هنر پرفورمنس در فیلم جدید دیوید کروننبرگ با نام جنایات آینده

David-Cronenberg-

فیلم جنایات آینده، ساخته دیوید کروننبرگ با همکاری بازیگرانی مانند کریستین استوارت، لئا سیدو و ویگو مورتنسن ساخته شده است که چندی پیش در فستیوال فیلم کن به نمایش درآمد. این فیلم با موضوعی در ژانر وحشت و لایه هایی از هنر پرفورمنس است.

تکنیک های فیلمبرداری

تکنیک های فیلمبرداری

آخرین اثر این فیلمساز در آینده ای نه چندان دور اتفاق می افتد که در آن بدن انسان به حدی تغییر کرده است که دیگر درد را احساس نمی کند. برای مثال یکی از شخصیت های فیلم مردی به نام Saul Tenser  است که بوسیله دستگاهی با بازوهای قیچی دار و با حرکتی سریع، شکم خود را از هم باز می کند و فضای داخلی بدنش به بیننده نشان داده می شود. در همین حال، شریک وی Caprice نیز در اطراف اتاق قدم می زند و برای کنترل این عمل جراحی دست به اقداماتی می زند، -کاری که هیچ هدف پزشکی ندارد-، سائول با ناله و درد به خود می پیچد، امری که نمی دانیم از درد است یا لذت یا ترکیبی از این دو. عمل جراحی ساختگی که فیلم آن را به مثابه نوعی هنر پرفورمنس نشان می دهد. کاپریس آن کسی است که به عنوان یک هنرمند پرفورمنس به مخاطب نشان داده می شود، اگرچه ساول نیز صرفاً ماده کار هنری او نیست و همکار اوست، کسی که در حقیقت اعضای بدن خود را خلق هنری اش در نظر می گیرد.

davidcronenberg-min_6_11zon

در حالی که ممکن است عجیب به نظر برسد، اما جنایات آینده به تاریخ معاصر پرفورمنس ارجاعاتی دارد. این نوع هنر، نمایشی است که در آن هنرمندان از بدن خود به عنوان ماده کار هنری استفاده می کنند، و خود را در معرض موقعیت های دردناکی مانند جراحت دیدن، آسیب زدن به بدن و… قرار می دهند. برش دادن، سوراخ کردن، دوختن و زخمی کردن بدن توسط هنرمندان این گرایش از اواخر دهه 60 به بعد، از ویتو آکونسی تا ژانگ هان به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است اما به طور مشخص هنر فمینیستی دهه 70 است که به نظر می رسد بیشترین تأثیر را بر این فیلم گذاشته است؛ مانند شخصیت کاپریس که شبیه به هنرمند فمینیستی جینا پین است، کسی که در نهایت از استفاده بدنش در کار جلوگیری کردند زیرا اجراهای وی از نظر جسمی بسیار چالش برانگیز بود. به عنوان مثال او در پرفورمنس خود در سال 1974 با نام psyche، پلک ها و شکم خود را برید و آنها را باز گذاشت تا خونریزی کنند. هدف او در انجام این کار «رسیدن به یک گروه افراد بی حس» بود، نوعی پارادوکس که با وجود درد بسیار در اجرا، مخاطبان در آن احساس ناراحتی زیادی نداشتند، مشابه انسان هایی که در جنایات آینده نیز دیده می شوند.

David-Paul-Cronenberg-film-min_7_11zon
فیلم جنایات آینده

همچنین روابط کاپریس و سائول، یادآور اجراهای زوج هنری مشهور پرفورمنس؛ مارینا آبراموویچ و اولای است. آبراموویچ، قبل از همکاری با  اولای و در اوایل دهه 70، به خاطر سری اجراهای خود با نام Rhythm که در آن سناریوهای خشونت آمیزی را با استفاده از بدن خود نمایش می داد مشهور شد. در Rhythm10 (1973)، او با استفاده از 20 چاقو، بازی را ترتیب داد که در آن به سرعت با چاقو ها بین انگشتانش ضربه می زد. در Rhythm 2 (1974)، نیز دارویی را که معمولاً برای بیمارانی که از بیماری کاتاتونیا رنج می برند استفاده کرد و شروع به تشنج کرد. این سری اجراها با Rhythm0 (1974) به اوج خود رسید، که در آن از مخاطبان دعوت شد تا از اشیایی مانند تفنگ، چاقو، قیچی، تیغ و… استفاده کنند و هر طور که می خواهند به بدن او آسیب برسانند که در یک لحظه، حتی یک بیننده اسلحه پر را به روی آبراموویچ بلند کرد.

مارینا-آبراموویچ-و-اولای-min_4
مارینا آبراموویچ و اولای

اولای و آبرامووی هرگز اجرای پرخطری را با هم نمایش ندادند،کارهای آنها بیشتر جنبه همکاری عاشقانه و هنری را داشت که به روش های عجیب انجام می گرفت. پرفورمنس مشهور آنها در سال 1977 Breathing in/breathing out بود که در آن با مسدود کردن سوراخ بینی مجبور بودند دم و بازدم را در دهان یکدیگر انجام دهند تا اینکه تقریباً از نفس بیفتند. در این اجرا آنها به بدن یکدیگر وابسته بودند و از خلاقیت های هم در این چرخه خطرناک استفاده می کردند. در فیلم کراننبرگ نیز با آن که هرگز به صراحت اشاره نشده است، اما به نظر می رسد که Breathing in/breathing out، با حالات عجیب و غریبی که به طور ضمنی تداعی جنسی دارند، در صحنه های معاشقه کاپریس و سائول و یا اجرای عمل جراحی آنها تاثیر گذاشته است.

تکنیک های فیلمبرداری

تکنیک های فیلمبرداری

مورد الهام بخش دیگر نیز که کروننبرگ تا حدودی از تاثیر پذیری از آن طفره می رود، اثر هنرمند استرالیایی به نام استلارک است. در یکی از آزار دهنده ترین صحنه های این فیلم، وقتی سائول اجرای هنرمندی که به عنوان Ear Man از او نام برده می شود، – او چشمان و لب های خود را دوخته است و بازوها، سینه، پاها و سرش پر از گوش هایی است که زیر پوستش کار گذاشته شده و به وضوح دیده می شود- را می بیند، به یاد کار عجیب این هنرمند می افتیم. به نظر می رسد که اجرای Ear Man ارجاع مستقیم به اثر او با نام Ear on Arm است. او یک گوش را روی بازوی خود به واسطه عمل های متعدد جراحی به مدت 10 سال کار گذاشت. کاری که در طول آن با مشکلات پزشکی و سخت گیری های بوروکراتیک- ممنوعیت اینچنین عمل هایی- نیز روبرو بود. با این گوش سوم، افراد می توانستند با تنظیم آنلاین تلفن های خود، به آن وصل شوند و صداهایی را که این عضو می شنید را بشنوند. به عقیده او این پرفورمنس بازتابی از بدن هایی است که در عصر دیجیتال تغییر می کنند؛ زیرا صرفاً دیگر هویت بدن نیست که اهمیت دارد، بلکه اتصال و ارتباط آن با جهان پیرامونی است که مهم می شود. همچنین در این اجرا «پروتز» دیگر به عنوان نشانه ای از فقدان نیست بلکه به عنوان علامتی از یک چیز اضافی در بدن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ورود | ثبت نام
شماره موبایل یا پست الکترونیک خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد