آنلاین
خوشنویسی و تایپوگرافی
تعریف: تمثیل، هنر دست خط زیبا. این اصطلاح ممکن است از کلمات یونانی برای«زیبایی» (kallos) و «نوشتن» (graphein) گرفته شده باشد. این امر مستلزم آگاهی مطمئن از شکل صحیح حروف، یعنی علائم متعارفی است که میتوان زبان را به وسیله آنها انتقال داد، و مهارت در ساختن آنها با چنان نظمی در قسمتهای مختلف و هماهنگی نسبتها، که چشم باتجربه و آگاه آنها را تشخیص دهد. یک اثر خوشنویسی به عنوان هنر، نیازی به خوانایی به معنای معمول کلمه ندارد.
به عبارتی نوشتن میتواند نوعی هنر باشد: زمین بازی برای اختراع، نبوغ و مهارت انسان. این امر هم در مورد نوشتن با دست (خوشنویسی) و هم در مورد حروف و کاراکترهایی که به صورت چاپی یا دیجیتال (تایپوگرافی) طراحی شدهاند صدق میکند. از آنجایی که خوشنویسی یک هنر طراحی است، نسبت به نگارش تایپوگرافی که به صورت مکانیکی و اغلب در محدودیتهای فنی محدود ساخته می شود، تنوع بیشتری در فرم دارد.
اگر این نوع را در مقیاس تصویر کنیم، در یک طرف تایپوگرافی قرار دارد، جایی که خوانایی هدف اصلی است (مثلاً اعلانات روی تابلوی بزرگراه یا نام شخصی در یک فرم)، و در انتهای دیگر خوشنویسی است – نوشتهای که عمدتاً برای زیبایی تولید میشود، ویژگیهای تزئینی یا بیانی – در مواردی که خوانایی اهمیت کمتری دارد (مثلاً نقاشیهای دیواری معماری، حروف در نقاشیها یا حروف زینتی حک شده بر روی اسکناس). اما همه حروف و کاراکترها – به صورت دست نویس یا تایپوگرافیک – توسط شخصی «طراحی» شدهاند و وسیلهای برای بیان هنر هستند.
طراحی حروف: اصول اولیه
ایدههای زیبایی در طول تاریخ تغییر کرده است. پشت بسیاری از هنرهای غربی و نوشتن مفاهیمی نهفته است که از یونان باستان آمده است. هنگامی که مجسمه ساز یونانی قرن پنجم پولیکلیتوس قانون خود را در مورد زیبایی نوشت، اظهار داشت که زیبایی در نسبت یک جزء به جزء دیگر و همه اجزا با کل نهفته است.
ایدههای مشابه یونانیها را بر آن داشت که به شیوهای مدولار درباره الفبای خود فکر کنند و این نوع تفکر در پس طراحی بسیاری از خطها نهفته است. ما همچنین الفبای رومی را که امروزه از آن استفاده میکنیم نه به عنوان مجموعهای تصادفی از 26 حرف، بلکه به عنوان سیستمی از نسبتهای به هم پیوسته بر اساس اشکال مربع، مستطیل و دایره در نظر گرفتهایم. به عنوان مثال، در فرانسه قرن 18، در زمان روشنگری، کار بر روی طراحی الفبای رومی در زمینههای شبکه ای انجام شد؛ که به مدلهایی برای طرحهای نوع آینده تبدیل شدند.
تفکر تناسبی نیز از زمان علی بن مقله (885/6-890)، وزیر سه خلیفه عباسی در بغداد، در خط عربی جریان داشته است. زمانی که دست راستش توسط رقبای سیاسی قطع شد، افسانهها حاکی از آن است که او با قلمی که به بازویش بسته بود به نوشتن ادامه داد. ابن مقله برای خط عربی یک نظام فراگیر از تناسبات، احتمالاً فیثاغورثی الهام گرفته است. او نقطه لوزی را به عنوان عنصر اصلی آن انتخاب کرد، یکی از سادهترین اشکالی که یک خودکار نوک مربعی میتواند بسازد. مفاهیم او به خوشنویسی عربی اجازه داد تا تفکر ساختاری رسمی را حتی به اشکال شکسته (به هم پیوسته) توسعه دهد و گسترش دهد.
طراحی حروف و تایپوگرافی
در حالی که خوشنویسی عربی بر تناسب تأکید دارد، خوشنویسی قلم مو (که در چین و ژاپن انجام می شود) به دنبال تعادل است. بسیاری از شخصیت ها ساختار پیچیده ای دارند، در حالی که برخی دیگر از نظر شکل ساده هستند. این بدان معنی است که:
«لازم است برای تنوع، مقیاس یا وزن بین فرمهای درون یک نوشته در نظر گرفته شود»
در نوشتارهای نه چندان رسمی، خوشنویس باید هنگام نوشتن، لحن و تراکم جوهر را در سراسر قطعه متعادل کند. آنچه مهم است ظاهر کلی ترکیب به جای تمرکز بر تکرار واحدهای منفرد است. همچنین درک عمیقی از جنبه اجرایی خوشنویسی قلم مو وجود دارد. میتوان آن را تقریباً مانند یک رقص مشاهده کرد. هر کاراکتر به صورت یک دنباله روان از ابتدا تا انتها نوشته میشود. حتی اگر جوهر تمام شود، خوشنویس آخرین بقایای قلم مو را جذب میکند، نه اینکه این جریان را در میانه راه از طریق نوشتن یک شخصیت بشکند. آثار به جا مانده از قلم مو در صفحه، رکوردی از حرکت به جا میگذارد که خواننده میتواند آن را دنبال کند و از آن لذت ببرد.
همه اینها مجموعهای از ملاحظات زیباییشناختی بسیار متفاوت را در مقایسه با مواردی که در دنیای پویا ایجاد میکنند، جایی که هر شخصیت یکسان است و هارمونی، ناشی از حس یکنواختی و الگوی تکراری است.
حروف الفبای لاتین
بیایید الفبای لاتین را به عنوان مثال در نظر بگیریم. در قرن پانزدهم، اولین چاپگرها در اروپا از فرمهای متداول بافت گوتیک با حروف سیاه برای کتابهای خود استفاده کردند. این نامهها قبلاً در کتابهای دعای دستنویس بزرگتر روزگار گوتنبرگ چاپگر آلمانی یافت میشد. در آغاز، فرم های چاپی از خط بسیار نزدیک پیروی می کردند.
در دهه 1460، زمانی که چاپ به ایتالیا گسترش یافت، اشکال جدید رومی با حروف بزرگ و کوچک رایج شد. این حروفها قبلاً توسط دانشمندان و کاتبانی که در احیای آموزش کلاسیک غوطهور بودند، در دستنوشتههایی نوشته میشدند. کاتبانی مانند بارتولومئو سانویتو (1435-1511) در نوشتن حروف بزرگ رومی که او بر روی معماری روم باستان حکاکی شده بود، متخصص شده بودند.
خوشنویسی همچنان ادامه دارد…
اگرچه اروپا در قرن 16 و 17 وارد عصر چاپ شده بود، خوشنویسی و خط به شکوفایی خود ادامه دادند. دستنوشتههای حکاکیشده به تمام زبانهای اصلی اروپایی، نمایشهای بصری استادانهای از قلمزنی و تزئینات شکوفا را نشان میدهند. آنها همچنین نشان میدهند که حروف رومی و ایتالیک همچنان در دستان این استادان نویسندگی رشد میکند.
در این میان، در طول قرون 16، 17 و 18 در ایران و آسیای مرکزی و جنوبی، سبکهای خوشنویسی جدید همچنان ادامه داشت. سبک نستعلیق (تغییری از خط عربی که در ایران توسعه یافته است) سادهتر شد، و به سرعت با سبک نستعلیق شکسته پیوند خورد. در این زمان وجود خطوط متمایز نوشتار به نفع یک الگوی کلی، با عمودهای کوتاه و منحنیهای صاف و واحدهای متنی که به نظر میرسد به صورت مورب در سراسر صفحه فرو میروند، تضعیف میشود.
در همین سالها در سرزمینهای عثمانی آناتولی، مدیترانه شرقی و بالکان، شیوه نوشتن ثلث به خط عربی بسیار مورد استفاده قرار گرفت. این فرم با تأکید قوی عمودی با خطوط بلند صعودی مشخص میشود. از آن برای پانلهای بزرگ مقیاس استفاده میشود که میتوان آن را به صورت معماری یا قاببندی و روی دیوار آویزان کرد. همچنین میتوان طرحها را بر روی مواد دیگر مانند کاشیکاری و منسوجات منتقل کرد.
خوشنویسی امروزه در سراسر جهان طرفدارانی دارد، همچنین کلاسهای آکادمیک در سراسر جهان برای یادگیری تاریخ و تکنیکهای این هنر زیبا وجود دارد. موسسهی فرهنگی هنری ایده نیز کارگاههای خوشنویسی لاتین و فارسی را برای علاقهمندان به صورت عملی برگزار میکند.