مقالات
ارابه جیحون، زین زرین هخامنشی
بشر در پی دستیابی به خاصیت دوران و چرخش، و پس از اختراع چرخ، در کنار تولید، همواره در پی تقدیس و پاسداری این ابداع نیز، بوده است. همچنین تلاش و طیف وسیعی از این بهره بری در آثار هنری دوران مختلف رویت میشود.
نمود این تجلیل در هنر فلزکلری هخامنشیان مشهود است. مقدمات تشکیل حکومت هخامنشی توسط مادها پی ریزی و در پانصد و پنجاه پیش از میلاد توسط کورش کبیر از اتحاد پارسیان، امپراطوری هخامنشی تاسیس شد. مجموعه ارابه جیحون ، با صد و هشتاد شی باقی مانده،از نفیس ترین آثار فلزکاری ( نقره و طلا) دوران هخامنشیان است، که در محوطه تخت قباد ، نزدیکی رود جیحون یا آمودریا ( تاجیکستان کنونی) یافت شدهاست. این ارابه متعلق به ۳۰۰ تا ۵۰۰ سال پیش از میلاد است. ارابه جیحون ، دارای بن مایه های آیینی و درباری است و از منظر بررسی نقش مایه، در سه نوع گیاهی، جانوری و هندسی است. این دستساخته ها حاصل هنر بومی ایران است که از درآمیختن تجربه ساکنان فلات ایران با هنر فرهنگه ای همجوار (میانرودان، اورارتو، مصر و هند) و هنر اقوام مهاجر آسیایی شکل گرفته است. در ساخت ارابه جیحون، از فناوری پرچ و لحیم کاری استفاده شده است. در بررسی اشیای گنجینه جیحون از دید فرم و کاربرد دستکم به بیست و دوگونه متفاوت برمیخوریم.در این پژوهش علاوه بربررسی حکومت و هنر هخامنشی، به طور متمرکز به برشماری ویژگی های ارابه جیحون نیز پرداخته میشود.
هخامنشیان
ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﻴﺎن در ﺳﺎل پانصد و پنجاه پیش از میلاد، ﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ ﺑﻪ رﻫﺒﺮي ﻛﻮروش ﺑﺰرگ ﻳﻜﻲ از ﻗﺪرتﻣﻨﺪﺗﺮﻳﻦ اﻣﭙﺮاﺗﻮريﻫﺎي ﺗﺎرﻳﺦ را ﺑﻨﺎ ﻧﻬﻨﺪ. اگرچه هخامنشیان پیش از کوروش بزرگ نیز، در انشان و پارس با پادشاهان دیگری اداره میشدند، اما بهدلیل شکست مادها توسط کوروش و فتح لیدی و بابل توسط او و تبدیل پادشاهی هخامنشی به یک امپراتوری بزرگ، کوروش بزرگ را موسس سلسله هخامنشی میدانند. پارس ها هسته اصلی دولت هخامنشی را تشکیل میدادند از آریاییهای مهاجر به ایران بودند.
سلسله هخامنشی در مدتی کوتاه توانست بخشهایی از یونان و بابل را زیر سلطه خود درآورد و جغرافیای سیاسی خود را توسعه دهد. همزمان با حکومت سلسله هخامنشی، هیچ امپراتوری دیگری در هیچ جای جهان نبود، از اینرو شاهنشاهی هخامنشی اولین امپراتوری تاریخ جهان نام گرفته است. آنان دولتی ساختند که دنیای باستان را به استثنای دو سوم یونان زیر فرمان خود درآورد.
بیش از ۴۹ میلیون نفر از ۱۱۲ میلیون جمعیت جهان آن زمان در این سرزمین زندگی میکردند. در دوران هخامنشیان سی قوم مختلف تحت لوای این امپراتوری بودند.
قلمرو هخامنشیان بسیار گسترده بود بهطوریکه از دره سند در هند تا رود نیل در مصر و ناحیه بنغازی در لیبی امروز و از رود دانوب در اروپا تا آسیای مرکزی را در بر میگرفت.
هخامنشیان معرفی کرد زیرا هخامنشیان در طی حکومت خود ۶ پایتخت داشته اند. این شهرها شامل انشان ، هگمتانه ، بابل ، شوش ، پاسارگاد و تخت جمشید میباشد. دین هخامنشیان پرستش اهورا مزدا بود اما مردم به تصمیم کورش کبیر در پرستش و اعتقادات مذهبی و دینی آزاد بودند.
اوج قدرت هخامنشیان را میتوان در دوره داریوش بزرگ مشاهده کرد. او قلمرو سیاسی ایران را وسعت بخشید و دولت هخامنشی را به اوج قدرت خود رساند. داریوش را میتوان بزرگترین شاه هخامنشی لقب داد. او در دوره حکومت خود، اصلاحات زیادی در کشور انجام داد و شورش های بسیاری را نیز سرکوب کرد. در دوره حکومت خشایار شاه ، هخامنشیان رو به ضعف نهاده شدند و در نهایت توسط اسکندر مقدونی از میان رفتند.
هنر هخامنشیان
هنر ایران در عهد هخامنشیان عمدتا بر پایه ی بزرگداشت مقام پادشاهان این سلسله استوار بوده است. همچنین اجرای مناسك و آیین زرتشتی نیز از مظاهر اصلی هنر در این دوره است كه سبب ایجاد نوعی سمبولیسم هنری در آثار هنری هخامنشیان شده است.
در آفرینش هنر این عصر هنرمندان بسیاری با اندیشه های خلاق از سرزمین های مختلف نقش داشتند.اما با توجه به اوامر پادشاهان در خلق آثار هنری ، شیوه و سبک خاصی در خلق آثار بکار گرفته شده است که از آن میتوان به عنوان سبک درباری یا شاهی یادکرد.
در عصر هخامنشی عظمت، شکوه، جلال و جمال هنر، با تنوع اشکال و اغنا در نقشها و دقت در انتخاب موضوع به خوبی ،نشان داده شده است. آنچه ویژگی کلی هنر هخامنشی را در بر میگیرد، توجه و لحاظ تقارن، عظمت گرایی بدون خشونت ، گرایش به نقش و نگارههای جانوری، احترام به شخصیت آرمانی و والای انسانی است.هنر هخامنشی با به کارگیری همزمان شیوههای طبیعتگرایی در ترسیم گل و گیاه و جانور و تجریدگرایی به نوعی صراحت، سادگی، ظرافت، دقت و تعادل در بیان هنری خود دست یافته است.
شیوه هنری پاگرفته در دربار هخامنشی را میتوان مکتبی فرانژادی و تلفیقی دانست که بر پایه رواداری سیاسی رایج در این دوره تجربیات همه اقوام باستانی فلات ایران و تمدنهای همجوار را در بافتی هماهنگ به یاری میگیرد.
در این مقاله تلاش بر آن است به طور اختصتصی به بررسی ارابه چیحون پرداخته شود، اما لازم است پیش از ورئد به این مبحث خلاصه ای از هنر فلزکاری به عنوان دیباچه ای بر تیتر ارابه جیحون، ارائه شود.
فلزکاری هخامنشیان
نمونه های فلزکاری نفیس دوره هخامنشیان را می توان به طور اخص در بین آثاری یافت که به گونه ای هنرمندانه برای پادشاهان و درباریان شان ساخته شده بودند. تاثیر فلزکاری دوران هخامنشی تا ترکیه امروزی و قفقاز رفته است.
هنرمندان دوره هخامنشی برای ساخت ظروف فلزی از فلزاتی مانند: طلا، نقره، برنز و مفرغ استفاده می کردند. آنها برای خلق نقوش بر روی ظروف فلزی از عناصر طبیعت مانند: گل لوتوس ، گل چند پر، گل روزت و گل نیلوفر استفاده می کردند و یا از نقوش حیوانات مثل: شیر، گوزن پرنده و علاوه بر این از نقوش اساطیری مثل: گریفتن یا شیر دال ، بزهای کوهی لمیده با شاخ های بلند مارپیچ، و یا تلفیق این نقش ها با نقش پردازی اقوام بومی ، بهره می جسته اند. اکثر این نقوش از هنر دیگر اقوام ( آشور) برداشته شده بود.
برخی از اشیای مکشوفه مربوط به این دوره شامل : بشقاب ، زیور آلات، جام یا ریتون ها فلزی ای هستند که به شکل سر، صورت جانوران ساخته شده اند. شکل های دیگری از کارهای فلزی نیز کشف شده اند که از جمله می توان به پیاله ها، کوزه ها و آبخوری های لبه داری اشاره کرد که دسته هایشان به شکل هیکل های جانوران ساخته می شدند.
هنرمندان هخامنشی به طور قطع از هنر اقوام پیش از خود تاثیر گرفته اند، اما از نظر نحوه کار، کابرد و تزئینات بر اقوام پیش از خود برتری داشتند. هنر فلزکاری هخامنشی نه تنها از جنه فنی بلکه زیبایی شناسی و تجسم بخشی از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
ارابه جیحون
گنجینۀ جیحون یا گنج آمو دریا ازصد و هشتاد نمونه طلا ونقره,مهم ترین اشیای باقی مانده ازدوران امپراطوری هخامنشی است. این مجموعه با ارزش از تپهای که امروزه تخت قباد نام دارد بهدست آمده است. تخت قباد در ناحیه باختر یا بلخ قدیم و تاجیکستان کنونی در کنار ساحل آمودریا (جیحون) قرار دارد.
ارابه جیحون مهم ترین مجموعۀ موجود از هنر فلزکاری هخامنشی و نیز نمادهای چند فرهنگی این امپراطوری است. این گنجینه که از نیام ، پلاک های طلا، زین، نیم تاج ،دستبند و بازوبند , پلاک های طلاونقره با نقش برجسته, ارابه طلایی با چهاراسب ودیگر قطعات زیبا و هنرمندانه تشکیل شده، متعلق به چهارتا پنج قرن پیش از میلاد است.
این آثار ارزشمند به شیوههای مختلفی ساخته شدهاند. برخی از آنها به صورت ریخته گری و تعدادی از آنها با هنر قلمزنی، پرج کاری، تاکردن و هم پوشانی ورقه ها ، نوار و سیم ها و هم چنین از تکنیک های چکشکاری و لحیمکاری شکل گرفتهاند.
نشانه شناسی ارابه جیحون
ساختار گونه گون جغرافیایی و آب و هوایی کناره رود جیحون سبب شده این منطقه زیستگاه جانوران و گیاهان بسیاری باشد که طبیعتاً میتوانستند موردتوجه هنرمندان و صنعتگران سازنده این مجموعه قرار گیرند .با این وجود بیشتر نشانه هایی که بر روی اشیای گنجینه جیحون نقش شده اند، همان الگوهای آشنای هنر رسمی هخامنشی هستند که در معماری و مجموعه های آثار یافت شده و در مکان هایی همچون پاسارگاد، پارسه، شوش، همدان و… به چشم میخورد. پیش تر گفته شد نقش مایه ها در چهار نوع، انسانی، جانوری، گیاهی و هندسی اند که جداگانه و مختصر به تفسیر آنها میپردازیم.
نقش مایه های انسانی
- بانوان: بانوان جامه بلند چیندار بهتن کردهاند. برخی از بانوان تاج بر سر دارند که نشان از خاستگاه درباری آنهاست و برخی دیگر گیسوان بلند خود را بافته یا از پشت آویختهاند که ممکن است غیر درباری باشند. در دست آنها برسم، گل یا پرنده دیده میشود.
- مردان: مردان تصویر شده بر روی آثار این مجموعه جامه مادی یا پارسی بهتن کردهاند، برخی از آنها که برسم بهدست دارند ممکن است موبد یا دینمرد باشند. گروهی دیگر از این مردان بر اسب نشسته و مشغول پوشاك مرد نشسته با ارابهران همسان نیست که نشان از تفاوت در جایگاه ، شکارند. در ارابه های زرین اجتماعی آن دو دارد.
نقش مایه های جانوری
- شیر : در اندیشه مردمان خاور باستان نماد شهریاری و دلاوری است، نمادی سلطنتی و نشانه ای از شجاعت و قدرت.
مصریان از سر بزرگداشت، نام های هخامنشی را با نگاره شیر مینوشتند. سریر ایزدبانوان بر دوشش و تخت شاهان بر پنجهاش استوارند. شیر ها در نیایشگاه ها به نگهبانی میایستد و نقش کنده شده آنها بر سنگ به عنوان نیرویی محافظ به گردن آویخته میشود. شیر نماد آیین مهر است.
- بز کوهی : به سبب چابکی و میل بالا رفتن، نماد تلاش برای یافتن حقیقت است. نماد زایش، رویش، سرسبزی، آبادانی و فراوانی است. بز از نخستین جانورانی است که یازده هزار سال پیش درکوهپایه های زاگرس به دست انسان اهلی شد . این حیوان پرزور از دیرباز مظهر قدرت به شمار میرفته است. بزکوهی به سبب زندگی بر بلندای کوهساران و شباهت شاخ هایش به هلال ماه نیز ستایش شده و او را در ارتباط با باران و باروری دانسته اند.
- قوچ : یکی از شکل های جانوری وابسته به خدایان زایش و باروری در خاور باستان، یونان و مصر بود. قوچ تجسم مردانگی و نیروی آفرینشگر است. باور باستان بر این است، خون قوچ خاك را بارور میکند.
- شاهین: پرنده خورشید و نماد نیروی مردانه است. بلندپروازی این پرنده نشان از آزادی روح دارد. او را فرمانروای آسمان خوانده اند. بسیاری از پژوهشگران شاهین را نماد نیروی نظامی هخامنشی میدانند .
- ماهی : ماهی ، به دلیل زندگی در آبهای جاری و ژرفای دریاها، در اندیشه مردمان جهان باستان باخدایان ناظر بر آبها همبستگی بسیار دارد.
- گاو : گاو از جانوران شاخدار و همبسته با ماه است .گاو نر اصلیترین نماد جنس نرینه در طبیعت و نشان نیروی زاینده است.
- اسب : اسب از روزگاران کهن در اساطیر جهان موردتوجه بوده و مردمان خاور باستان به نگهبانی و تیمار این جانور سودمند توجه داشته اند و از چنان اهمیتی برخوردار بودند که آنها را همتراز مردان میدانستند. اختلاف در اندازه اسبهای نقش شده در آثار هنری هخامنشی را میتوان تفاوت در نژاد آنها دانست.
نقش مایه های گیاهی
- نیلوفر: از مهمترین بنمایه های اساطیری کهن در هنر ایران، میانرودان، مصر و هند است. نیلوفر را متعلق به آناهیتا میدانند و بوی نیلوفر را بوی بزرگان و توانگران دانسته اند. پرتکرار ترین نقش گیاهی در هنر هخامنشیان، گل نیلوفر است که در گنجینه جیحون، این گل از کنار تصویر شده است.
- برسم : از اوستا برمیآید که برسم باید از جنس رستنی ها باشد، مانند انار و گز. برسم باید از شاخه های باریک بیگره باشد. گاهی در مراسم برسم های فلزی از برنج و نقره به جای گیاه به کار رفته است.
نقش مایه های هندسی
نقش مایه های هندسی بیش از مفهوم اساطیری برای آذین بندی استفاده شده است. نقشمایه های بادامی شکل و جناغی، شیاردار یا دنده ای ،طرحهای طنابی و ترنجی ، مارپیچی چلیپا و کنگره بر روی آثار دیده میشود.
یکی دیگر از نقوشی که به نقش مایه برساخته معروف است، نقشمایه خدای بس است که در هنر هختمنشی از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. بس خدای شادی و سرگرمی از طریق نوبیه (سودان) وارد مصر شد.
او را پشتیبان زنان میپنداشتند.
این ایزد که در هنر هخامنشی حضور پررنگی دارد احتمالاً توسط کارگران مصری به ایران آمده است.(ایونس، مصری به ایران آمده و سپس به واسطه کارکردش در مراقبت از زنان باردار موردتوجه بانوان پارسی قرارگرفته است .پیشگاه ارابه زرین جیحون با سر این ایزد مصری آذین شده است که شاید نشانگر همکاری هنرمندان مصری دربار هخامنشی در ساخت این اثر باشد.
از لحاظ فرم و کاربرد، مجموعه ارابه جیحون، از بیست و دو گونه مختلف تشکیل شده است که به بررسی چند نمونه آن پرداخته میشود. پیش از آن این بیست و دو نمونه را اجمالا نام میبریم.
سکه ، مهر استوانه ای، عصای تزئینی ، جام ،کاسه، تنگ، نیام خنجر، سپر ، لوح آیینی ، انگشتر، دستبند، گوشواره، گردنبند، بازوبند، آویز ، نیم تاج ، لباس و ردا ، تندیس، ظروف ، ارابه، درپوش، پیکره.
به طور مختصر، به بررسی چند نمونه از اشیای مجموعه ارابه جیحون میپردازیم.
ارابه ها : ارابه زرین چهار اسبه با اتاقک پشتباز و نقش خدای مصری بس و دو سرنشین یکی ارابه ران و دیگری مسافری نشسته. این ارابه خوش ساخت را میتوان از برجستهترین آثار بازمانده از فلزکاری دوره هخامنشی دانست.
ارابه دیگری که موجود است، زرین بدون چرخ است که تنها یکی از اسبها به جامانده.
پیکره ها : در چند نمونه مختلف یافت شده است. پیکرك های آیینی زرین از دو مرد ریش دار با کلاه ای بلند و قبای مادی که برسم ( شاخه گیاه گز یا انار) در دست دارند.
پیکرك سیمین زرکوب مردی با جامه پیله دار پارسی که در دست چپ برسم دارد.
پیکرك زرین مردی اسب سوار که اسبش به جا نمانده. سوارکار کلاهی بلند بر سر دارد و جامه ای با لبه های کارشده پوشیده.
پیکرك سیمین مردی با دامن کوتاه که طنابی را در دست دارد. این پیکره با شیوه ساخت در دوره هخامنشی همسان نیست و ممکن است هلنی باشد.
پیکرك سیمین جوانی برهنه با کلاهی بلند که با توجه به شکل دستانش ممکن است ارابه ران باشد. برهنگی و فرم ساخت این پیکره نشان از ریشه غیرهخامنشی دارد و ممکن است این پیکره از آثار منطقه باختر باشد. با توجه به کاوش غیرعلمی این مجموعه و شیوه مبهم گردآوری آثار شاید این دو پیکره از اشیای مناطق دیگر باشند که به گنجینه جیحون افزوده شده اند.
لوحه زرین : لوحه های یافت شده با پهنای متغیر دو تا بیست سانتی متر است. بر همه آنها انسان تصویر شده به جز سه لوحه که نقش جانوری (اسب و شتر) دارند.
این لوحه ها ممکن است برای اهدا به نیایشگاه یا هدیه به روان درگذشتگان ساخته شده باشند. نقش موبدانی با جامه مادی و برسم به دست بر بیشتر این لوحه ها قلمزنی شده.
این اشخاص یا پیراهنی تا زانو پوشیده و خنجر پارسی به کمر بسته اند یا قبایی بلند بر دوش دارند. گاهی بر جامه آنان نقش پرندگان دیده میشود. برخی از نمونه ها مردی را با شلوار و نیمتنه و نیزه ای در دست تصویر میکنند. رویبعضی از الواح ، بانویی برسم به دست با دامن چیندار قلمزنی شده.
نیام خنجر: یکی از باشکوهترین آثار گنجینه جیحون نیام خنجری است که با نقش شکار شیر آذین شده است. در بخش پهن بالای نیام چهار و در بخش باریک و بلند آن پنج سوار نیزه دار به شیران یورش برده اند.
آرایه های پوشاك: بیشتر آرایه های آذینی پوشاك، به شکل گرد ساخت هشده اند و بر آنها نقشهایی همچون گوپت، شیردال، انسان شاخدار، بِس، شاهین، شیر، بز کوهی، مرد پارسی و… قلمزنی شده است. برخی دیگر از این آرایه ها به اشکال گیاهی، کنگره دار یا چهارگوش ساخته شده اند.
نیم تاج یا آرایه گیسو: یکی از آثار ویژه این گنجینه زیور زرینی است که احتمالاً برای آراستن گیسو یا تاج ساخته شده . نقش یک موجود ترکیبی (بزکوهی بالدار با دم و گوشهای بلند) را بر این زیور میتوان بازیافت .
جام ماهیگون :جامی به سان یک ماهی توخالی با سوراخی در دهان و یک حلقه برای آویختن. ممکن است ظرفی برای روغن یا عطر بوده است.
مهر استوانه ای : چند مهر به این مجموعه منتسب هستند ازجمله مهری از جنس سنگ یمانی با صحنه نبرد.
سکه ها : درباره شمار سکه هایی که به همراه گنجینه جیحون یافت شده اختلاف نظر وجود دارد. اما به نظر میرسد چند نمونه موجود در مجموعه موزه بریتانیا به این گنجینه تعلق داشته باشند.
در آخر
آثار گنجینه جیحون متعلق به حکومت فاخر هخامنشی، در سرزمین کنونی تاجیکستان و به احتمال زیاد از تپه باستانی تخت کواد (قباد) کاوش های غیرعلمی به دست آمده است. هخامنشان از اتحاد پارس ها و توسط کورش کبیر تاسیس شد و در سال های حکومت تنها و بزرگ ترین امپراطوری بود. حکومت هخامنشی در زمان پادشاهی داریوش به بالاترین مرتبه خود رسید و در زمان خشایار شاه رو به افول کشید و در نهایت توسط حمله اسکندر مقدونی از میان رفت. هنر زرین کاری این قوم، از جایگاه رفیعی در ایران باستان برخوردار است. هنر این اقوام در غالب تجلیل از مقام پادشاهی و مقام دین و خدای آن زمان، زرتشت و اهورا مزدا است.
شیوه ساخت و نشانه شناسی نشان از کاربرد آیینی و درباری و خاستگاه ایرانی این آثار دارد. پژوهشگران، این دست ساخته ها را حاصل هنر بومی ایران میدانند که از درآمیختن تجربه ساکنان فلات ایران با هنر فرهنگ های همجاور (میانرودان، اورارتو، مصر و هند) و هنر اقوام مهاجر آسیایی شکل گرفته است. بیشتر اشیای این مجموعه از جنس طلا و شمار کمتری نیز از نقره ساخته شدهاند.
در بررسی اشیای گنجینه جیحون از دید فرم و کاربرد ، به بیست ودو گونه متفاوت برمیخوریم شامل: نمونک ارابه، پیکره، درپوش، دسته ظرف، نمونک اسب، آرایه پوشاك، نیمتاج یا آرایه گیسو و … روی آثار این گنجینه نقشمایه های جانوری (شامل شیر و ..) نقشمایه های انسانی (شامل مردان و بانوان ) و نقشمایه های گیاهی (شامل برسم و نیلوفر) نقشمایه های برساخته (شامل خدای مصری بِس ) و نقشمایه های هندسی.
بیشتر بنمایه هایی که بر روی اشیای گنجینه جیحون نقش شده اند همان الگوهای آشنای هنر رسمی هخامنشی هستند که در معماری و مجموعه های آثار یافت شده از مکان هایی همچون پاسارگاد، پارسه، شوش، همدان و… به چشم میخورند.
منابع
ensani.ir
jarcs.ut.ac.ir
vaa.journal.art.ac.ir
.kanoon.ir
Tarikhema.org
Prooz.ir
History.bojnourd.iau.ir
Parnoun.com
Vaa.journal.art.ac.ir
Destinationiran.com