آنلاین
نقدی بر نمایشگاه هدی افشار
فرناز قویونچی زاد/ دانشجوی دوره تجزیه و تحلیل و نقد هنری
هدی افشار عکاس ایرانیتبار مقیم استرالیا در مجموعه عکاسی اخیرش با عنوان speak the wind سعی بر انعکاس آیین، فضا و فرهنگ مردم جزیره را داشته است. این مجموعه شامل عکسهای سیاهوسفید و رنگی است که در آن صخرهها، مردمی در حال اجرای مراسم زار، زنانی با صورت پوشیده و مردانی با صورت نامعلوم ثبت شدهاند.
هدی افشار علاوه بر مجموعه عکاسیاش از مردم جزیره، ویدیوهایی کوتاه نیز ثبت کرده تا مخاطب را بیشتر مجذوب جادوی جزیره کند. همچنین کتابی از همین مجموعه به چاپ رسانده و آنچه کتاب را متمایز میکند صفحات اضافی و به هم چسبیدهای است که مابین عکسهای اصلی مجموعه قرارگرفتهاند. در این صفحات نقاشیهایی خطی از بهارخوابهای مردم جزیره از جن و باد زار نقش بسته است.
تصاویر زنان موجود در مجموعه، با فضاسازیهایی از فرهنگ و پوشش زنان جزیره نشان دادهشده است. درواقع در این مجموعه عکس، انسانها به شکل فرم و حجمهایی درآمدهاند که به مبهم بودن فضا میافزایند.
هرچند تصاویر نامعلوم مردان باعث مبهم بودن و جادویی بودن فضا میشود اما حتی با رجوع به منابع مربوط مراسم زار، جوابی قطعی برای نامعلوم و پوشیده بودن چهره مردان در این مراسم یافت نشد مگر آنکه خود عکاس دلیل و توضیحی برای این عکسها داشته باشد.
با همه اینها پیوند تیرگی و روشنایی در عکسهای هدی افشار باعث ایجاد بعد و حجم مخصوصی در عکسهای سیاهوسفید و صخرهها میشود.
ابتدا مخاطب در مواجه با این مجموعه عکس احساس میکند که فضاها و حس موجود را، از لنز دوربین یک توریست میبیند درحالیکه باید گفت در این مجموعه عکس که نگاهی توریستی به مردم جزیره دارد؛ انعکاس مراسمی همچون زار و اطلاع از نمادهایی همچون باد در دایره شناختی یک توریست نمیگنجد و همین دوگانگی و تناقض در برخورد اول توجه مخاطب را به خود جلب میکند که با بررسی و مطالعه در مورد مراسمها و آیین جزیره برخی سؤالها و ابهامات جای خود را به جواب میدهند.
مستند بودن مجموعه عکسها از مبهم و مرموز بودن آنها نکاسته است. استفاده از صخرهها گویی جادوی این مجموعه بهحساب میآید و بادی که در میان همین مردم زندگی میکند و از لابهلای سنگها و صخرهها رد میشود و گاهی گریبان مردم فقیر جزیره را میگیرد. بادی که گاه به رنگ سرخ درمیآید و با رنگ جاده یکی میشود و هرچند گاهی دیده نمیشود؛ در بسیاری از عکسها حضورش حس میشود گویی به کمین نشسته تا در کالبد شخصی نفوذ کند. به عقیده من اسم مجموعه «با باد صحبت کن» ارتباطی قوی بافرهنگ و باورهای مردم جزیره دارد. تصاویر مردم در حال اجرای مراسم زار، تصویر قرآن، صخرههای صیقلخورده از طریق باد همه اینها میتواند دلیل موجهی برای اختصاص دادن این اسم مرموز برای مجموعه باشد. اما به عقیده من تصاویر هدی افشار از مردانی که صورتی نامشخص دارند و دلفینهای در آب، جادوی این فضا را به هم میزنند. گویی آن عکسها قطعه اشتباه پازل و مجموعه دیگری هستند که وارد این مجموعه شدهاند.
اگر دغدغه کلی هدی افشار بنا بر گزارشهای تهیهشده از مجموعه عکاسی، نشان دادن فرهنگ جزیره یعنی اعتقادات، شرایط سیاسی و اجتماعی جزیره بود؛ میتوانست به مسائل عمیقتری بپردازد چراکه فرهنگ مردم جزیره در مراسمهای زار و چهرههایی نامعلوم خلاصه نمیشود. برای مثال در کتابها و منابع موجهی ذکرشده است که زار ابتدا در جزایر آفریقایی بوده و بعدها از طریق قایقرانها و طرق دیگر به جزیره آمده است. به اندیشه من هدی افشار میتوانست بهجای تصاویری که دورتر از فضای این مجموعه بود تصاویری با مضمون قایقرانها و یا نمادهایی را انعکاس میداد که واسطه آمدن این بادها به جزیره بودند چراکه معمولاً قایقرانها و افراد فقیر بیشتر دچار باد میشوند.
به عقیده نگارنده این مجموعه عکس را میتوان ازلحاظ نظریه اجتماعی و انسان شناسانه بررسی و اشاره کرد که دلیل جمعآوری مجموعهای مستند از فضای جزیره و اشاره هدی افشار به مراسم زار بدون آنکه دیگر مراسم مذهبی یا فرهنگ مردم جزیره را در عکسهای خود جای دهد و یا اسمی که برای مجموعه انتخاب کرده، شاید بهقصد زنده کردن حس همزادپنداری مردم استرالیا باشد چراکه هدی افشار مقیم استرالیا است و میرچا ایلیاده اعتقادات مردم استرالیا را در مورد شمن چنین بیان میکند: «شمنیسم اندونزی در ابتدا یک بیماری واقعی بوده است و تنها بعداً خلسه واقعی بهطور نمایشی تقلید میشد. پژوهشگران توانستهاند به ارتباطات درخور توجهی که به نظر میرسد بین اختلال روانی (عدم تعادل) و شکلهای متفاوت شمنیسم آسیای جنوبی و اقیانوسیه وجود دارد اشاره کنند.» (الیاده، 1387و70.) با مطالعه منابعی چون اهل هوا، اثر غلامحسین ساعدی میتوان فهمید که مردم جنوب نیز با نوعی شمن و اجرای آیینی سعی بر راندن بادها و موجودات ماورایی از جسم افراد را دارند.
درنهایت میتوان گفت هدی افشار با تبدیل انسانهایی که در حین انجام مراسم به حجم شبیه میشوند یا صخرههایی که با صیقل باد به حجم انسان درآمدهاند؛ مرموزی و ابهام مجموعه را حفظ میکند بهگونهای که مخاطب پاسخ بسیاری از سؤالات خود را داخل خود مجموعه نمییابد و با سری پر از سؤال و روحی بادزده به دنبال پاسخی برای این جادوی جزیره میگردد. شاید پاسخ همه اینها در باد نهفته است. بادی که فقط سِرّش را به گوش مردم جزیره زمزمه میکند و اهل هوایی که با باد سخن میگویند.