مقالات
اسطوره شناسی هنر – بخش دوم
در مقاله پیشین که تحت عنوان “اسطوره شناسی هنر ” در همین سایت منتشر شد، به بررسی طرز تفکر انسان های اولیه و تاثیر طبیعت در پدید آمدن اسطوره و هنر پرداختیم و اولین اسطوره مکتوب بشری یعنی گیلگمش را معرفی کردیم ، در این مقاله میکوشیم با توجه به مباحث قبل، مفاهیم هنرهای اولیه بشری را از منظر اسطوره شناسی هنر مورد بررسی بیشتری قرار دهیم :
از آنجایی که گیلگمش نیز این قهرمان اسطورهای به جستجوی نامیرایی مشهور شده، در منزل نخست سفر اسطورهای خود یک گاو نر را می کشد. همانطور که گفتیم اگر گاو نر وحشی نماد مرگ باشد ، پس او نماد انسانی است که در واقع می کوشد با همه توان خود به مقابله با مرگ بپردازد. این قبیل قهرمان ها در تمامی اساطیر و تمدن های مختلف وجود دارند. خلق شخصیت های اسطوره ای همچون اسفندیار و آشیل که روایت رویین تنانی ست که در نهایت هم نمی توانند بر مرگ پیروز شوند، از همین مسئله نشات می گیرد. هرچند در بین تمدن های مختلف شیوه این رویین تنی با یکدیگر متفاوت است و گاه بسیار پیچیده می نماید، اما در نهایت تمامی این قهرمانان مغلوب مرگ می شوند.
دوره تاریخ هنر معاصر ایران و جهان در مدرسه ایده
تحول نقش ها در مضامین اساطیری
جالب توجه است که گاو نر، نخستین حیوانی ست که به دست انسان اهلی می شود و باید توجه داشت که گاو وحشی که هزاران سال در ضمیر ناخودآگاه بشری نمادی از مرگ بوده است سرانجام پس از رشادت های فراوان در برابر ضمیر خودآگاه بشری از پای درآمده و رام شده است. هرچند در ذهن انسان همچنان گاو به عنوان یک نقاشی دیواری بسیار مهم محسوب می شود و این مسئله نشان این است که انسان هرگز در ذهن خود به صورت کامل بر گاو نر وحشی غالب نشده است، شاید گاو بازی های مرسوم در اسپانیا نمادی مدرن از همین تفکر ذهنی بشر باشد.
اما هنر و اساطیر خاصیت تحول و زایندگی دارد . بنابراین در دورههای بعد نقش گاو نر وحشی در ذهن آدمی تغییر میکند و نمادی از برکت و زایندگی می شود و مفهوم اسطوره شناسی هنر را دستخوش تغییر قرار میدهد. چنانکه در میان ادیان باستانی نیز این مسئله وجود دارد، مهمترین نقشی که از ایزد مهر بر روی غارهای باستانی در اروپا کشف شده است، نقش گاوکشی مهر است. ایزد مهر که در غاری و از صخره ای به دنیا می آید، در پی کشتن گاو راهی می شود و از بدو تولد چاقویی با خود به همراه دارد که سرانجام پس از سه مرتبه افتادن از پشت گاو موفق میشود او را بکشد و از خون او تمامی گیاهان دارویی می روید.
در اساطیر ایران باستان نیز گاو یکتا آفریده نقش مهمی را در اساطیر ایفا می کند. این مسئله نشان دهنده این است که حیواناتی که در کانون مرکزی همه نقاشی های دیواره غارها از اقصا نقاط جهان اند، در واقع قهرمان یا قهرمان های محوری اسطوره هستند که در جهان باستان برای همگان آشنا بوده است. این مسئله با تجربه زیسته بشر ارتباط مستقیم دارد.
تجربه زیسته بشر چیست؟
این مسئله که انسان در ذهن خود چگونه تصور می شود بسیار جالب توجه است. به عنوان مثال در اسطوره آفرینش انسان نخستین مشاهده می کنیم که گیومرت (کیومرث) به شکل یک مربع آفریده شده است، چنان که در توصیف او در قسمتی از اوستا می آید:
قد او به اندازه ۴ نای است و پهنای چون بالا (پهنا =عرض و بالا= طول). در این جمله مفهوم شکل مربع نهفته است، اما چرا ذهن انسان باید اولین انسان اسطوره آفرینش را به شکل مربع فرض کند؟
بهتر است پاسخ این سوال را در میان نقاشی های دیواره غارها و نقاشی های کودکانه یک انسان عادی جستجو کنیم. در تمامی این نقشه های اولیه برای ترسیم انسان و سر او از یک دایره استفاده می شود و برای نقش کردن تن او از یک مربع استفاده می شود. یک کودک پیش از اینکه هر گونه آموزشی برای نقاشی کشیدن ببیند ، دست ها و پاها را به شکل دو خط مستقیم ترسیم می کند، شاید این امر نشان دهنده این مسئله باشد که انسان نخستین بدن خود را در ذهنش به صورت یک مربع تصور می کرده است. به این مسئله تجربه زیسته می گویند.
شکل مربع به طور غریزی مفاهیمی همچون آرامش و نظم را منتقل می نماید و زمانی که با شخصیت کیومرث مواجه می شویم او نظم و عدالت و صلح را در سراسر جهان هستی می پراکند. چنانکه در شکل مثلث نیز از دید روانشناسی نوعی آشفتگی وجود دارد. جالب توجه است اگر بدانید در اسطوره اژی دهاک یا ضحاک او به شکل یک اژدهای سه سر، سه پوزه شش چشم تصور شده است و این عدد سه ناخودآگاه شکل مثلث را به ذهن متبادر می نماید و ضحاک بزرگترین دروغی است که اهریمن می آفریند. کار او برهم زدن نظم جهان هستی است. پس شکل او با وظایف او ارتباط مستقیم دارد و حتی در هزاره های بعد زمانی که فردوسی می خواهد این اسطوره را به شکل نوینی بیان کند، به ترکیب شکل هنری ضحاک دست نمی زند. چنانکه او به شکل انسانی همراه با دو مار روییده بر دوشش توصیف می شود. بنابراین در جمع سر انسانی خود و دو مارهمچنان سه پوزه سه سر و شش چشم دارد.
بدین طریق دریافتیم که چگونه تحلیل نقوش اولیه بر دیواره غارها می تواند اساطیری را که در هزاره های بعدی به زبان می آیند توصیف کند.
تحلیل یک نقاشی باستانی از منظر اسطوره شناسی هنر
نقشی در منطقه چاتال هویوک ترکیه وجود دارد که مربوط است به آتشفشان یا فوران گدازه های آتشفشانی. در این نقاشی ،کوه که با توجه به ارتفاع آن بر فراز یک آبادی تصویر شده است که از قله های آن گدازه های آتشفشانی در حال فوران است. از یافته های باستان شناسی این منطقه نیز می دانیم در طول تاریخ بارها این کوه آتشفشانی کرده و هنوز هم به مفهوم زمین شناسانه آن کاملا خاموش نیست. نکته جالب توجه در قسمت پایین این نقاشی است که وجه دیگری از نوع طرز تفکر آن دوران را می نمایاند. خانه ها در این تصویر به نظمی دقیق و مرتب در کنار هم قرار گرفته اند، هیچ خانهای به حریم خانه مجاور تعدی و تجاوز نکرده است. خانه ها به دقت در این تصویر از یکدیگر جدا شده و به شکلی کاملاً مستقل در کنار هم قرار گرفته اند. این مسئله به خوبی نشان دهنده این است که در این جامعه مفهوم خانواده، مالکیت و جنسیت، تفکیک روشنی داشته است.
زیرا میدانیم که در همه فرهنگ ها خانه نماد زن است و وجود نظم مشخص در میان این خانه ها به وجود نظم و نظام مشخص در رابطه با افراد این شهر اشاره می کند.
این نقش به خوبی نشان دهنده این است که انسان طراح این نقاشی از دوره غارنشینی عبور کرده، به یکجانشینی روی آورده و در زندگی اجتماعی خود قوانین اجتماعی محکمی وضع کرده است. قوانین، نحوه زندگی و هنر او را نیز تحت تاثیر قرار داد. بنابراین ذهن خودآگاه بشر سعی کرد علاوه بر تغییر نقوش بر دیواره ها به تغییر اساطیر ذهنی خود نیز بپردازد ، او ابزارهای فرهنگی بیشتری ساخت و نقوش و هنر بهتری خلق کرد، زیرا پیش از هر چیز این نقوش بر ایده ها و اندیشه های دینی و اجتماعی فرد نیز تکیه دارند.
آیا گورستان های باستانی هنرو اسطوره ی نهفته دارند ؟
یافته های باستان شناسی نشان می دهد که آدمی از دوره نئاندرتالها اجساد خود را دفن می کرده است .هدایایی که همراه با مرده دفن می شد، اشیا متفاوتی را شامل می شود که نشان می دهد آنها در انجام این کار جنسیت و حتی سن فرد را در نظر می گرفتند، به طور مثال در یک گور که متعلق به کودکی است چندین دستبند دفن شده این دستبندها شکل اولیه از نوع اسباب بازی را به ذهن انسان متبادر می نماید در این صورت مطمئنیم که آنها به خلق دوباره و زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند و می خواستند تا کودک در جهان پس از مرگ سرگرم باشد.
انسان های اولیه جسم مرده را به شکل جنین در شکم مادر دفن می کردند. شاید این تصور که زمین به شکل مادر در ذهن آنها تصور می شده است در این مسئله قابل اثبات باشد، زیرا با پیوستن جسم فرد به مادر زمین او دوباره متولد شده و در جهان دیگری به دنیا می آید.
کلام آخر
بررسی هنر های اولیه به خوبی اثبات می کند که انسان همگام با پیشرفت جامعه خویش اساطیر و هنر را در زندگی خود گام به گام پیش میبرد تا پس از این دوره شاهد خلق نوع دیگری از هنر باشیم. هرچه قدر انسان اولیه پیشرفت می کند و به سمت تمدن راه می گشاید، هنر و اسطوره شانه به شانه او به حرکت در می آیند و ابزاری می شوند برای نشان دادن آن چه انسان بدان اعتقاد داشته است و اسطوره شناسی هنر گام مهمی ست برای دریافتن نوع تفکر انسانی و تحقیق در اسطوره شناسی هنر موجب می شود تا آنجا که طبیعت دست به از بین بردن مصادیق هنری میزند، اساطیر به کمک ما بیایند و باقی داستان چگونگی پیشرفت ذهن بشری را روایت کنند.
در مقالات بعدی میکوشیم نوع دیگری از هنر های اولیه بشر را در ارتباط با اساطیر مورد بررسی قرار دهیم .
در پایان به علاقمندان این حوزه مطالعاتی پیشنهاد می شود در کلاس های طراحی برگزار شده توسط موسسه فرهنگی و هنری ایده شرکت نمایند تا بتوانند در کنار طراحی از تحلیل اساطیری مهمترین نقوش باستانی نیز لذت ببرند.
نویسنده: نوشین سپیدکار