مقالات
از “دیوارنگاره های غارها” تا “نمایشِ شنگول و منگول حبه انگور” – بخش دوم – نمایش خلاق ضرورتی برای پرورشِ کودکان و نوجوانان
در بخش اول این مقاله گفتیم که نمایش خلاق ریشه در نهاد آدمی دارد. نیاکان ما برای مواجه شدن با طبیعت و غلبه بر آن آیینها و مراسم گروهی را ساختند و به کمکش توانستند از دوران غارنشینی گذر کنند. گفتیم که نکته قابل توجه آیینهای انسان های اولیه گروهی بودن و نمایشی بودن آن است و این همان وجه مشترک این مراسم با نمایش خلاق است. نمایش خلاق شیوهای است که به انسان قدرت تجربه، کشف و شهود میدهد. شناختی که کم هزینه است چون در دنیای غیر واقعی و نمایشی تجربه میشود. در این شکل از دستیابی به معرفت، انسان میتواند بودنِ خود را در مسیری که خودش انتخاب میکند هدایت کند و به آنچه میخواهد تبدیل شود.
نمایش خلاق خاکستری است که از آن ققنوس پرمیکشد
بخش مهمی از پرورش انسان وابستهی بازی، تمرین و عمل است و بازی و بازیگری نیز حوزهی عمل کودکِ درون انسان است و حاصل آن چیزی جز پرورش انسان و توانایی های او در مسیرِ شدن نیست. در نمایش خلاق به کودکان و نوجوانان فرصت داده میشود که در فضایی غیرواقعی و به کمک بازیهای نمایشی، قصه و فعالیتهای گروهی، نقاب خود را از چهره بردارند و خودشان و توانمندیهایشان را ببینند. در این شکل از فعالیت کودک و نوجوان با مشاهدهی خود و دیگران به شناختی خواهد رسید که در بستر تجربه حاصل میشود و به همین دلیل این آگاهی میتواند شناختی ارزشمند و فعالانه باشد. او بعد از شناختن خود در موقعیتهای نمایشی و بازیهای گروهی عمل و عکس العمل خواهد داشت و از این طریق در هر لحظه میتواند دانش شناختی خود را با داده های جدیدی از خودش و گروه همسالانش بسنجد و آن ها را کامل کند. در واقع او همواره در حال ساختن و خراب کردن است و در این فرایند رفت و آمدی به آگاهی فردی دست خواهد یافت.
نمایش خلاق روشی آموزشی است که در آن دانسته های تربیتی و مهارت های نمایشی از حیث نظر و عمل به هم میآمیزند. حاصل این آمیزش انسان هایی خلاق، منتقد، دانا و فعال است. همان انسانهایی که آیندهی جهان را رقم خواهند زد. انسانهایی که هر لحظه به دنبال کشف کردن جهان، تعامل با آن، رشد کردن شخصی و پرورش دادن محیط اطراف خود هستند. انسانهایی که مطیع نیستند، خلاقند و از آگاهی و توانمندی جمعی برای رسیدن به زندگی آرمانی بهره میبرند.
کشورها امروزه به اهمیت نمایش خلاق و حوزه های مربوط به آن پی برده اند . در بیانیهی همایش دسته جمعی هنرها و تعلیم و تربیت که توسط انجمن مدیران مدارس اتحادیهی تعلیم و تربیت و مرکز کندی برای هنرهای نمایشی در سال 1985 منتشر شده چنین آمده است:
“آینده ملت ما بستگی به توانایی ما در خلاقیت و خلاق بودن دارد. در دهه های آینده مهم ترین منابع نیروهای انسانی هستند. اگر قرار باشد ملت ما به استقبال چالش های آینده برود مدارس امروز ما لازم است تا به پرورش رهبران خلاق بپردازد”
نمایش خلاق نوعی نمایش فرایندمحور است که به سود شرکت کنندگانش است و هدفش اجرا در مقابل تماشاگر نیست. این نمایش شیوهای برای آموزش و یادگیری بر مبنای گرایش جهانی به بازی نمایشی است که در هر انسانی یافت می شود. در این نمایش خودِ راه هدف است. به عبارت دیگر تاکید بر فرایند تمرین است؛ پرورش تواناییهای شرکت کنندگان اهمیت دارد و محصول نهایی یا وجود ندارد و یا در اولویت نیست. این همان تفاوت مهم تئاتر و نمایش خلاق است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. اگر تئاتر نور یا آتشی باشد که از درخشش ستارههایش به وجود آمده است، نمایش خلاق خاکستری است که از آن ققنوس پرمیکشد زیرا در این فرایند، آدمی خود را میشناسد، خود را میسنجد، خود را در معرض نقد قرار میدهد و از خود، خودی دیگر میسازد. خودی که نسبت به قبلش توانمندتر، خلاقتر و آگاهتر است. این روشِ آموزشی روشی انسانگرا با نگاهی صلح جو است که تمایزی میان شرکتکنندگانش قائل نیست و آغوشی باز برای پذیرفتن آدمی با هر ویژگی اخلاقی، شخصیتی، فرهنگی، ظاهری و روانی است. در این شیوه، پذیرش تفاوتهای انسانها و قرارگرفتن آنها در فضایی مشارکتی خصیصه ای قابل توجه، ارزشمند و پیشرو است.
آیا نمایش خلاق کودکان مضطرب، خشمگین و (به اصطلاح عام) درونگرا را پس میزند؟
آنچه در این شیوهی آموزشی-تربیتی مهم است قابل استفاده بودن آن برای تمام انسانهاست. این شیوه فقط مخصوص انسانهای اهل سخن، شاد و (به اصطلاح عام) برونگرا نیست. نمایش خلاق کمک شایانی به کودکان مضطرب، خشمگین و (به اصطلاح عام) درونگرا میکند. آن ها فارغ از اضطراب و وابستگی ها، زندگی واقعی خود را در دنیای نمایشی دوباره میسازند خویش را میبینند، با اضطرابهای خود مواجه میشوند، زندگی را تجربه میکنند و با کمترین هزینه، راه هایی برای مواجه شدن با آنچه در دنیای واقعی انتظارشان را میکشد پیدا میکنند. برای مثال وقتی در زندگی واقعی یک کودک اسباب بازی کودکی دیگر را می شکند احتمالاً با رفتار فعالانه یا بالعکس منفعلانهی کودک مقابل روبرو می شود. اگر بخواهیم به هر دو کودک راه دیگری برای مواجهه با این موقعیت را نشان دهیم باید چه کنیم؟ منتظر بمانیم که دوباره این اتفاق بیفتد و امیدوار باشیم آنها راه دیگری برای عمل و عکسالعمل پیدا کنند؟ این روش روشی پرهزینه و گاهی بی حاصل است.
براساس تجربه باید گفت وقتی کودکان در فرایند نمایشِ خلاق موقعیتی این چنینی را تجربه میکنند با تسهیلگریِ آگاهانهیِ مربی میتوانند با کمترین هزینه روانی و جسمی از تجربهکردن این موقعیت نمایشی اندوختهی خود را بردارند و در موقعیت واقعی از آن استفاده کنند.
داشتن روابط اجتماعی فعالانه، داشتن حس همدلی، داشتن درک متقابل، پذیرفتن تفاوت های فردی و عناوینی اینچنینی یاددادنی هستند و نباید از کودکان و نوجوانانمان انتظار داشته باشیم بدون آموزش به همهی این ویژگیها و توانمندیها دست یابند. بیایید توشهی مسیر پر فراز و نشیب زندگی را در اختیار کودکانمان قرار دهیم و سپس از آن ها بخواهیم مستقلانه زندگی کنند و از پسِ مشکلات آن برآیند. نمایش خلاق بستری مناسب برای این آموزش هاست زیرا بر محور روایت و بازی است و آموزش در بستر تجربه و به شکل غیر مستقیم و براساس ویژگی های شخصیتی افراد صورت میگیرد.
روایتگری ابزار مهمی در نمایش خلاق است
آدمی قصه و نمایش را ساخت و به کمک آن به انسانِ خردمند تبدیل شد. روایتگری ریشه در مسیر خردمندی انسان دارد و کودکان نیز به شکل غریزی روایتگرانی ماهرند. یکی از ابزارای مهم نمایشِ خلاق قصهگویی است. در این شکل از قصهگویی کودکان و نوجوانان به دو شکل دنیای قصهها را تجربه میکنند. آنها گاهی روایتی را میشنوند و براساس شخصیتها و موقعیتهای داستان عمل و عکسالعمل خواهند داشت و در مسیر این روایتگری و براساس توانمندیهای خود، با توجه به ظرفیت و انتخاب گروه مسیر داستان را تغییر میدهند، شخصیتی به آن اضافه یا کم کنند. موقعیتی را تغییر میدهند و یا مسئله را به شیوهای دلخواه حل میکنند. نوع دیگر، روایتگریِ خلاق است. آن ها به صورت بداهه به خلق داستان گروهی میپردازند و در مسیر خلق داستان علاوه بر تقویت دانش زبانی و مهارت های بیانی خود به تقویت مهارت حل مسئله نیز میپردازند. پس یکی از عناصر مهم نمایش خلاق روایتگری خلاقانه با محوریت اجراست.
“بازیهای گروهی و بازیهای نمایشی” و نقش مهم آنها در نمایش خلاق
همهی انسان ها گرایش به بازی دارند. نمایش خلاق با اتکا به این تمایل در فرایندی بازی محور به پرورش مهارتهای بیانی، دانش زبانی، تمرکز وکارگروهی می پردازد و از آنجائیکه همهی این اهداف در فرایندی بازی محور محقق میشوند برای شرکت کننده لذت بخش خواهند بود.
بازی های نمایشی که در آن شرکت کنندگان موقعیت های گوناگون را در نقش های مختلف بازی میکنند “دیدن و شنیدن فعالانه” را تقویت میکند. در این بخش از کلاسهای نمایش خلاق است که شرکتکننده به تواناییهای بازیگری خود آگاه میشود و از آنجائی که روند اجرای بازی ها مطابق با مرحلهی رشد کودک و نوجوان است فشار روانی بازی او را تهدید نمیکند.
در بازیهای نمایشی از اگر جادویی استفاده میشود. اگر من جای او بودم…..
اینچنین است که شرکت کننده مرز بین دنیای واقعیت و تخیل را درمییابد و به بازسازی دنیای واقعی در موقعیت نمایشی میپردازد اما آن را به عنوان یک واقعیت باور نمیکند و این آگاهی به او کمک میکند تا بهرهی کافی را از این بازی ببرد. او بحران را می آزماید، نگرش ها و تواناییهای خود را محک میزند و در آخر با اگری دیگر نقشی دیگر را تجربه میکند. این تجربهها به او امکان به دست آوردن زوایای دید مختلف در مواجهه با مسائل را میدهد.
در این شکل از بازی امتیاز، رتبه بندی، برد و باخت وجود ندارد و امکان ابراز وجود به همه شرکت کنندگان داده میشود.
نمایش خلاق و تئاتر چه تفاوت هایی با هم دارند؟
تفاوت میان نمایش خلاق و تئاتر در فرایند و محصول است. در کلاس های تئاتر (با محوریت بازیگری) تمرکز مربی بر “پرورش بازیگر” است اما در کلاس های نمایش خلاق قرار نیست “بازیگر” تربیت شود.
در کلاسهای تئاتر مهارتهای بیانی، بدنی و ذهنی هنرجویان در راستای “بازیگر شدن” تقویت میشود و هدف مربیان و شرکت کنندگان “بازیگر شدن” است اما هدف کلاسهای نمایش خلاق این نیست. نمایش خلاق به دنیال تربیت نخبه ها و ستاره ها نیست. تمرکز نمایش خلاق در کشف و تقویت مهارت های بیانی و ذهنی شرکت کنندگان است. در کلاسهای نمایش خلاق شرکتکننده احساس ناکامی نمیکند زیرا قرار نیست در نهایت به محصول مشخصی دست یابد در واقع در نمایش خلاق تمام شرکت کنندگان بازیگران بالقوه هستند. آنچه دستاورد کلاسهای نمایش خلاق است تقویت مهارتهای شرکت کننده به نسبت داشته هایش است. قرار نیست چیزی از بیرون به او تحمیل شود و قرار نیست او تبدیل به نسخهی آمادهای از یک بازیگرِ ماهر شود از این رو کلاس های نمایش خلاق به دلیل فرایند و محصول نهایی که هر دو انسان گرایانه و مشارکتی هستند برای گروه سنی کودک و نوجوان بسیار مفید و ضروری هستند. در این شکل از کلاس ها شرکت کننده از روند کلاس لذت میبرد زیرا اولیهترین هدف کلاس لذت بردن اوست و در فرایندی بازیمحور مهارتهایش رشد میکند و او کامیاب میشود.
نمایش خلاق همهی کارکردهای تئاتر را دارد با این تفاوت بزرگ که از تنش اجرا فارغ است. نمایش خلاق فرایند کشف و تقویت مهارتهای فردی و اجتماعی شرکتکنندگان است اما کلاس های تئاتر یا تمرین های تئاتر در نهایت به اجرای هنرجو ختم می شوند. اینجا فرق اساسی این دو نمایان می شود.
در نمایش خلاق تماشاگر وجود ندارد و تمام شرکت کنندگان بازیگران و تماشاگران بالقوه هستند و قرار نیست روی صحنه و در مقابل تماشاگران نمایشی اجرا شود. هرآنچه اتفاق می افتد در همان گروه و در جریان تعامل و مشارکت است و در همان جا تمام می شود اما نتیجهی تمرین های تئاتری اجرا در مقابل تماشاگر است و اجراگر تماشاگر اجرای خود نیست.
در اینجا میتوان به این نکته اشاره کرد که نمایش خلاق بخش مهمی از فرایند تولید آثار نمایشی است که در آن بازیگران بدون فشار واضطراب به تقویت مهارت های خود در گروه و در جریانی تعاملی و مشارکتی می پردازند.
در نمایش خلاق شرکت کننده به کشف وجوهی از خود می رسد. او خود را در جریان بازی و اجرا میشناسد و می تواند با چشم سوم به خود نگاه کند زیرا جریان واقعی زندگی شبیه سازی می شود و او در آن نقش خود را بازی می کند و توامان خود را میبیند و تجربه میکند، امری که در تئاتر و اجرا محقق نمیشود.
از دیوارنگارهی غارها تا نمایش شنگول و منگول حبه انگور
آنچنان که گفتیم نمایش خلاق ریشه در سنتهای نیاکان ما دارد و امروزه به عنوان روشی آموزشی در جهان استفاده میشود. گاهی در گروه سنی نوجوان و بزرگسال آنچه در نمایش خلاق به دست آمده است در قالب اجرایی کارگاهی در معرض دید عموم قرار میگیرد اما این اولویت کلاس های نمایش خلاق نیست و برای گروه سنی کودک (زیر یازده سال) اصلاً پیشنهاد نمی شود.
درست است که هدف نمایش خلاق اجرا نیست اما میتواند در مواقعی به اجرا با شرایط خاص هم ختم شود. این اجرا که در انتهای یک دورهی نمایش خلاق شکل خواهد گرفت همواره نقش آموزشی خود را حفظ میکند و شبیه اجراهای صحنهای نخواهد بود. داستان “شنگول و منگول، حبهی انگور” را به یاد آورید. این داستان به کودکانی اشاره دارد که در نبودن والد باید از خودشان مراقبت کنند و در جریان قصه راه حلهایی به آنها پیشنهاد میشود. اگر این داستان، روایتِ محوریِ کلاس نمایش خلاق باشد، به چالش کشیده میشود و شرکت کنندگان بنا به ظرفیت های روانی و تجربی خود راه حلهای مختلفی را بازی میکنند و ممکن است هیچکدام از شرکت کنندگان از راه حل هایی که قصه پیشنهاد داده است استفاده نکنند. در نهایت اگر این نمایش اجرا شود ممکن است به هیچ وجه شبیهِ داستان اولیه نباشد زیرا تجربی و براساس مشارکت گروه ساخته شده است. در اجراهای نهایی کلاس های نمایش خلاقِ کودکان گاهی با صحنه ای مواجه میشوید که در آن یکی از کودکان خارج از قراردادِ قبلی گروه عملی را انجام میدهد و نه تنها مورد اعتراض گروه قرار نمیگیرد بلکه گروه از این تغییر مسیر استقبال هم میکند و اجرا به سمتی میرود که مربی هم انتظارش را نداشته و این ویژگی خارق العادهی این شیوه است.
نمایش خلاق به خاطر آنکه مشارکت تماشاگر و اجراگر را توامان دارد از پیشرفته ترین انواع نمایش است. نمایشی که هم شادمانی و هم آموزش است، هم جهان را می شناساند و هم ابزاری برای تغییر جامعه است. نمایش خلاق حتی هنر حال هم نیست، این نمایش صرفاً آینده نگر و هنر آینده است.
از آنجائی که نمایش خلاق فقط هنر نیست بلکه شیوه ای از تربیت است به شما که خوانندهی این مقاله بودید پیشنهاد می شود.
اگر فرزند دارید او را در کلاس های نمایش خلاق کودکان و نوجوانان شرکت دهید تا مسیر رشد و باروری را برایش هموار کنید.
منابع:
کتاب نمایش خلاق- نویسنده: یدالله آقا عباس- نشر قطره
کتاب تئاتر درمانی- نویسنده: فیل جونز- ترجمه: چیستا یثربی