک می کند تا عناصر بصری هرچه بهتر سیالیت خود را نشان دهند که این امر با توجه به ساختارهای ترکیب بندی نقوش که عمدتا دارای ساختار ترکیبی است ، بسیار کار آمد است.
نماد شناسی نقوش در تمدن جیرفت
یکی از روش های نقد نقوش آثار هنری ، نقد مضمونی است، که بر حسب تعریف نهانی و جلوه ثانویه نقوش انجام میشود. با توجه به قرار گیری نقوش در جایگاه مثبت منفی و فضا متضاد و رابطه میان نماد های متضاد، نماد ها تحلیل و تفسیر میشوند. این ارتباط به صورت تقابل، تناقض و یا دیالکتیک است و میان نقوش مختلف انسانی و گیاهی و جانوری است.
در تمدن جیرفت، با توجه به روش آیکونوگرافی و آیکونولوژی های انجام شده، نماد های الهام بخش مرگ و زندگی در نقشو زیر جلوه گر میشدند.
نماد مرگ در نقوش : گربه سانان، عقرب، مار ، کرکس و لاشه حیوانات
نماد زندگی در نقوش: آب، کوه، گیاهان، حیوانات اهلی،ایزدان و رام کننده حیوانات
باتوجه به وجه تخیلی و نمادین هریک از این نقوش یعنی کارکرد معنایی آنها می توان گروه مرگ را گروهی دانست که با توجه به خطرهایی که برای دیگر عناصر دارد دارای محتوای سقوط دانست و گروه زندگی را دربردارنده ساختارهای تعالی است.
نماد شناسی عقرب در تمدن جیرفت
همانگونه که در نمادشناسی تطبیقی مختصری که ذکر آن رفت، مشاهده شد عقرب یکی از مهم ترین عناصر حیوانی در فرهنگ ها است و نمادشناسی خاص خود را داراست که بطور کلی در وجه منفی آن و نیز ارتباط عقرب با جهان زیرین و مردگان و همچنین عناصر و نیروهای منفی چون خونریزی، انتقام و جنگ مرتبط است.
عقرب نماد نگهبانی و نابودی یا مضامینی شیبه آن است. مرگ، قوه ویرانگری، مصیبت و تاریکی است. به عنوان مثال در یونان نماد انتقام، در بین النهرین نگهبان خورشید و نگهبان پرستش گاه بودند. اما در آیین زرتشتی، نماد فرامان رویان تاریکی و شر و کارگزاران اهریمن بودند. عقرب در دین مسیحت نشان از شر و عذاب و نمادی از یهودا است. آفریقای ها نیز از ادای نام عقرب احتراز می کنند و معتقدند که ادای نام عقرب موجب آزاد شدن نیروهای منفی در افسانه های مالی نیز از زبان علیه خود می شود و عقرب را با اشاره نشان می دهند.
در تمدن جیرفت، عقرب یکی از پرکاربردترین نقوش است، عقرب در میان نقوش حیوانی موجود بر روی آثار جیرفت اشکال مختلفی تصویرپردازی شده است که از شکل ساده آن بصورت منفرد تا ترکیبی با نقوش انسانی از جمله آن است.
در تمدن جیرفت، در زمان تصویرپردازی عقرب، به عناصری از آن توجه بیشتری می شود که بیشترین نیرو و یا خطر از جانب آن قسمت ایجاد می شود یعنی دم و بازوها. همچنین در نقوش ترکیبی با انسان نیز با توجه به برخی شباهت های موجود در آناتومی عقرب و انسان همانند بدن، بازوها و سر باعث شده است تا این همسانی در پردازش ترکیب موثر واقع شود.
عقرب در آثار تمدن جیرفت به سه شکل رویت میشود:
- به صورت منفرد یا در ترکیب با دیگر عناصر در درون یک نظام بصری ، به صورت یک نماد تکرار شونده و تمایز دهنده.
- به صورت منفرد و به عنوان یک موتیف تکرار شونده که سطوح و بدنه موردنظر در ظروف را پر کرده است بطوری که هیچ جای خالی در آن دیده نمی شود و این تکرار علاوه بر ایجاد یک بافت بصری نشان از اهمیت آن نیز دارد.
- به صورت ترکیب با انسان که به نقشمایه ترکیبی انسان عقرب گفته میشود.
نتیجه
هنر در راستای تکریم و ارتباط ، اعتقاد به طبیعت، موثر ترین و مانا ترین جرگه را در اختیار انسان قرار داده است. انسان در طول تاریخ توسط نقوش و ارجاع هر نقش به فحوا و مقاصد بیشتر ، اولین گام را در جهات نیل به هدف نمادشناسی برداشته است.در این مقاله سعی شد به آشنایی و بررسی تمدن جیرفت پرداخته شود. نقوش آثار هنری تمدن جیرفت ، از منظر بار معنایی و محتوایی بررسی شد. جنبه های نمادین این تمدن پنج هزار ساله، با رویکرد تطبیقی و ترکیبی از دو شیوه تحقیق آیکونوگرافی _ آیکونولوژی ، در مسیر توصیف نشانه ها و تفسیر نماد ها قرار گرفت. در باب تعریفی از آیکونوگرافی، فردی به نام اروین پانوفسکی، نظریات بنیادی این روش را ابداع و ارائه کرد، با این مضمون که آیکونوگرافی شامل تحلیل و تفسیر هایی در باب درونیات و فحوای غیر قابل رویت نقوش و نماد هاست که بر حسب فرهنگ، تاریخ، باور و اعتقاد هر ملتی معنا و مفهوم میگیرد. نقوش نشانگر ، نماینده و تجلی گر تعرفی ثانویه و پسا متنی اند که توسط روش آیکونوگرافی میتون به آن حصول یافت. در میان این نشانه ها عقرب، به عنوان مهم ترین نقش، تکرار شونده و تاکییدی به عنوان نماد، نابودی و مرگ معرفی شد. این نماد در بسیاری از فرهنگ ها استفاده و دارای معنا و محتوا مشابه میباشد.