رامبراند، استاد تاریکی و روشنایی

Rembrandt, master of darkness and light-

آگوست رودن، مجسمه‌ساز فرانسوی: «مرا با رامبراند مقایسه کن! چه توهین آمیز! با رامبراند، غول هنر! ما باید به رامبراند سجده کنیم و هرگز کسی را با او مقایسه نکنیم».

رامبراند هارمنزون ون راین، نقاش، چاپگر و طراح هلندی عصر طلایی باروک. استاد مبتکر و پرکار در سه رسانه، که او را به طور کلی یکی از بزرگترین هنرمندان تجسمی در تاریخ هنر و مهم‌ترین هنرمند در تاریخ هنر هلند می‌شناسند. برخلاف اکثر استادان هلندی قرن هفدهم، آثار رامبراند طیف وسیعی از سبک و موضوع را به تصویر می‌کشد، از پرتره و خودنگاره گرفته تا مناظر، صحنه‌های ژانرهای مختلف، صحنه‌های تمثیلی و تاریخی، مضامین کتاب مقدس و اساطیری و حتی مطالعه بر روی حیوانات. کمک‌های او به هنر در دوره‌ای از ثروت و دستاوردهای فرهنگی بزرگ بود که مورخان آن را عصر طلایی هلند می‌نامند، زمانی که هنر هلندی (به‌ویژه نقاشی هلندی)، در حالی که مخالف سبک باروکی بود که بر اروپا تسلط داشت، پربار و مبتکر نیز شناخته می‌شد. این دوره در هلند باعث پیدایش ژانرهای مهم جدید شد. مانند بسیاری از هنرمندان عصر طلایی هلند، مانند یان ورمیر، رامبراند نیز یک مجموعه دار و دلال آثار هنری مشتاق بود.

تاثیرگذاران بر رامبراند

رامبراند هرگز به خارج از کشور نرفته بود، اما به طور قابل توجهی تحت تأثیر آثار استادان ایتالیایی و هنرمندان هلندی که در ایتالیا تحصیل کرده بودند، مانند پیتر لاستمن، کاراواگیست های اوترخت، باروک فلاندری و پیتر پل روبنس قرار گرفت. پس از اینکه رامبراند به عنوان یک نقاش پرتره به موفقیت‌های جدیدی دست یافت، سال‌های بعدی او با تراژدی شخصی و مشکلات مالی مشخص شد. با این حال، حکاکی‌ها و نقاشی‌های او در طول زندگی‌اش محبوب بودند و او به عنوان یک هنرمند همچنان شهرت زیادی داشت و به مدت بیست سال به بسیاری از نقاشان مهم هلندی آموزش داد.

کارگاه نقاشی

کارگاه نقاشی

رامبراند در هنر نقاشی و چاپ

پرتره‌های رامبراند از معاصرانش، خودنگاره‌ها و تصاویر صحنه‌هایی از کتاب مقدس به عنوان بزرگترین پیروزی خلاقانه او در نظر گرفته می‌شود. خودنگاره‌های او نیز زندگینامه‌ای خصوصی و جذاب را نمایش می‌دهند. البته مهم‌ترین سهم رامبراند در تاریخ چاپ‌سازی، تبدیل فرآیند قلم‌زنی از یک تکنیک نسبتاً جدید تولید مثل به یک شکل هنری بود. شهرت او به‌عنوان بزرگ‌ترین قلمزن تاریخ رسانه در زمان حیاتش تثبیت شد. تعداد کمی از نقاشی‌های او تا زمانی که او زنده بود، از کشور هلند خارج شدند و آثار او در سراسر اروپا پخش شد و شهرت گسترده‌تر او در ابتدا تنها بر اساس آن آثار بود.

رامبراند در آثار خود دانش شمایل‌ نگاری کلاسیک را به نمایش گذاشت. تصویری از یک صحنه کتاب مقدس نمایش دهنده دانش او از متن خاص کتاب مقدس و جذب او از ترکیب کلاسیک، و همچنین نمایانگر مشاهداتش از جمعیت یهودی آمستردام بود. حتی او را به دلیل همدلی با احوال بشر، «یکی از پیامبران بزرگ تمدن» نامیده‌اند.

تعداد آثار رامبراند

پیش از این کارشناسان قرن بیستم ادعا کرده‌اند که رامبراند بیش از 600 نقاشی، نزدیک به 400 حکاکی و 2000 طراحی خلق کرده است. مطالعات جدیدتر، از دهه 1960 تا به امروز (به رهبری پروژه تحقیقاتی رامبراند)، که اغلب بحث برانگیز است، تعداد آثار او را به نزدیک به 300 نقاشی تخمین زده است. اما با این حال، به احتمال زیاد، رامبراند در طول زندگی خود بیش از 2000 نقاشی کشیده است، ولی آن‌هایی که باقی مانده‌اند نادرتر از حد تصور هستند.

Rembrandt-

زمانی حدود نود نقاشی به‌عنوان خودنگاره‌های رامبراند به حساب می‌آمدند، اما اکنون مشخص شده است که او از شاگردانش به عنوان بخشی از آموزش‌های خود خواسته بود از خودنگاره‌های او کپی کنند. اما اطلاعات جدید تعداد این خودنگاره‌ها را به بیش از چهل نقاشی، و همچنین چند طراحی و سی و یک حکاکی، که شامل بسیاری از برجسته ترین تصاویر این گروه است، کاهش داده است. برخی از این نقاشی‌ها رامبراند را در حال ژست گرفتن با لباس‌های شیک شبه تاریخی نشان می‌دهند. نقاشی‌های رنگ روغن او پیشرفتش را از یک مرد جوان نامطمئن، از نقاش پرتره بسیار موفق دهه 1630، تا پرتره‌های پر دردسر اما بسیار قدرتمند دوران پیری‌اش نشان می‌دهد.

امضای رامبراند

نام «رامبراند» اصلاحیه املای نام کوچک این هنرمند است که در سال 1633 معرفی کرد.  کلمه «Harmenszoon» نشان می‌دهد که نام پدرش هارمن است.  کلمه «ون راین» نیز در اسم کامل او نشان می‌دهد که خانواده رامبراند در نزدیکی رود راین زندگی می‌کردند. به طور کلی، اولین امضاهای او (حدود 1625) شامل یک «R» اولیه یا تک‌نگار «RH» (برای رامبرانت هارمنزون) بود و از سال 1629، «RHL» (احتمالاً «L» به معنای لیدن بوده است. در مورد دوره لیدن آثار رامبراند صحبت خواهیم کرد). در سال 1632، او از همین مونوگرام  در اوایل سال استفاده کرد، سپس نام خانوادگی خود را به آن اضافه کرد «RHL-van Rijn» که در نتیجه چنین امضایی را در آثار این دوره می‌بینیم؛ اما در همان سال این شکل را جایگزین کرد و شروع به استفاده از نام کوچک خود به تنهایی با املای اصلی آن، «Rembrant» کرد. در سال 1633 او یک «d» به آن اضافه کرد و از آن به بعد این شکل را به طور مداوم حفظ کرد و ثابت کرد که این تغییر جزئی برای او معنایی داشته است (هر چه که ممکن است باشد). هرچند این تغییر صرفاً بصری است و نحوه تلفظ نام او را تغییر نمی‌دهد.

Rembrandts-signature-

جالب اینجاست که علی‌رغم تعداد زیادی نقاشی و حکاکی که با این نام تغییر یافته امضا شده است، اکثر اسنادی که از او در زمان حیاتش نام برده‌اند، املای اصلی «رمبرانت» را حفظ کرده‌اند. به این نکته توجه کنید که گاه‌شماری تقریبی فرم‌های امضاهای بالا در مورد نقاشی‌ها و تا حدی در مورد حکاکی‌ها صدق می‌کند؛ از سال 1632، احتمالاً تنها یک حکاکی با امضای «RHL-v. Rijn» وجود دارد. بعدا ونسان ونگوگ نیز در امضای آثار خود روشی مانند رامبراند را برگزید. البته خود رامبراند نیز این نوع امضا را احتمالاً از رافائل، لئوناردو داوینچی و میکل آنژ الهام گرفته است که در آن زمان نیز مانند اکنون، تنها با نام کوچک خود به آنها اشاره می‌شده است.

رامبراند در کتاب مقدس!

رامبراند در تعدادی از آثار کتاب مقدس، از جمله «برافراشتن صلیب»، «ژوزف رویاهایش را می‌گوید» و «سنگسار سنت استفان»، خود را به عنوان شخصیتی در میان جمعیت ترسیم می‌کند. دورهام معتقد است این به این دلیل است که کتاب مقدس برای رامبراند «نوعی دفتر خاطرات»، و یا «گزارش لحظات زندگی خودش» بود. جالب است بدانید رامبراند در پرتره‌ها و خودنگاره‌های خود، صورت مدل با ژست نشسته را به گونه‌ای زاویه می‌دهد که در ترکیب بندی آن برآمدگی بینی تقریباً همیشه خط مرزی بین مناطق روشن و سایه‌دار را تشکیل می‌دهد.

رامبراند و هنر شرقی

نقاشی‌های رامبراند و شاگردان و پیروانش در طول قرن‌ها توسط بسیاری از هنرمندان و محققان مورد مطالعه گسترده قرار گرفته است. طراحی اولیه او به عنوان یک سبک هنری فردگرا توصیف شده است که بسیار شبیه به استادان قدیمی آسیای شرقی، به ویژه استادان چینی بود. منتقدان در این زمینه معتقدند در آثار رامبراند ترکیبی از وضوح رسمی و سرزندگی خوشنویسی در حرکت قلم یا قلم مو که به چینی نزدیکتر است دیده می‌شود. و در تکنیک آثار نقاشی او و احساس بیش از هر چیزی در هنر اروپایی قبل از قرن بیستم قابل توجه است.

رامبراند به مینیاتورهای مغول به ویژه در دهه 1650 علاقه مند بود. او نسخه‌هایی از حدود 23 نقاشی مغول را کشید و احتمالاً صاحب آلبومی از آن‌ها بوده است. این مینیاتورها شامل تابلوهای شاه جهان، اکبر، جهانگیر و دارا شیکوه است. آن‌ها همچنین ممکن است روی طراحی لباس‌ها و سایر جنبه‌های آثار او تأثیر گذاشته باشند.

نویسنده و گردآورنده: فاطمه ابولحسنی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ورود | ثبت نام
شماره موبایل یا پست الکترونیک خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد