به چالش كشيدن ابر روايت ها

Postmodernism-min_11_11zon

با تغييرات اجتماعي ، چگونه موضوع ابر روايت ها ، به مبارزه و جولان كشيده مي شود ؟

يكي از آثار بزرگ در عرصه نظريه پردازي پسامدرن كتاب موقعيت پسامدرن : گزارشي درباره آگاهي 1979 اثر فيلسوف فرانسوي ژان فرانسوا ليوتار ، متولد 1924 است .

به استدلال ليوتار ابرروايت هاي تمدن غرب ، كه از حقايق فراگيري حكايت مي كنند كه مدعي توضيح همه چيز است ، ديگر كارآمد نيستند .

او تاكيد مي كند كه نظريات تماميت نگري مثل اومانيسم ما را قادر نخواهند ساخت تا تغيير دائم فرهنگ و فرآيند پايان ناپذير تركيب و بازتركيب اشكال و كردارهاي فرهنگي را درك كنيم .

هيچ توضيح منحصر به فردي از فرهنگ امكان پذير نيست و براي مثال نمي توان فرهنگ را همچون ماركسيست ها به تعينات صرف اقتصادي و يا همچون راوانكاوان به تعينات رواني فروكاست .

در عوض ليوتار و ديگران از ما مي خواهند تا فرهنگ را به عنوان يك فرايند مورد آزمون قرار دهيم و نه يك شيء  و بر اساس نظر آنان، زمينه هاي اجتماعي اي كه اين فرهنگ را شكل مي دهند بايد مد نظر قرار گيرند .

ليوتار استدلال مي كند كه بايد اين مسئله را مورد تشخيص قرار داد كه روايت هاي بزرگي كه فرهنگ و جامعه ما را شكل مي دهند بيشتر در صدد مخفي سازي هستند تا آشكار كردن و نيز براي سركوب وارد عمل مي شوند تا اينكه انسان ها را قادر به كنش سازند .

در اين ديدگاه تاريخ و فرهنگ روايت هايي يكه نبود ، بلكه محاوره هايي هستند كه براي ورود به مناسبات قدرت در تلاش هستند .

به طور خاص پسا مدرنيسم مورد نظر ليوتار ، اين مفهوم كه سنت اروپايي تعيين كننده ي معيار جهان شمول داوري حقايق تاريخي ، فرهنگي و يا سياسي است را مردود مي شمرد .

Jean-Francois-Lyotard-min_11zon
ژان فرانسوا ليوتار

هيچ سنتي نمي تواند با قدرت و حتميت براي مجموعه انسان ها سخن بگويد .

در عوض گستره وسيعي از سنت ها وجود دارند كه به خاطر شيوه هاي منحصر به فردشان در ادراك جهان شايسته احترام هستند .

اعتبار سنت ها ، در ادعايي كه بر حقانيت و قدرت دارند نيست بلكه در روش هايي است كه براي رهاسازي و رفع محدوديت ها از قابليت هاي انساني به خدمت مي گيرند.

بدين طريق پسامدرنيسم ، فمنيسم ، نظريه ي دگرباشان جنسي و پسااستعماري چيزهاي زيادي براي گفتن به يكديگر دارند ، زيرا تفوق فرهنگ غربي را به چالش مي كشند و اين پسامدرنيسم است كه فضايي را براي سياست هاي مربوطه به نژاد ، تمايلات جنسي ، طبقه ، جنسيت و قوميت و … مي گشايد .

نظريه پردازان پسامدرن با نظريه پردازان ديدگاه ماركسيست ايدئولوژي ، در اين ديدگاه متوفق هستند كه فرهنگ همچون اقتصاد در شكل دادن هويت و هستي بشري حائز اهميت ، و نيز عرصه ي نزاع است .

آيا پسامدرنيسم به كردارهاي گوناگون سوژه مي پردازد ؟

پسامدرنيسم علاوه بر فرهنگ غربي ، عقيده ي غربي پيرامون سوژه را نيز مركززدايي مي كند . يكي از ابرروايت هايي كه پسامدرنيسم به چالش مي طلبد ، مفهوم سوژه ي سخنور خودمختار ، يكپارچه و كاملي است كه در موضع مرجعيت قرار دارد . پسامدرنيسم با مفهوم سوژه ي چندپارچه و متناقض پساساختارگرايان همراه شده و تصور آگاهي و خردورزي بشري ، به عنوان نيروي قدرتمند شكل دهنده ي تاريخ انساني را به چالش مي طلبد .

سوژه پسامدرنيسم چندپاره و مركززدايي شده است و از جايگاه مسئله ي خاص خود و با يك نقطه نظر خاص سخن مي گويد .

به برهان آندرياس هويسن پسامدرنيسم همچون پساساختارگرايي مرگ سوژه را مورد استدلال قرار نمي دهد ، بلكه در جهت نظريه ها و كردارهاي جديد گفتن ، نوشتن و كنش سوژه ها عمل مي كند و به جاي تجليل و يا انكار سوژه منفرد  ، بر چگونگي شكل گيري سوژه توسط رمزگان ها ، متن ها ، تصاوير ، و ديگر مصنوعات و كردارهاي فرهنگي تاكيد مي ورزد .

چندپارگي ، هنر التقاطي ، و وانموده

كردارهاي گفتماني بسياري در ارتباط با هنر و فرهنگ پسامدرن وجود دارند . در اينجا سه مفهوم كليدي براي تاريخ هنر يعني چندپارگي ، هنر التقاطي و وانموده مورد بحث قرار خواهد گرفت .

همانگونه كه ذكر شد پسامدرنيسم با تفكر كثرت گرايانه در تداعي است ،ديدگاه مبني بر اينكه روش كاملا سرراستي براي ديدن جهان وجود ندارد . در اين منظر ، چنرپارگي سوژه ، جايگزين بيگانگي سوژه اي مي شود كه شاخصه ي مدرنيسم است .

در مدرنيسم سوژه احساس مي كند كه از جهان پيرامون خود بيگانه گشته است ولي حداقل راهي براي شناخت خود و جهان ، و تشخيص شكافي كه او را از آن جداكرده است دارد .

بر اساس نظر فردريك جيمسون ، چندپارگي سوژه به خاطر گسترش روش هاي جديد زندگي در دنيا و تسخير فضا در سرمايه داري پسين در حال پيشرفت است . خواه بحث در مورد فضاي معمارانه ي يك بنا باشد و يا درباره فضاي مفهومي روابط جهاني ، سرمايه داري پسين ، توانايي بشر براي تعيين موقعيت ، براي سازماندهي ادراكي محيط پيرامون و ترسيم موقعيتش در شبكه ي گسترده و چندمليتي ارتباطات و سرمايه ، كه همه ما در آن گرفتار آمده ايم ، به فراسو برده است . سرمايه داري پسين سوداي اين فرامكان و بيكرانگي ، مقياس بي سابقه را دارد .

سرمايه داري پسين بازيابي تصاوير و كالاهاي قديمي را مورد توجه قرار داده و نظريه و هنر پسامدرن بسياري از مفاهيم مرتبط بااصالت و نيز پيشرفت و باززايي مستمر تمدن را به چالش در فيلم هاي صامت قرار داده ، و يا هنرمند هم عصر او شري لوين متولد 1947 به طرزي ساده از عكس هاي هنرمندان ديگر عكاسي كرده است .

جيمسون آثار اندي وارهل را به عنوان مثالي ابتدايي از جهاني كه در درون تصاوير خود استحاله يافته تفسير مي كند .

Fredric-Jameson-min_11zon
فردريك جيمسون

در پسامدرنيسم ، چگونه تصوير ، خود تبديل به واقعيت مي شود ؟

پسامدرنيسم ، بررسي تصاوير را در قلمروهاي متعددي مورد توجه قرار مي دهد . فيلسوف فرانسوي ، ژان بودريار متولد 1929 در اثر خود با عنوان وانموده و وانمايي 1981 وانموده را ، با عنوان رونوشتي بدون هيچ اصل مورد استدلال قرار مي دهد . او اظهار مي دارد كه در رسانه هاي انبوه ، هيچ مدلولي كه به دال ضميمه شده باشد وجود ندارد ، و هيچ واقعيت ، و چيزي كه دال بازتوليد ويا بازنمايي كند در كار نيست . بدين طريق وانموده – تصوير – خود تبديل به واقعيت مي شود .

منتقدان پسامدرن به شكل هاي فرعي نيز تلاش هايي در تحليل افراد مشهوري همچون مدونا داشته اند كه به طور كامل تصوير هستند ؛ در ميان ماشين هاي تبليغاتي ، هنرمندان گريم ، مشاوران تصويري ، استوديو هاي ضبط مجدد ، دستكاري ويديويي و غيره ، در حقيقت چه كسي آنجاست وقتي كه مدونا پيش چشم ما ظاهر مي شود ؟ ظهور وانموده بسياري از بنيان هاي فرهنگ غرب را تهديد مي كند ؛ بنيان هايي كه از زمان افلاطون ميان اصل و بدل تمايز قائل شده ، و در آن دومي هميشه در درجه نازل تر بوده و يا شان پايين تري داشت .

علاوه بر اين بوديار استدلال مي كند كه راهي براي گريز از وانموده ها وجود ندارد و اين امر به دليل وجود رسانه هاي انبوه است . وانموده ها همه جا وجود دارند و واقعيت و چگونگي زندگي و رفتار مارا تعيين مي كنند . آن ها رمزگان ها و الگوهايي كه به ما مي گويند چه بايد انجام دهيم را فراهم مي آورند و اين در حالي است كه ما را در مقابل حملات بي امان آن ها بي تفاوت هستيم .

از نظر بودريار زماني كه تصوير واقعي تر از واقعيت است ، زماني كه تنها سطح وجود دارد و عمقي وجود ندارد ، زماني كه تنها دال هست و مدلولي نيست ، و تنها تقليد وجود دارد ، بدون آنكه اصلي وجود داشته باشد ، آنگاه ما در قلمرو فراواقعيت قرار گرفته ايم .

ديزني لند ، يك مثال فوق العاده از اين فراواقعيت است كه با موشكافي در واقعيت ، چيزهايي را خلق كرده كه هرگز در دنياي واقعي وجود ندارند .

دوره آموزشی تاریخ هنر

مدرنيسم ، پسامدرنيسم و تاريخ هنر ، چگونه شيوه هاي تاريخ هنر را متفاوت مي نگرند ؟

در ميان معناهاي متنوع ديگر ، اصطلاح مدرنيست را مي توان براي توصيف روشي خاص در روايت تاريخ هنر ، علي الخصوص هنر مدرن به كار برد . تاريخ هنر مدرن بر نوعي از روايت تماميت گرا استوار است . در اين ديدگاه ، تاريخ هنر تمركز خود را بر اروپا ، بخصوص مراكز شهري اي همچون رم ، پاريس و برلين قرار داده و بر اساس الگويي از عقلانيت و پيشرفت جريان مي يابد و كل تاريخ هنر نيز به طور اجتناب ناپذير به سوي حال گام بر ميدازد . باقي جهان نيز به طرزي گسترده ناديده انگاشته شده و تمركز بر هنرمندان مردي قرار مي گيرد كه براي خلق آثار فاخر مجسمه سازي ، نقاشي و معماري پرورش يافته اند .

تاريخ هنر پسامدرن در تلاش است تا اين ابرروايت يكه را با كاربست تاريخ هاي هنر متكثر جايگزين كند . به طور خاص در روايت تاريخ هاي هنر مدرن ، تاكيد به جاي يك مدرنيسم منحصر به فرد ، بر مدرنيسم هاست ، به گونه اي كه مورخان هنر براي درآميختن هر دو ديدگاه منطقه اي و چند مليتي ، و نيز به همان ترتيب مسائل نژاد ، طبقه ، جنسيت و تمايلات جنسي وارد عمل شده اند .

اكنون نيز مدرنيسم هاي متفاوتي از آسيا ، آفريقا ، اقيانوسيه و آمريكاي لاتين ، و نيز سطح گسترده تري از هنرهاي بصري ، مشتمل بر هنر فاخر و نازل مورد توجه قرار مي گيرد .

پسا مدرنيسم مورخان هنر را برانگيخته تا تاريخ نظام فكري و نيز مناسبت مان را با هنر و تاريخ هنر گذشته مورد ارزيابي مجدد قرار دهيم . يكي از تحليل هاي قابل توجه از اين منظر اثر مورخ هنر آلماني هانس بلتينگ متولد 1935 با عنوان پايان تاريخ هنر ؟ 1983 است . از نظر بلتينگ تاريخ هنر ، در زماني كه هنرمندان مدرنيست قرن نوزدهم ، نسبت به هنر گذشته روگردان شدند ، انشعابي را پشت سر گذاشت .

اين موضوع به گسترش دو شيوه ي مختلف از روايت تاريخ هنر انجاميد ، يكي مربوط به دوره ي پيشامدرن و ديگري در ارتباط با دوره مدرن . او اظهار مي كند كه مورخان هنر ملزم به در نظر گرفتن هردوي اين رويكردها با هم هستند تا مفهوم ( هنر براي هنر ) را به پشتيباني از اين آگاهي كه هنر شكل دهنده ي كردارهاي فرهنگي و عدم تظاهر به روايتي كل نگر استوار است ، مورد توجه جدي قرار مي دهند .

شايد نتوان در اعتماد بلتينگ به هنر معاصر با او سهيم بود ، اما نقطه نظرات او شايسته توجه هستند .

همزمان با انتشار اثر بلتينگ در انگليس ، مورخ هنر آمريكايي دونالد پرزيوسي متولد 1941 در اثر خود با عنوان بازانديشي تاريخ هنر : تاملي بر علم منزوي 1989 ، اين نكته را اذعان مي كند كه بحراني را كه تاريخ هنر در دهه هاي 1970 و 1980 پشت سر گذاشت چيز جديدي نبوده است . مي توان رد پرسش هاي مطرح شده توسط پساساختارگرايي ، پسامدرنيسم و به طور كل نظريه ي انتقادي را در بسياري از بنيان هاي تاريخ هنر به عنوان يك رشته دانشگاهي مشاهده كرد .

تاريخ هنر پسامدرن در آثار يينيكا شونيباره چگونه به كار آمده است ؟

يينكا شونيباره ، با اصالتي نيجريه اي در لندن متولد شد . به عنوان يك هنرمند ، شونيباره تقابل هاي پيش پا افتاده جغرافيا ، نژاد و كردار هنري را با كاوش در قدرت پوياي استعمارگري به چالش كشيده است .

shonibare-min_11zon
يينكا شونيباره

در اين چيدمان ، شونيباره خانواده ي هسته اي فضانوردي را به تصوير درآورده كه پارچه هاي چيت بر تن كرده اند . غالبا تصور مي شود كه پارچه هايي از اين جنس در اصل مربوط به آفريقا هستند در حالي كه آن ها در هلند و آسيا طراحي مي شدند . كاربست تاريخ هنر پسامدرن در اين اثر مي تواند به معناي نقد ابرروايت ها ، توجه به نظرات مربوط به هنر التقاطي و نيز وانموده باشد .

inka-min_11zon

يينيكا شونيباره، تعطيلات ، 2000، چيدمان رسانه هاي تركيبي ، گالري استفان فرايدمن ، لندن

تعطيلات ، مفهوم آينده و جايگاه آفريقا در آينده را به پيش مي كشد . آينده در كجا مستقر شده است ؟ و چه كسي آنجاست ؟ مشاهده ي پارچه ي آفريقايي در اين بافت ، به جاي نوعي از پارچه هاي تهيه شده با تكنولوژه بالاي ناسا بسيار نامانوس به نظر مي رسد .

اين موضوع چه چيزي در رابطه با تناقض ميان مفهوم آفريقا و مفهوم آينده ، حداقل براي غربي ها بيان مي دارد ؟

آيا آفريقا به گذشته تعلق دارد و نه به آينده ؟ آيا راهي براي قرار دادن دو واژه ي آفريقا و آينده ، در كنار هم وجود دارد ؟

تنشي ميان مفهوم خانواده ي هسته اي در تعطيلات و فضانوردان در اينجا در كار است. آيا اين موضوع شبيه به يك خانواده ي فضانورد در زمان آينده ، مثل خانواده ي جتسون است ؟

آيا خانواده هاي فضانورد مي توانند به تعطيلات بروند ؟ در چه نوعي از جهان آينده ؟

آيا فضانوردان با پوشيدن پارچه هاي آفريقايي همچون خانواده در حال تعطيلات ، ( بومي شده اند ) ؟ آيا اين پرسش فرض را براين قرار مي دهد كه آنها آفريقايي نيستند ؟

آيا اين خانواده مي تواند آفريقايي باشد ؟

به استدلال برخي ها خانواده ي هسته اي ساخته و پرداخته سرمايه داري صنعتي غرب است ، و در مقابل خانواده گسترده قرار مي گيرد كه در بسياري از مناطق روستايي آفريقا مرسوم است و ما آن را به عنوان ( اصالت ) آفريقايي قلمداد مي كنيم .

آيا مفاهيم مورد نظر بوديار در تفسير اثر كارامد است ؟

پيكره هاي اين اثر تا چه حد وانموده هستند ؟

آيا آنها مدلولي را ( بازنمايي ) مي كنند ؟

پرسش هايي نيز پيرامون هنر التقاطي در اثر به پيش كشيده مي شود .

منابع ظاهرا چندگانه و ناهمخواني كه شونيباره اثر خود را بر اساس آنها ترسيم كرده كدامند ؟

چگونه اين تصوير را با ارتباط با تلاقي نظريه پسامدرن و پسااستعماري تحليل مي كنيد ؟

نتيجه گيري : آيا دوره پسامدرنيسم به سر آمده؟

آيا پساساختارگرايي و شالوده شكني تنها در حال سپري كردن موج روشنفكري اند ؟

آيا هر هرمنوتيك اكنون چيزي نامربوط به نظر مي رسد ؟

چگونگي پاسخ شما به اين سوالات به نحوه تفكر شما نسبت به ماهيت و دلالت نظريه بستگي دارد .

اگر فكر مي كنيد كه آنها تنها روشي براي توصيف يك سبك و يا تحليل ( و يا يك دريچه و يا يك اعتبار براي آن موضوع ) هستند ، آنگاه مي توان گفت اري ، اينگونه هست كه آخرين حركت هاي پسامدرنيسم و يا پساساختارگرايي به عنوان حركت هايي روشنفكرانه در پايان خود هستند و از تكاپو افتاده اند . وليكن اگر ساختارگرايي و پساساختارگرايي ، پسامدرنيسم ، هرمنوتيك و يا شالوده شكني را همچون گفتمان هايي قلمداد مي كنيد كه پرسش هاي مهمي را پيرامون چگونگي زندگي و تفكر به پيش مي كشد ، آنگاه آنها موضوعات مهمي هستند كه به حيات تاثيرگذار خود ادامه مي دهند .

دیدگاهتان را بنویسید

ورود | ثبت نام
شماره موبایل یا پست الکترونیک خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد
واتس اپتلفن