آنلاین
قهوهخانهها در ایران
نخستین قهوهخانههای ایران در دوره صفویان و به احتمال زیاد در زمان سلطنت شاه طهماسب (۹۳۰-۹۸۴ ق)، در شهر قزوین پدید آمد. بعدها در زمان شاه عباس اول (۹۹۶ – ۱۰۳۸ ق) در شهر اصفهان توسعه یافت اما در دوره قاجار، بهخصوص دوره ناصر الدین شاه بود که زمینههای گسترش قهوهخانه در شهرهای بزرگ از جمله تهران فراهم گردید.
قهوهخانهها در آغاز، همانگونه که از نامشان پیداست جای قهوهنوشی بود. با آمدن چای به ایران و کشت این گیاه در بعضی از مناطق شمالی و ذائقهپذیر شدن طعم چای دم کرده میان مردم، کمکم جای قهوه را در قهوهخانه گرفت؛ اما علیرغم معمول شدن چاینوشی، نام قهوهخانه همچنان باقی ماند.
قهوهخانهها ابتدا در بازارهای محلات شهرها، در کنار مجموعهای از واحدهای صنفی مهم مانند نانوایی، بقالی، قصابی، حمام و… پدید آمد و به مرور به مناطق تجمع پیشهها مسافرخانهها، گاراژهای مسافربری و … توسعه یافت.
بنای قهوهخانهها
ساختمان قهوهخانهها طرح و الگوی یگانه و مشخصی نداشته و در طول حدود چهارصد سالی که از پیدایش قهوهخانه در ایران میگذرد، معماری ساختمان آن در مقاطع تاریخی و در هر شهر و دیار به شکلهای گوناگون پدیدار شده است . بنای بیرونی و فضای درونی ساختمان سر پوشیده قهوهخانههای هر شهر، معمولا متأثر از ویژگیهای بافت کلی معماری ساختمانها و فرهنگ مردم و نیازهای اجتماعی آن سامان بوده است. آرایههای معماری و تزئینی داخل فضاهای قهوهخانهها، نیز کموبیش ذوق و احساس زیباشناسانه فرهنگی و هنری مردم عصر را معرفی مینموده است. در عین حال بخشهای خدماتی و فرهنگی و هنری قهوهخانهها که کاربردی مشابه و مشترک داشته، تقریبا از معماری و آرایهبندی یکسان و همانندی برخوردار بوده است. قهوهخانههای بزرگ و معتبر شهرهای بهخصوص قهوهخانههای تهران، فضای روبازی هم برای پذیرایی مشتریان در فصلهای گرم داشتند. فضای باز قهوهخانهها عموما درختکاری و گلکاری شده و حوض یا حوضچههایی داشته که آب جوی یا قنات شهر در آن جاری میشد.
این فضای باز یا حیاط را اصطلاحا «باغچه» قهوهخانه مینامیدند. معماری فضای سرپوشیده شماری از قهوهخانههای سنتی و معتبر قدیم، تقلیدی از سبک و شیوه معماری بنای حمامهای سنتی قدیم ایران و کمابیش شبیه آنها بوده است. ساختمانی معمولا با یک ورودی، طاق گنبدی ضربی، ستونهای سنگی یا آجری، سکوها یا صفههای دورادور، ساختمان آجری یا سنگی یا خشت و گلی و جاکفشیهای زیر سکوها با دهانههای قوسی یا جناغی.
دیوارهای جانبی از بالای سکوها تا ارتفاع یک متر با کاشیهای نقشدار لاجوردی پوشیده میشد و یک حوضچه سنگی یا کاشی شده و معمولا چند فواره و سنگاب در درون و پیرامون آن بود. یک سکوی گرد یا چند ضلعی در وسط بنا یا کنار دیوار به نقالی و شاهنامهخوانی اختصاص داشت. این سکو معمولا از آجر یا چوب و معمولا نیم متر بلندتر از کف زمین ساخته میشد. نمای سردر ورودی قهوهخانه و فضای داخلی ساختمان سرپوشیده بعضی از قهوهخانههای قدیم و سنتی را معمولا با آجرهای ساده و معمولی یا آجرهای تراشیده و نقشدار یا با سنگ و گچ و کاشی تزئین میکردند.
آرایهها و نقاشیهای قهوهخانهای
از آرایههای معمول در فضای سرپوشیده قهوهخانهها، نقش و نگارینه کردن روی دیوارها و جرزها و داخل رفها و طاقچههای تالار پذیرایی بود. اینگونه نقاشیهای دیواری یا دیوارنگارهها بر سر دروازههای بعضی از شهرها و سردر سراها و کاروانسراها و سردر ورودی حمامها و دیوارهای حمامها و فضای درونی بنای زورخانهها نیز دیده میشد. مضامین این نقاشیها عامل نیرومندی در پیوند قهوهخانهنشینان با فرهنگ گذشتگان و آموزش و رفتار پهلوانی به مردم بود. بعضی از قهوهخانهدارها به جای نقشینه کردن دیوارها، فضای قهوهخانههای خود را با مجموعهای از پردهها و تابلوهای نقاشی آراستند. موضوعهای نقاشی پردهها نیز همان مضامین دیوارنگارها بود و رخدادهای حماسی شاهنامه فردوسی و داستاننامههای دینی ایرانیان را مینمایاند. قهوهخانههای درون شهری قدیمی، بهترین و جذابترین اماکن عمومی شهرها برای گذراندن اوقات فراغت بودند.
مجموعهای از اشیاء و لوازم با کاربریهای گوناگون، اسباب قهوهخانه را تشکیل میدادند. این اسباب و اشیاء را از لحاظ نوع استفاده آنها میتوان به دو دسته عمده تقسیم کرد:
۱. اسباب و اشیای کاربردی
٢. اسباب و اشیای تزئینی
اسباب و اشیای کاربردی از جمله مجموعه اسباب نشيمن، اسباب سماور و چای، اسباب دود و دم، اسباب ناهار و شام و صبحانه، اسباب روشنایی. اسباب و اشیای تزئینی، مثل مجموعه دیوارکوبها، آویزهای سنتی و دیواری، اسباب و ظروف تو رفی و تو طاقچهای و اشیا و نمادهای مذهبی را دربر میگیرد. قهوهخانهدارها بیشتر از اسباب و ظروف بدل چینی، سفالینههای لعابدار همدان و تهران و دیزیهای سنگی مشهد و قم، اسباب و ظروف مسی، برنجی و ورشوی کاشان و اصفهان و بروجرد در قهوهخانهها استفاده میکردند.
بعضی از اسباب و اشیای قهوهخانههای قدیم، بهخصوص اشیای تزئینی، مانند کوسن، قلیانهای چینی و بلوری نقش و نگاردار و سرقلینهای چینی صورتدار، ساخت خارج و وارداتی بودند. با افزایش تمایل به صرف قهوه در دربار صفوی، شغل قهوهچیگری نیز پدید آمد و از مناصب مهم درباری شد. از طرف دیگر با توسعه قهوهخانهها در شهرهای مختلف ایران، این مراکز در شمار یکی از واحدهای معتبر صنفی در آمده و رفته رفته قهوهچیگری یکی از پیشههای رسمی و شناخته شده جامعه شناخته شد. قمچیان، عموما از میان توده مردم کوچه و بازار برخاسته بودند. بیشتر آنان به قشرها و لایههای پایین جامعه شهری تعلق داشتند.
قهوهچیان را از لحاظ نوع قهوهخانهای که میگرداندند و چگونگی کار و وظیفهشان، به چهار دسته تقسیم میشدند:
1. قهوهچیان قهوهخانههای عمومی در شهرها و جادههای میان شهری
۲. قهوهچیان قهوهخانهها یا آبدارخانههای خصوصی دربار و خانههای بزرگان و اعيان شهر.
٣. قهوهچیان آبدارخانههای سرپائی و موقت در مجالس عزاداری و روضه خوانی، وجشنهای عروسی، میهمانیها و تجمعات سیاسی.
۴. قهوهچیان سیار یا دورهگرد
قلیان در قهوهخانهها
سابقه استعمال دخانیات در ایران به سالها پس از شیوع در میان کشورهای اروپایی که آنها هم ظاهرا از سرخپوستان بومی آمریکایی تازه کشف شده فراگرفته بودند، به همان سبک و سیاق (چپق و پیپ) باز میگردد. احتمال میرود که این پدیده پس از جامعهپذیری آن در کشور همسایه (عثمانی) به ایران رسوخ کرد، همانگونه که تدارک و نوشیدن قهوه از این کشور وارد مرزهای ما شد. ولی در بررسیهای انجام شده، محرز گردیده است که قلیان و نحوه بهرهبرداری از آن به عنوان ابزار دود و دم صرفا ابتکار ایرانیها بوده و برعکس چپق، به سرعتی عجیب تمامی مرزهای ممنوعه را در هم نوردیده و به عنوان ابزاری همهگیر، در میان جامعه نسوان نیز جا افتاده است، این همهگیری، دربارهای شاهان و حرمسراها، اندرونی بزرگان و رجال و… را نیز شامل میگردید.
قلیانکشی در ایران پیشینهای دراز داردو در میان اسباب دود و دم، قلیان نزد مردم ایران جایگاه ویژهای داشته است. در هر قشر و گروه زن و مرد، افرادی بودند که به کشیدن قلیان عادت داشتند. قلیان، به جز قهوهخانه که پایگاه اصلی آن به شمار میرفت، به همه جا و از جمله منازل شخصی راه یافته بود.
قلیان چاقکردن و قلیانداری در ایران شغلی شده بود و پرداختن به آن تجربه و مهارت و استادی میطلبید. قلیان چاقکنها یا قلیاندارها معمولا پایگاه و منصبی همسنگ و برابر با قهوهچیان در جامعه به دست آورده بودند. قلیاندارها را نیز میتوان به لحاظ کار و محل خدمتشان به چهار گروه تقسیم کرد:
۱. قلیانداران خصوصی دربار و خانههای رجال و اعیان و روحانیان و بازرگانان
۲. قلیانداران قهوهخانه
٣. قلیانداران سیار یا دوره گرد
۴. قلیانداران حمامها
قهوهخانهها و نقش اجتماعی آنها
قهوهخانهها در ابتدا محل گردآمدن مردم خوشگذران از قشرهای مرفه جامعه و ادیبان، شاعران، رجال درباری و کشوری و لشکری بود. به مرور زمان با ریشه گرفتن قهوهخانه در جامعه و میان توده مردم و توسعه آن در همه شهرها، مردم از هر طبقه و گروه، بهخصوص اهل کار و صنعت و پیشه، برای گذراندن اوقات به آن روی آوردند.
بعضی از قهوهخانه به صنف یا گروه خاصی از مردم اختصاص یافت و میعادگاه قشرهای مختلف پیشه وران، هنرمندان و… شد. در این زمان این واحدهای صنفی فعال با وظیفه و کارکرد اجتماعی – فرهنگی فعالیت میکردند.
در جامعه سنتی آن روز کشور، زورخانه نهادی مقدس برای پرورش تن و تکامل اندیشه و اخلاق بود پس از جا افتادن قهوهخانهها میان مردم، زورخانه و قهوهخانه دو نهاد پیوسته و نزدیک به هم را در راه تقویت روحیه ملی و مذهبی مردم جامعه که بسیار هم مشکل دارند ضروری مینمود و از آن پس پیشهورانی که در گود زورخانه رفته رفته تن را با میل و کباده و لنگ، روان را با آداب و اخلاق جوانمردی ورز میدادند، در عرصه قهوهخانه، اندیشه را با شعر، قصه و داستانهای حماسی و پهلوانان و ورزشکاران باستانیکار، یا از دستههای لوطیان و جوانمردان و فتیان ایثارگر و پیران زورخانهها به شمار میرفتند، نقالان و شاهنامهخوانان نیز بعضا وابسته به سلسلههای درویشی و شماری نیز از پهلوانان زورخانهها بودند.
از همین روست که زورخانه و قهوهخانه در نزدیکی هرچه بیشتر یافتن جامعه و همگرایی اجتماعی میان ساختارهای خود، در راه آموزش اخلاق و خصلتهای جوانمردی، منشاء و جایگاه تحول و دگرگونیهای بسیاری بود، تجمعات صنوف مختلف در قهوهخانهها، خود محل مناسبی برای تبادل نظر در امور اجتماعی، اختصاصی با سپاس و… بود، مردم بسیاری از گرفتاریهای خانوادگی یا صنفی خود را در محافل دوستانه قهوهخانهها طرح و گرهگشایی میکردند، بهخصوص در مجالس شبانه ماه رمضان در نهاد مدنی قهوهخانهها آرام آرام، دو مکتب مهم از هنرهای کلامی و تجسمی، نقالی و سخنوری و نقاشی پدیدار شد و به سرعت مراحل تکاملی خود را طی نمود و در هر یک از این عرصهها، هنرمندان نامآوری تربیت یافتند و در این عرصه پهناور مردمی، نقالان با داستانسرایی و شاهنامهخوانی، سخنوران با مجالس شعرخوانی و مناظره و..و نقاشان با تجسم نقشهای قهرمانان حماسی، ملی و مذهبی و واگویی رویدادهای اسطورههای تاریخی، ملی و مذهبی نقشی بس مهم و غیرقابل انکار در آشنا کردن مردم با میراث فرهنگی و ادبی خود در دورانهای باستانی و اسلامی داشتند و نهاد قهوهخانه نیز به خوبی توانست این یادمانها را در سالهای طولانی در میان عامه مردم زنده و پایدار نگاه دارد، اینها تا بودند، همچون وسیلهای نیرومند و تأثیرگذار در انتقال این میراثهای ارزشمند به تودهها عمل کردند و ریشهها و رشتههای پیوندهای تاریخی فرهنگی با هنر و مذهبی را از راه و ابلاغ معارف قومی و مذهبی، در میان نسلها استوار و محفوظ نگاه داشتند.
اما دریغ و تأسف که در این زمان قهوهخانهها که تا چندی پیش کانونهای نشر و ترویج فرهنگ سنتی و دستاوردهای ادبی و هنری گذشتگان بود و وظیفه و نقش بسیار مهمی در انتظام روابط اجتماعی و باورهای جمعی و بقای ارزشهای فرهنگ ایرانی اسلامی در میان گروهها و قشرهای مختلف مردم داشت، بهتدریج رشتههای پیوند فرهنگی خود را با گذشتهها و سنتهای قدیم گسسته است. عاملان انتقال فرهنگ و هنر کهن، شاهنامهخوانان، نقالان شیرینسخن، سخنوران خوشقریحه و نقاشان چیرهدست از این مکتب رانده شدهاند.
دیرگاهی است که دیگر این پایگاههای شعر و ادب به واحدهایی بیهویت تغییر یافته و از آن همه شکوفایی و فرهنگپروری تهی شده است، امروزه این مکاتب میراثمند، به دکههایی برای لمیدن و خوردن و نوشیدن و دودودم بدل شدهاند و تأسف بارتر از همه بعضاً به کانونهای فساد و نشر شرارت و بدکاری و بدآموزی در گذشتههای دورتر مردم ایران به دو اصل مهم پرورشی: یکی پرورش تن و دیگری پرورش جان و روان اهمیت بیشتری میدادند. نیرومندی تن و روان و به کار گرفتن رفتار و اخلاق پهلوانی در عرصه زندگی مادی و معنوی نزد تودههای مردم کوچه و بازار رواج و منزلت والایی داشت. در و دیوار ساختمان زورخانهها و قهوهخانهها با نقش و نگارهایی از پیکره پهلوانان اساطیری و حماسی و ملی و مذهبی و صورت شاهان و جوانمردان معروف پوشیده بود. نقال قهوهخانه نیز مرشدی بود که حلقهنشینان مشتاق را با داستانهای حماسی ملی و مذهبی، به وجد میآورد.
از انتشارات ایده