مقالات
پینوکیو یک زامبی است؛ رابرت زمکیس
رابرت زمکیس همیشه کارگردانی بوده که شیفته تکنولوژی آوانگارد بوده است. او بزرگترین فیلمهای خود را در دهههای ۸۰ و ۹۰ فریم کرد. «راجر خرگوشه»، «بازگشت به آینده»، «فارست گامپ»؛ همگی در استفاده از جلوههای بصری و CGI انقلابی بودند. در دهه 2000، او برای تولید انیمیشنهای قطار سریع السیر قطبی، بیوولف، و سرود کریسمس وارد عرصه نوپای تصویربرداری حرکتی شد. اما از آنجایی که زمکیس سعی داشت در برتری باقی بماند، به نظر میرسد که او کمتر به برخی از اجزای سازنده سینمای خوب، مانند اصالت داستان و مخاطرات، شخصیتهای جالب توجه و استفاده از دوربینها و دکورهای فیزیکی علاقه نشان داده است. که توضیح می دهد که چگونه پینوکیوی دیزنی را به دست آوردیم.
نه! درباره انیمیشن کلاسیک 1940، که هنوز هم ظرفیت آن را دارد، که چندین دهه بعد، بینندگان جوان را به وجد بیاورد و وحشت زده کند؛ صحبت نمیکنیم. پینوکیو زمکیس که اکنون برای پخش در دیزنی پلاس در دسترس است، یک بازسازی لایو اکشن و تا حد زیادی وفادار است. اما به جای به تصویر کشیدن جذابیت های قدیمی و سنتی، فیلم جدید مانند یکی از شخصیتهای موشنکپچر زمکیس، بیچشم به نظر میرسد، زیرا افسانه آشنای عروسکی را که میخواست پسر شود، بازگو میکند. زمکیس مطمئناً در اجرای فیلمی که در تولید از CGI گران قیمت استفاده میکند، خوب باقی میماند. با این حال، به نظر میرسد که روایت واقعی پشت آن تصاویر از بین رفته است.
دوره جامع انیمیشن
بخشی از تقصیر نیز به گردن کمپانی دیزنی است. این استودیو مجموعهای بیپایان از بازسازیهای لایو اکشن را به راه انداخته است، بدون توجه به اینکه آیا برداشتی جدید پیدا کرده است یا خیر – نوستالژی زامبیشده و بازاری، که با درخششی مدرن و شیک ارائه شده است. برخی از فیلمها، مانند فیلمهای Dumbo و The Maleficent به کارگردانی تیم برتون، تلاش کردند تا از منبع اصلی خود فاصله بگیرند، اما بیشتر آنها صرفاً با همان ضربهایی که مخاطبان از کودکی به یاد خواهند آورد، میگذرند، فقط این بار با حضور چهرههای مشهوری مانند ویل اسمیت یا اما واتسون. این بار پینوکیو بیشتر رویکرد دوم را اتخاذ کرده است. نکات اصلی داستان آن منعکس کننده فیلم 1940 است. کنایه اصلی وارده به این اثر این است که اگر زمکیس اندکی به عقبتر برمیگشت و به رمان اصلی ایتالیایی کارلو کلودی در سال 1883 نگاهی میانداخت، ممکن بود بتواند پیچیدگی تازهتری پیدا کند تا روی آن مانور بدهد. این ضایعات اخلاقی متحول کننده، عروسک قهرمان را قبل از اینکه به هدف خود برای تبدیل شدن به یک «پسربچه واقعی» دست یابد، در معرض وحشت های ناگفته قرار میدهد.
والت دیزنی به سمت کتاب کلودی کشیده شد، اما شاید عاقلانه متوجه شد که لبههای خشنتر آن باید تبدیل به شن و ماسه شود. بنابراین در اقتباس سینماییاش، وقتی ژپتو، چوبکار مهربان، پسر عروسکیاش را خلق میکند، پینوکیو به دماغش لگد نمیزند و فرار نمیکند، و وقتی جیرجیرک عاقل به پینوکیو توصیه رفتار خوب میکند، او بلافاصله با چکش کشته نمیشود. با این حال، پینوکیو 1940، همراه با تمایل مشهور او به دروغگویی، دارای یک رگه شیطنت آمیز است. و عواقبی که او با آن روبرو میشود، ترس را در دل بیننده ایجاد میکند. سکانسی که در آن پینوکیو و دوستش لمپویک شروع به تبدیل شدن به الاغ میکنند، یکی از هیجانانگیزترین چیزهایی است که دیزنی تا به حال ساخته است.
نسخه زمکیس آخرین نشانههای بدرفتاری یا تهدید را نیز حذف میکند. پینوکیوی او درست شبیه والت (کامل با کلاه زرد) به نظر میرسد، اما ساده لوح است. بیگناهی با چشمان گشاد شده که نمی تواند در دنیای هکرها و دزدها حرکت کند. جپتو با بازی شاد و جذابی از تام هنکس، او را به مدرسه میفرستد و سپس تا پایان فیلم، ناپدید میشود. با رفتن او، تقریباً هر چیز دیگری که روی صفحه نمایش داده میشود، یک ساخته CGI است. پینوکیو تقریباً مانند دیگر فیلمهای زنده «کتاب جنگل» و «شیر شاه» بازسازی شده است.
در عوض، پینوکیو (با صداپیشگی بنجامین ایوان اینزورث) با یک جیمینی کریکت کامپیوتری (جوزف گوردون لویت)، یک مرغ دریایی تراشهدار به نام سوفیا (لورین براکو) و روباه همذات پنداری، هنس جان (کیگان-مایکل کی) مواجه میشود که هدف اصلی آنها این است که از عروسک خیمه شب بازی کلاهبرداری کنند و او را به بیراهه بکشانند. معاشقههای پینوکیو با کار در سیرک، یا زندگی مظلومانه او با لمپویک، نتیجه چیزی جز سادهلوحی خالصش نیست. رمان کلودی در مورد نیاز کودکان به اطاعت از والدین و پیروی از قوانین جامعهای اخلاقیست. فیلم اصلی دیزنی بلوغ رو به رشد قهرمان خود را نشان میدهد که به نظر میرسد زمکیس با هیچ یک از این انگیزهها تحریک نشده باشد.
زمکیس پس از سه فیلم موشن کپچر انیمیشن اوایل دهه 2000 که توجه همه را به خود جلب کرد، اما فاقد محتوا بود، از مجموعه ای از پروژه های تجربی بصری لذت برد: «پرواز»، «پیاده روی»، «متحدین»، و «به مارون خوش آمدید». هیچکدام موفقیت بینظیری نداشت، و Marwen بهویژه یک فاجعه عجیب بود. اما همه این درامهای بزرگسال با حسی واقعی از انسانیت و اجراهای درخشان بودند. به نظر میرسید زمکیس به عنوان یکی از مبتکران هالیوود در حال بازگشت است. اما پینوکیو، همراه با بازسازی وحشتناکش از جادوگران در سال 2020، نشان میدهد که کارگردان، با دریافت نتایج متفاوتی برای تلاشهای مخاطرهآمیز، به قلمرو تنبلتری منحرف شده است. باید از زمان او و مخاطبانش استفاده بهتری نسبت به ساخت رباتهای بیحالتر داشت.