آنلاین
چهار عنصر کلیدی فرآیند طراحی UX
بسیاری از افراد اصطلاح «تجربه کاربری» یا طراحی UX را شنیدهاند اما افراد کمی معنای واقعی آن را میدانند. تجربه کاربری (UX) بهسرعت در حال رشد است و نحوه تعامل افراد با دنیای اطراف خود را متحول میکند. UX همان چیزی است که استفاده از گوگل را بسیار آسان میکند و همان روشی است که فیسبوک را قادر میسازد در آینده مقالههای دلخواه را به شما پیشنهاد دهد. تجربه کاربری توسط طراحان UX و همچنین مدیران محصول، طراحان محصول، کارآفرینان، استارتآپها و سازمانهای آیندهنگر تمرین میشود.
اما طراحی UX درواقع به چه معناست؟
بیایید آن را به بخشهای کوچک تجزیه کنیم و بیشتر آن را بشناسیم.
برای شروع، اگر تابهحال محصولی را خریداری کردهاید یا از خدماتی بهرهمند شدهاید، یک کاربر هستید. وقتی با یک محصول، خدمات یا شرکت در تعامل هستید، تجربهای دارید؛ تجربهای که بیشتر شرکتها میخواهند برای شما هنگام استفاده از محصول یا خدماتشان خوب و دلنشین باشد. برای اینکه بفهمیم چه چیزی، یک تجربه را «خوب» میکند، باید معنای آن را از دیدگاه کاربر تعریف کنیم.
آنچه یک تجربه را «خوب» میکند به این بستگی دارد که آیا در حل یک مشکل واقعی موفق بوده یا ارزش واقعی را برای کاربران فراهم کرده است یا خیر. این تمایز اصلی بین هنر و طراحی است: درحالیکه هنر میتواند ازنظر زیباییشناختی دلپذیر باشد، طراحی خوب باید کاربردی باشد. زیبایی بهتنهایی کافی نیست بنابراین، یک تجربه کاربری خوب، تجربهای است که کاربر را قادر میسازد، تعاملی مؤثر شکل دهد.
برای مثال، فرض کنید قصد پیدا کردن یک رستوران خوب برای شام با دوستانتان دارید، میدانید که چندین نفر در گروه گیاهخوار هستند، بنابراین میخواهید مکان مناسبی را پیدا کنید که همه گزینهها را داشته باشند. در این شرایط، ممکن است از یک پلت فرم توصیه رستوران برای محدود کردن گزینهها، شناسایی مکانهای بالقوه و به اشتراک گذاشتن آنها با دوستان استفاده میکنید. شرایط موفقیت در این موقعیت، اپلیکیشنی است که شما را قادر میسازد دقیقاً همین کار را انجام دهید.
دوره جامع طراحی تجربه و رابط کاربری UX/UI Design
چهار عنصر کلیدی فرآیند طراحی UX
تجربه کاربر اغلب بهعنوان «علمی در پس طراحی» شناخته میشود. منظور از «علم» در اینجا روشهای دقیقی است که فرآیند UX را شامل میشود و بینش انسانی و دادههای سخت را برای پشتیبانی و تأیید تصمیمهای طراحی محصول ارائه میکند.
دانستن این نکته مهم است که فرآیند UX بسته به اهداف پروژه و جدول زمانی، میتواند بهعنوان یک مسیر (از ابتدا تا انتها) یا بهعنوان یک جعبه ابزار مورد استفاده قرار گیرد. صرفنظر از نحوه اعمال فرآیند، چند اصل اساسی طراحی UX وجود دارد که پایه و اساس یک تجربه کاربری موفق را ایجاد میکند. در زیر این اصول UX را به همراه ابزارها یا روشهای خاصی که میتوان برای نمونهسازی مورد استفاده قرار داد، بیان میکنیم.
- رفتار
بیایید با چیزهای بدیهی شروع کنیم: ما انسانهای پیچیدهای هستیم و هنگام طراحی برای افراد، مهم است که بدانیم آنها چگونه فکر میکنند و چه رفتارهایی را برای ارضای نیازهای فعلی یا حل مشکل موجود خود انجام میدهند. قبل از اینکه اپلیکیشنهای مثل فیدلیو برای یافتن رستورانها وجود داشته باشد، مردم چه میکردند؟ آنها از دوستان خود توصیههایی میخواستند یا از یک موتور جستجوی آنلاین استفاده کردند.
طراحان UX با یادگیری در مورد عادات و اهداف آنها، شناسایی نیازها و محدودیتها، و همسویی با رفتارهای موجود برای ایجاد راه حلهایی آسان، کارآمد و برطرفکننده مشکلات، به طراحی میپردازند.
برخی از روشها و ابزارهای UX مورد استفاده برای یادگیری رفتارهای کاربر:
مصاحبه
مصاحبه با کاربر یکی از مهمترین راههایی است که طراحان UX اطلاعات را کشف میکنند. مصاحبههای کاربر معمولاً بر روی دادههای کیفی متمرکز میشوند، که اطلاعاتی است که نمیتوان اندازهگیری کرد اما سرشار از جزئیات احساسی است.
نقشه سفر مشتری
نقشه سفر مشتری، سندی تصویری است که جزئیات تعاملات کاربر با یک شرکت یا محصول و احساس آنها در مورد هر تعامل را نشان میدهد. این نقشه، داستانی در مورد تجربه نهایی کاربر و میزان موفقیت طراحی محصول از دیدگاه کاربر میگوید.
تجزیه و تحلیل مراحل
تجزیه و تحلیل نحوه انجام وظایف توسط کاربران بهمنظور دستیابی به یک هدف صورت میگیرد. طراحان، از طریق مشاهدات، در مورد فرآیند فعلی کاربر یاد میگیرند. بهعنوانمثال، مشاهده پرونده مالیاتی یک کاربر با استفاده از روشهای آنالوگ (کاغذ، پست) میتواند به یک طراح UX اطلاع دهد که چگونه میتواند همان کار را آنلاین انجام دهد. این یک راه عالی برای یادگیری در مورد نقاط درد موجود است که میتواند بهبود یابد.
مستندسازی، تحلیل و ارتباط
طراحان همیشه در حال مستندسازی، تجزیه و تحلیل و ارتباط نحوه نگرش و دادههای کاربر با تیم خود هستند تا همه را در یک صفحه نگه دارند. طراحان ممکن است مصاحبه کاربر را با استفاده از یک ابزار اشتراکگذاری صفحه مستند کنند تا نحوه حرکت کاربر در وبسایت را برای تکمیل کار نشان دهند. سپس، ممکن است این اطلاعات را با ایجاد یک نقشه قرابت با تیم خود، تجزیه و تحلیل و روندها یا الگوهای رایج در دادههای جمع آوری شده را شناسایی کنند.
- استراتژی
تجربه کاربر، یک فرآیند انسان محور است، به این معنی که طراحان اهداف تجاری را بر نیازهای افراد ترجیح نمیدهند. بهترین راه حل طراحی، همسو کردن اهداف تجاری و مشتری، برای ایجاد یک راه حل مؤثر و قابلاستفاده برای یک مشکل واقعی باشد. استراتژی در UX همچنین در مورد درک این است که چگونه میتوان یک محصول یا فرآیند موجود را بهبود بخشید و از طریق طراحی واکنش گرا بهطور مؤثر با تیمهای داخلی و کاربران خارجی ارتباط برقرار کرد. اساساً، UX در مورد همدلی در طراحی و به معنای تبدیل نیازهای کاربر به راه حلهای عملی است.
یکی از اولین گامها در تفکر طراحی UX، تحقیق در مورد کاربر است. برای حل یک مشکل، باید ابتدا طراح بتواند آنچه را که در حال رخ دادن است از دیدگاه کاربر مشاهده و درک کند. پرسیدن سؤال، راهی عالی برای کشف اطلاعات زیادی در مورد نیازها و ناراحتیهای کاربر است. سپس این بینشها را میتوان به راه حلهای طراحی تبدیل کرد که مشکل کاربر را بهطور مؤثر و کارآمد حل میکند.
چند سؤال عالی که باید هنگام نگارش استراتژی از خودتان بپرسید:
- کاربر ما کیست؟
- انگیزه یا هدف کاربر چیست؟
- این چه احساسی در آنها ایجاد میکند؟
- آیا روند کار مشخص است؟
- وقتی روی آن کلیک میکنند چه انتظاری دارند؟
- آیا شما نکات مفروضی را در مورد کاربران میدانید؟ چگونه میتوانید این فرض را آزمایش کنید؟
- آیا به خواستهها و نیازهای کاربر فکر میکنید یا به خواستههای خود؟
- ما از کاربران میخواهیم چه کاری انجام دهند؟ چگونه به آنها کمک میکنیم تا این کار را انجام دهند؟
استراتژی سپس از طریق یک مجموعه فعالیت به گامهای مجزایی برای تعامل با کاربر تبدیل میشود. این فعالیتها شامل نحوه حرکت کاربر، طرحهایی که نشان میدهد یک رابط دیجیتال چگونه ظاهر میشود و کار میکند و نمونههای اولیه با وفاداری بالا هستند. مدل طراحی میتواند با کاربران آزمایش شود.
- قابلاستفاده بودن
معیار سنجش طراحی خوب، سنجیدن میزان کاربردی بودن آن است. اگر یک عنصر طراحی به کاربر در حل مشکل کمک نکند، یا حل یک مشکل را بسیار چالشبرانگیز کند، طراحی خوبی نیست.
اگر کاربر گیج شده است یا نمیداند کجا باید برود، یا شما آن را برای خود طراحی کردهاید؟ حاکی از آن است که طراحی بهخوبی انجام نشده است. ازآنجاییکه طراحی درباره عملکرد است، قابل استفاده بودن، مهمتر از زیباییشناسی است. بااینکه طراحان درباره «لذت» طراحی زیاد صحبت میکنند اما بهترین طرحها، طرحهایی است که قابلاستفاده باشند.
طراحان میتوانند از طریق انیمیشنهای پیچیده، زبان دوستانه و کارهای غیرمنتظرهای که نیازهای کاربران را پیشبینی میکنند، این کار را لذتبخشتر کنند اما اگر طراحی قابلاستفاده نباشد، هیچکدام از این جزئیات لذتبخش مهم نیستند. این کار ممکن است در تئوری ساده به نظر برسد، اما در عمل اینطور نیست.
انسانها پیچیده هستند و قابلاستفاده بودن، با روانشناسی و شناخت رفتار انسانی مرتبط است. طراحی محصول دیجیتال، بسیاری از رفتارهای خود را از چیزهایی که در زندگی آنالوگ خود استفاده میکردیم، مانند دکمهها و کشوها به ارث برده است. بنابراین، مردم انتظار دارند که چیزها به شیوه خاصی رفتار کنند، حتی اگر محدودیتهای فیزیکی یا فنی مشابهی وجود نداشته باشد.
قابلاستفاده بودن یعنی ایجاد محصولاتی که هر کسی بتواند از آن استفاده کند، بهخصوص اگر دارای معلولیت یا نقص فیزیکی باشد. قابلاستفاده بودن به این معنی است که محدودیتها یا ناتوانیهای فیزیکی، نتواند مانع استفاده هیچکس از یک محصول یا خدمات شود. طراحی خوب، کمککار انسان است.
- اعتبارسنجی
درنهایت، اعتبارسنجی بخش مهمی از فرآیند UX است. در حالت ایدهآل، محصولات باید قبل از عرضه عمومی، توسط کاربران آزمایش شوند. متأسفانه، این مساله همیشه در مورد شرکتهایی که مشتاق عرضه محصولات خود در جهان هستند صدق نمیکند. فرآیند UX بر آزمایش زودهنگام و اغلب با کاربران واقعی تأکید دارد تا اطمینان حاصل شود که طراحی، بهدرستی مشکل را حل میکند.
دوره جامع طراحی تجربه و رابط کاربری UX/UI Design
درست حل کردن مشکل، مهمترین وظیفهای است که طراحان UX با آن روبرو هستند. بااینحال، آزمایش در طول فرآیند به این معنی است که شما زودتر متوجه اشتباهها شوید و بتوانید بدون از دست دادن کاربران، طراحی خود را تنظیم کنید. وقتی چیزها کار نمیکنند یا استفاده از آنها دشوار است، اکثر مردم از آن صرفنظر میکنند.
سرمایهگذاری در طراحی UX یکی از راههایی است که شرکتها را قادر میکند در بازار رقابتی باقی بمانند و درعینحال از زمان و منابع خود نهایت استفاده را ببرند. اعتبار سنجی ثابت میکند که شما با مشکلی را با موفقیت برای کاربر خود حل کردهاید. هنگام تصمیمگیری، مهم است که بپرسید: مفروضات من در مورد کاربر چیست؟ در مورد این راه حل؟ چگونه میتوانیم این فرضیات را آزمایش کنیم؟
بسته به مقدار زمان و هزینهای که میتوانید در پروژه سرمایهگذاری کنید، راههای زیادی برای تأیید یک ایده یا فرض وجود دارد. نکته مهمی که در اعتبارسنجی باید به خاطر بسپارید این است که حدس و گمان را از فرآیند طراحی حذف کنید. در اینجا برخی از رایجترین استراتژیهای مورد استفاده برای اعتبارسنجی ایدهها از طریق تحقیقات کاربر آورده شده است:
ایدهها را میتوان در مراحل اولیه آزمایش کرد. یک مستتر کننده (smoke screen) میتواند یک صفحه فرود با دعوت به اقدام ایجاد کند (بهعنوانمثال، برای خبرنامه من ثبتنام کنید!) تا بررسی شود که آیا کاربران محصول شما را میخواهند یا خیر.
اگر تا پیشازاین در مرحله طراحی بودهاید، میتوانید با آزمایش A/B و تهیه دو نسخه از یک صفحه، طرح خود را تأیید کنید. این کار به شما این امکان را میدهد تا ببینید آیا یک راه حل برای یک مشکل، موفقتر از دیگری است یا خیر.
درنهایت، ممکن است بخواهید یک نمونه اولیه قابل کلیک یا کدگذاری شده ایجاد کنید تا ببینید کاربران چگونه سیستم را هدایت میکنند.
هنگامیکه یک محصول راهاندازی میشود چه اتفاقی میافتد؟ طراحان UX دائماً در حال تکرار و آزمایش مداوم فرآیند در طول چرخه عمر محصول هستند. درواقع، فرآیند UX یادگیری مداوم در مورد رفتار کاربر از طریق تحقیق، تبدیل بینش به استراتژیهای عملی، و آزمایش محصولات و ویژگیهای جدید است.