زندگی نامه طراح ایرانی، احمد امین نظر

ahamad-amin-nazar-min_44_11zon

در این مقاله نگاهی به زندگی هنری احمد امین نظر می اندازیم و از زبان خودش نیز با این طراح و نقاش بیشتر آشنا می شویم.

زندگی نامه احمد امین نظر

متولد 1334 آبادان

فارغ‌التحصیل هنرستان و دانشکده هنرهای زیبای تهران

کارنمای فردی و گروهی در زمینه طراحی، نقاشی، گراور در ایران، دبی، امارات متحده عربی، آلمان

«یادم است حدود دو سال و نیمم بود. یک روز غروب که داشتیم با بچه ها بازی می کردیم، برادر بزرگترم یکی از آن سوسک های درشت پرنده را که به آن برغه می گفتند، گرفته بود و بی هوا پشت گردن من گذاشت. این عمل مرا به قدری ترساند که از شوک آن تا یک سال اصلا حرف نمی زدم. این یک سال را بیشتر در خانه بودم و برای خودم نقش هایی می کشیدم. شاید این خلوت و سکوت یک ساله اولین انگیزه من برای روی آوردن به هنر بود.»

پدر و مادر احمد هر دو کُرد بودند. پدرش به اقتضای شغلی که در ارتش داشت، در شهرهای مختلفی از جمله آبادان به خدمت پرداخت. احمد هم در همین شهر متولد شد. حدودا پنج سالی داشت که با انتقال پدرش به سمنان، به این شهر نقل مکان کردند. شهری با قدمت بسیار در حاشیه دشت کویر و با آب و هوایی خشک و نسبتا گرم. به این ترتیب پایان سال های کودکی و بخشی از سال های نوجوانی او در این شهر سپری شد. سال هایی که برای احمد بسیار تعیین کننده بود. چرا که فضای فکری و محیط سمنان بر او بسیار تاثیر گذاشت، او را با کتاب آشنا کرد و انگیزه فراوانی برای مطالعه به او بخشید. مطالعه بیشترین فعالیت وی در این دوران بود. کتاب او را با زندگی پرفراز و نشیب هنرمندانی نظیر بتهون، میکل آنژ و زندگی و نامه های ونگوگ و مهمتر، کتاب دو جلدی و پُر ارزش آن دوره “نقاشی نوین” آشنا کرد. به این ترتیب با هنرمندانی آشنا شد که الگوهایش شدند و روح جوینده اش را از عشق به نقاشی لبریز ساختند. روحی که سودای نقاش شدن را داشت و می خواست که جا پای این هنرمندان بگذارد. می دانست که برای نیل به این مقصود باید سخت کار کند. کتاب های اندکی از آثار نقاشانی مثل روبنس و تیسین که به دستش می رسید را بارها و بارها می دید و به کپی کردن از آن ها می پرداخت.

کارگاه طراحی

کارگاه طراحی

می گوید:« از بعضی از این آثار آن قدر کپی کرده ام که هنوز هم می توانم آن ها را ذهنی بکشم.»

چنین سودایی بود که سرانجام او را در 15 سالگی اش، یکه و تنها، از سمنان به تهران کشاند تا به تحصیل نقاشی بپردازد. سفری که در آن سن، برایش سخت دشوار بود.

پیش از عزیمت به تهران، به او توصیه کرده بودند که به جای ورود به هنرستان، بهتر است برای معلم شدن در دانشسرای مقدماتی ثبت نام کند. چرا که هم جا و مکانی به او می دادند و هم حقوق مختصری، و می توانست با آن در تهران دوام آورد و از این طریق علاقه اش به نقاشی را راحت تر دنبال کند.

اما ثبت نام در دانشسرا مصاحبه و معیارهایی داشت و او را به خاطر وضع ظاهرش رد کردند. اتفاقی که احمد در باره آن می گوید: ” قلبا از آن خوشحال شدم. فکر می کنم که وضعیت ژولیده و نامناسبم به من کمک کرد.”

از این پس، قبولی در هنرستان هنرهای زیبا، بزرگ ترین امیدش شد و از نتیجه ای که در انتظارش به سر می برد بسیار نگران بود.

«آیا توان رقابت با بچه های تهران را دارم؟»

Artwork-of-Ahmad-Amin-NAZAR-2-min_23_11zon
نقاشی احمد امین نظر

احمد در امتحان ورودی خوش درخشید و در طول تحصیل نیز به خاطر تلاش بسیارش از همان ابتدا مورد توجه معلمان و همشاگردی هایش قرار گرفت. بهرام عالیوندی  از جمله معلم های هنرستان بود و وقتی که تلاش و پشتکار این نوجوان شهرستانی را می بیند، و در عین حال متوجه مشکلات بسیارش در تهران می شود، نه تنها آتلیه اش را برای زندگی و کار در اختیار وی گذاشت، بلکه یک پول هفتگی ثابت نیز برایش در نظر گرفت. برای او که در تهران جا و مکان و درآمدی نداشت، این کمک بسیار بزرگی بود. احمد از او به نیکی بسیار یاد می کند: “واقعا برایم مثل پدر شده بود. از آنجا زندگی نقاشانه من شروع شد. فکر می کنم که حالا هر چه دارم، مدیون آن زمان هستم.”

زندگی نقاشانه یعنی کار و کار، و او برای این منظور از فضای مناسبی نیز بهره مند شده بود.

«یادم است به اتفاق یکی از دوستانم از خیابان استانبول چند تایی کله ماهی برای مدل تهیه کرده بودیم. آنقدر روی آن ها کار کرده بودیم که وقتی آقای عالیوندی وارد آتلیه شد، بلافاصله گفت: این بوی گند چیه؟ تو نگو آنقدر این کله ماهی ها مانده بودند که کاملا گندیدند و ما هنوز آن ها را می کشیدیم.»

معلم دیگری که امین نظر از او نیز به نیکی بسیاری یاد می کند، اصغر محمدی  است. وی هم به دلیل عاطفه و مهری که در وجود داشت و هم درک و سواد و شیوه تدریسش، تاثیر بسیاری روی احمد گذاشته است.

حضور این معلمان و نیز هنرجویانی، که برخی انگیزه فراوانی برای کار کردن داشتند، فضای هنرستان را سرشار از شوق و تلاش نشان می داد. هر شنبه، اول وقت، کارهای هنرجویان ژوژمان می شد و هر بار میان چند تن از هنرجویان، به خاطر نصب کار و تصاحب فضای کافی دیوار، رقابت شدیدی اتفاق می افتاد. برای این منظور احمد زودتر از همه و با کیسه ای پر از طراحی به هنرستان می رسید. نقاشانی نظیر گویا، دومیه و دلاکروا مهمترین الگوهایش بودند، که نشانگر روح پر تب و تاب او در این زمان و نیز سائقه های درونی بسیارش هست. روحی که او را بی وقفه به تلاش وامی داشت.

سال آخر، پروژه نهایی اش را متاثر از نقاشان مورد علاقه اش اجرا می کند و مورد توجه و تشویق بسیاری قرار می گیرد.

«پایان نامه عملی من در پایان تحصیل هنرستان، که موضوع آن جنگ خروس بود را متاثر از کارهای آخر گویا اجرا کردم. پایان نامه دیگری باید ارایه می کردیم که آن را نیز، با موضوع ضحاک، متاثر از دومیه اجرا کردم.»

این آثار چند بار در کارنماهای گروهی، از جمله هنگامی که در ایران نبود، در موزه هنرهای معاصر تهران و در هنرستان هنرهای زیبا، با عنوان “گرایش های اکسپرسیونیستی” به نمایش گذاشته شدند.

پرکاریش در طول دوره هنرستان و دست توانایی که در طراحی کسب کرده بود، از سال دوم هنرستان این فرصت را برای او فراهم آورد تا با مساعدت اصغر محمدی، در آتلیه کنکور، به عنوان دستیار، شروع به کار کند.

«سال سوم هنرستان در حالی که خودم کنکور داشتم، به بچه هایی هم که می خواستند در کنکور هنر شرکت کنند آموزش طراحی می دادم.»

امین نظر سال 1354 در رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبا پذیرفته شد. در اینجا او با افرادی نظیر نصرت اله مسلمیان، یعقوب عمامه پیچ، نیلوفر قادری نژاد، ایوب امدادیان، بارسقیان و … هم دوره و یا هم کلاس بود. در طول سال های دانشجویی اش کمتر سر کلاسی حاضر می شد. چون مجبور بود برای تامین معاش کار کند. شاید هم احساس می کرد که دانشکده حرف تازه ای برایش ندارد. با این وجود از الخاص و وزیری مقدم به عنوان اساتید موثرش در این سال ها یاد می کند:

“الخاص به خاطر انرژی و فعالیت کلاسش، گویی موجی در آن جریان داشت و آن را به حرکت دایم در می آورد. وزیری نیز به خاطر دیدگاه های تازه ای که به علت ارتباط موثرش با اروپا ارایه می کرد.”

دوران دانشجویی اش مصادف با اوج گیری بحران عظیمی بود که به انقلاب 1357 ختم شد. موج عظیمی که تمام ارکان جامعه خصوصا دانشگاه ها را متاثر از خود ساخت. امین نظر نسبت به هیچ یک از جریان ها و یا گروهای فعال سیاسی، گرایش فکری خاصی نداشت، با این حال در کارهای این دوره او نیز تاثیر حال و هوای آن سال ها را می توان مشاهده کرد. وی به خصوص در طراحی هایش به مضامین اجتماعی نیز می پرداخت.

تجربه ای که یک تنه و به طور جدی در ایام دانشجویی اش دنبال کرد، چاپ اچینگ بود. آشنایی اش با چاپ، از طریق گراوورهای رامبراند و گویا اتفاق افتاد. خصلت طراحانه آثارش وی را ترغیب به فراگیری چاپ اچینگ و امکانات آن کرد.

“آن سال ها امکانات و یا دست کم استادی که بتواند حتی اصول اولیه آن را آموزش دهد نبود و آموزش های اشتباه زیادی دیدم. اما این اشتباهات باعث نشدند که از کارم کناره گیری کنم و خودم پی کار را گرفتم.”

در پایان تحصیل (1362)، موضوع رساله و کار عملی اش را پیرامون چاپ انتخاب کرد. رساله وی از اولین منابع مکتوب در زمینه اچینگ و چاپ سنگ در ایران است. در کارنمای جهانی از چاپ های دستی که در موزه هنرهای معاصر تهران برپا شد (1364)، تعدادی از اچینگ های امین نظر نیز به نمایش درآمد.

پس از فارغ التحصیلی، وی دو سالی را برای تامین معاش به کارهایی نظیر طراحی گرافیک در موسسات مختلف مطبوعاتی و تدریس چاپ و گرافیک و نقاشی در هنرستان هنرهای زیبا پرداخت. سپس در 1364 به قصد ادامه جستجوهایش عازم آلمان می شود.

توشه ای که هنگام عزیمت به آلمان با خود داشت، نزدیک به پانزده سال کار بی وقفه بود و این می توانست اعتماد به نفس کافی برای حضورش در دنیای جدید باشد. اما

«… سفرم به اروپا در ابتدا ضربه بزرگی برای من بود. اول بار که با فضای آنجا برخورد کردم، وارد فضایی شدم که کاملا با کارهای من و کلا با آنچه فکر می کردم تفاوت داشت.»

آنچه او در ایران کسب کرده بود، نوعی طراحی و نقاشی پیکرنما بود که درک درستش از نمایش واقعیت و تکنیک مناسب اجرای آن را نشان می داد. و این دستمایه ای نسبتا کافی برای نمایش و یا بیان مضامینی بود که نیاز به فضایی واقع نما داشتند. البته چنین دستمایه ای به هیچ وجه اندک نبود، اما در مواجهه با آن چه در آلمان در حال اتفاق بود، کارآیی چندانی نداشت.

Artwork-of-Ahmad-Amin-NAZAR-min_24_11zon
اثر احمد امین نظر

آلمان در این زمان و از یکی دو دهه قبل به واسطه هنرمندان و نقاشان آوانگاردش نظیر “یوزف بویز” (1921-1986)، آنزلم کیفر (1945) و گئورگ بازلیتس (1938)، موقعیت و مقام خاصی در جهان یافته بود و ” بخش عمده قوی ترین هنر این دوره فراورده آنجاست.”.

یوزف بویز “هنر را صرفا اندیشه و کنش انسانی” تعریف می کرد و از طریق اجراهای معروف خود و با دستکاری در نمادها و نشانه ها، براین اندیشه و کنش تاکید می کرد.

بازلیتس نیز “با رجوع بازنگرانه به اکسپرسیونیسم آلمان در دهه های اول و دوم، و با وارونه کردن پیکره هایش، نوعی بازنمایی تصویری غیر کلاسیک را پیش می کشد. دلالت های کیفر نیز بر ادبیات و تاریخ سرزمین خود و با بهره گیری از اساطیر کهن، نقش مایه های عهد عتیق و کیمیاگری است و بر میراث انباشته از معرفت غیر علمی که مدت هاست مورد بی اعتنایی قرن ما واقع شده است”، تاکید می کند. حضور این هنرمندان نه تنها حاکی از موقعیت شامخ هنر آلمان است، بلکه گرایش های نوینی را مطرح می کنند که بر هنر مدرنیستی حاکم بر اروپا و آمریکا نیز یورش می آورد.

سال های مصادف با شکل گیری شخصیت هنری امین نظر، یعنی از زمانی که وارد هنرستان شد تا تابستان 1364 که ایران را به قصد آلمان ترک کرد، سال های مصادف با انقلاب و تحولات پس از آن و بسته شدن درهای رو به جهان خارج و بحران اقتصادی و سرانجام شروع و تداوم جنگی طولانی و مصیبت بار بود. امین نظر از دل چنین شرایط دشواری پا به اروپا گذاشت. بنابراین مواجهه اش با دنیای جدید کاملا او را بهت زده کرد.

کارگاه نقاشی

کارگاه نقاشی

«همه چیز به هم ریخت. تمام آن چیزهایی که متاثر از اوضاع اجتماعی در ایران کسب کرده بودم، با آنچه در آلمان می دیدم فرق بسیار داشت.

… بعد از مدت کوتاهی اقامت در پاریس به آلمان رفتم. در کلن خانه ای که اجاره کرده بودم، پنجره اش رو به محوطه یک گالری باز می شد که در آن هواپیمای سربی و معروف کیفر قرار داشت.»

اگر چه روبرو شدن با این وضعیت جدید باعث شد تا امین نظر مدتی دست از کاربکشد، اما به هر حال ذهنیت جستجوگرش به او کمک کرد تا رفته رفته وضعیت جدید را درک کند. وی پس از مدتی در آکادمی هنر کلن ثبت نام کرد و به تحصیل پرداخت. به مرور متاثر از فضای نئواکسپرسیونیستی آنجا و زمینه و گرایشی که از قبل در خود او هم بود، به کار پرداخت. اما بعد از مدتی تحصیل را ناتمام رها کرد و ترجیح داد که خودش نقاشی را دنبال کند. در این زمان او به “انجمن ایالتی نقاشان کلن B.B.K” نیز پیوسته بود.

وی جمعا هشت سالی را در آلمان ماندگار می شود. حضور چند ساله اش در این کشور تحولات ذهنی عمیقی را برایش به همراه داشت. اولین تحول، درک تازه ای بود که از طراحی و نقاشی به عنوان هنری خودبسنده و بیانگر کسب کرد. در این صورت طراحی و نقاشی صرفا یک رسانه ادبی و یا توصیفی و روایتگر نیست. جنبه دیگری که نئواکسپرسیونیسم برای او مطرح ساخت، خودانگیختگی و نقش ناخودآگاه در خلق اثر هنری است. امری که اگر چه تماما وی را درگیر خود نمی کند، اما به هر حال چشم انداز تازه ای مقابلش می گشود. تحول مهم تر در این دریافت بود که، او به هر حال انسانی مشرقی است و تنها در صورتی می تواند از نقاشی بیگانه و دست چندم، تا حد یک هنرمند شاخص قد افروزد، که به سنت، تاریخ و کلا فرهنگ شرقی اش رجوع کند:

«پس از مدتی گرفتار این شدم که کارهای متاثر از نئواکسپرسیونیست مرا به کجا می رساند. فکر کردم اگر کارهای این دوره خودم را ادامه دهم، کار تازه ای نخواهم کرد و نهایتا موفق به خلق آثاری اصیل و با فردیت خود نخواهم شد. بنابراین تصمیم گرفتم جای خودم را عوض کنم.»

او گزینه های هند و ایران را برای سفر خود در نظر می گیرد، ولی سرانجام به ایران برمی گردد.

وقتی که به وطنش برگشت، تلاش کرد تا با رجوع به گذشته تصویری ایران، خصوصا نگارگری، درک عمیقی از آن ها را به دست آورد. علاوه بر آن تلاش کرد تا اندیشه و فرهنگ تصویری کشورهایی نظیر هند، چین و ژاپن را نیز شناسایی و درک کند. برای او کلا نگاه شرقی مسئله بود و می خواست بداند که اساسا چه جوهره مشترکی در این نگاه و یا فرهنگ شرقی حضور دارد و مهمتر این که، چگونه می توان به آن نگاه رسید؟

برای او الگوبرداری سطحی از گذشته تصویری مطرح نبود و در کارهایش نیز قصد تظاهر به شرقی بودن را نداشت. خودش می گوید: «برای این منظور نمی شود زور زد. با برنامه ریزی مشخصی هم نمی شود در اثرت، فرضا فضای ایرانی به وجود آورد.»

پس از بازگشت به ایران، اولین کارنمای فردی اش را در گالری افرند برگزار می کند (1373). این کارنما شامل آثاری است که اغلب در آلمان کشیده شده بودند. موضوع این آثار، نبرد شیر و گاو متاثر از نقوش هخامنشی بود و همین طور فیگورهای گداخته و گُرگرفته ای که در حال حرکت یا سوار شدن بر اسب بودند. این موضوع به آدم سوزی های اخیری اشاره داشت که در آلمان توسط نئونازی ها و بر علیه ترک های مهاجر رخ می داد. در این زمان وی همچنین مطالبی را در باره نقاشی معاصر اروپا، پست مدرنیسم و هنرمندان مطرحی نظیر آنزلم کیفر را در مجله گردون به چاپ رساند، اما ادامه نیافتند.

کارنمای بعدی اش را در گالری آریا برپا کرد (1374)، و شامل آثاری می شد که با روش فتواچینگ اجرا شده بودند. در این آثار او نقاشی هایی از مکتب بغداد و همینطور آثاری از رضا عباسی را روی صفحه مسی چاپ می کرد و سپس با دستکاری هایی نظیر کولاژ، ترکیب، و یا حکاکی روی آن ها “سعی در به وحدت رساندن این تصاویر و ایجاد تفسیر و تاویل های مختلف” داشت.

کارنمای سوم را نیز در گالری آریا برگزار کرد (1375). این مجموعه که اغلب اندازه های بزرگتری نسبت به آثار پیشینش داشتند، با نیم نگاهی به نقاشی های دوره رنسانس و به خصوص آثار میکل آنژ انجام داده بود. مضمونی که این بار نیز به آن پرداخته بود، همان انسان های گُر گرفته بودند. وی در این باره می گوید:

«در موزه ی ژاپن در کلن پیکره ای چوبی از بودا دیدم که موریانه آن را سوراخ سوراخ کرده بود. نمی دانم چرا احساس کردم از حفر های موریانه زده پیکره ی بودا، آتش مشتعل است.»

این تِمی بود که آن را در بزرگ ترین تابلواش که سه لتی بود، گنجاند. بازدیدکنندگان عنوان های “بودای گُر گرفته” و “خام بُدم، پخته شدم، سوختم” را بر آن نهادند. در این مجموعه به رغم تاثیراتی که وی از نقاشی رنسانس گرفته بود، اما در بطن و مضمون آن نگاهش به شرق معطوف بود.

امین نظر بعد از این کارنما و بعد از شرکت در دوسالانه سوم نقاشی (آبان 1374)، دیگر کارنمایی فردی از آثارش برگزار نکرد. حتی مدتی بعد، تدریس در دانشگاه را نیز کنار گذاشت و غالبا حضور کمرنگی نیز در محافل داشت. فقط گاه در کارنماهایی گروهی، که معمولا به اتفاق هنرجویانش بود، شرکت می کرد. در عین حال در خلوت و تنهایی اش نقاشی و خصوصا طراحی را همچنان دنبال می کرد.

کارنمای فردی بعدی اش، پس از گذشت نزدیک به ده سال، در گالری سیحون اتفاق می افتد (1383) و شامل طراحی هایی می شد که عمدتا با قلم هاشور و قلم مو کار کرده بود. این آثار از سطوح درهم فشرده ای از لکه ها، خطوط تیره و پهن و همینطور خطوط نازک و تیزی تشکیل می شد، که تداعی پیکر انسان، جانور، دیو و یا اجنه را می کردند. این دیوها و اجنه ها گاه به تنهایی و یا در ترکیب با هم و گاه نیز، در کنار چهره های آرمانی زنانی که ملهم از نگارگری های کهن مانوی بودند، حضور می یافتند.

این طراحی ها دل مشغولی او را، به نگارگری و خصوصا نسبت به کارهای متاخر محمد سیاه قلم نشان می دادند. وی در این باره می گوید: «در کارهای سیاه قلم به راحتی می توان رگه های اکسپرسیونیستی زیادی دید. چیزی که بیانگر نیرویی قوی و یا تاثیری شدید است. به خصوص در کارهای آخرش که، تاثیرات هنر چین در آن ها کمتر دیده می شود. [در این آثار او] بیشتر از اسطوره ها و خرافه های ایرانی الهام می گیرد و از زندگی، محیط خودش، کاروان ها و مردم عادی طراحی می کند. طراحی های بسیار ساده ای که بسیار تاثیرگذار نیز هستند.»

در طراحی امین نظر اشاره هایش به دیو، اجنه و چهره هایی از مردان و زنانی که نگارگری ایرانی را تداعی می کنند و همین طور پرداختنش به داستان هایی از کلیله و دمنه، منطق الطیر، هفت پیکر، هزار و یک شب و …، از علاقه اش به ادبیات قدیم ایران نیز حکایت می کنند. می گوید:

«ادبیات به طور کلی در کارهای من نقش داشته است. با حضور آن نیز در کارم موافقم. اما این که این حضور چگونه باشد بسیار مهم است. معمولا من از فضای یک متن ادبی مثل کلیله و دمنه یا هزار ویک شب تاثیر می گیرم. بدون این که اشاره به قصه خاصی داشته باشم. فکر می کنم این فضا، فرضا در جغدی که می کشم هست. جغد (برعکس ایران که جغد شوم است) جغدی است که بیشتر با شرق خودمان ارتباط دارد. این تفاوت در شکل، حال و هوای خطوط، و به طور کلی در ذهنیت من است و خودبه خود ایجاد می شود.»

استفاده او از ابزارهایی مثل قلم فلزی و یا آب مرکب و قلم مو و نیز خطوط سریع و روانش، به طراحی هایش حال و هوایی خودانگیخته و اکسپرسیونیستی می بخشند. با این وجود تصادف، نقش کمتری را در کارهای او ایفا می کند. او بخش عمده کارش را آگاهانه و با روش مشخصی به انجام می رساند. برای این منظور نیز توان و مهارت بسیار را لازمه کارش می داند:

«هم دلم می خواهد و هم تصمیم دارم که همه چیز در طراحی هایم ازقبل اندیشیده باشد. بخش تصادف و نقاشی اکشن را جزو همان نگاه سیاه و سفید مدرنیسم می دانم که در ایران هنوز باقی مانده، ولی دوران آن به سر آمده است. البته این مسئله ارتباطی با ناخودآگاه در طراحی و نقاشی ندارد و می توان از آن استفاده کرد، اما هیچ باید و نبایدی نیست. نتیجه و تصمیمی است که نقاش باید بگیرد. فکر می کنم از این به بعد، با اتودهایی که در ذهن دارم یا روی کاغذ آورده ام، نقش تصادف نیز مطلقا حذف شود. اما میراث هنری جهانی و آثار اساتید بزرگ را همیشه مطالعه و ارج می گذارم.»

کارنمای بعدی امین نظر طبیعت بیجان هایی پرکار از میوه بود. نقاشی از میوه هایی نظیر انجیر یا بِه و … که میوه هایی از عهد عتیق را تجسم می بخشیدند (1385 گالری اثر). مجموعه ای سه تایی از جنگ دوم جهانی، که با استفاده از عکس هایی از این دوران کشیده و نقاشی هایی از کویر، که به خاطرات و تصورات کودکی اش مربوط می شد، جدیدترین آثار کارنمایی بود که در گالری ماه به نمایش گذاشت (1386). “در سال های اخیر، فیگورهای برهنه مردانه در موقعیت های جسمانی، نقش مایه های جنسی، و تصویرپردازی مرتبط با بنیادگرایی مذهبی به دستمایه های او اضافه شده است.” بعد از این امین نظر مجددا به خلوت خودش پناه برد و بسیار کمتر از گذشته در محافل عمومی دیده شد. نقل مکانش به مهرشهر کرج، کاملا او را از انظار دور کرده است.

1 دیدگاه برای “زندگی نامه طراح ایرانی، احمد امین نظر

  1. فراهانی گفته:

    مطلب ارزشمندی درباره نقاش بزرگ ایرانی آقای احمدامین نظر بود .
    خیلی خیلی ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ورود | ثبت نام
شماره موبایل یا پست الکترونیک خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد