مقالات
عكاسی، شاهد زمان است و آن را برای هميشه متوقف می سازد
بنا بر ديدگاه رومانتيك ، مفاهيم عالم منوط بر ادراك خود ماست . موش صحرايي ، چكاوك و آسمان مفاهيم خود را از تاريخ تحولشان كسب نمي كنند . بلكه بر اساس استعاره هاي بشرمدارانه اي كه برايشان تعيين كرده ايم مفهوم مي يابند . ديدگاه رئاليست بر اين باور است كه جهان مستقل از توجه انساني وجود دارد كه حاوي الگوهاي قابل اكتشافي براي معناي ذاتي آن است و اينكه هنرمند با تشخيص اين الگوها و ايجاد نمونه و نمادها از آنها ، به مدد جوهر هنرش ، با بينش گسترده تري پيوند مي يابد .
آينه ها بيشتر درباره ي هنرمند به ما مي گويند ، و پنجره ها بيشتر درباره ي جهان . آينه ها به گونه اي رمانتيك خودبيانگرند ، توجهشان معطوف به نمايش وجاهت صوري است تا توصيف ؛ معمولا زاييده ي ديدگاهي اند كه سادگي را از طريق صورت هاي انتزاعي مي جويد و موضوعات و مضاميني را مي پسندند نظير مناظر بكر ، هندسه ناب ، پيكرهاي عريان نامشخص و موضوع هاي اجتماعي تجريدي نظير ( نسل جوان ) .
پنجره ها كاوش هاي واقعگرايانه اند ، بيشتر معطوف به توصيف تا اشاره ؛ آن ها بيشتر توضيح مي دهند و كمتر در پي برانگيختن عواطف و احساسات اند ؛ معمولا به مضاميني مي پردازند كه مختص زمان و مكاني مشخص است و معمولا به كمك نشانه هايي در درون تصاوير مي توان تاريخشان را معين ساخت .
در دهه ي 1970، انتشارات تايم – لايف مجموعه كتاب هايي را تحت عنوان كتابخانه ي عكاسي لايف پديد آورد كه در سطحي گسترده پخش و توزيع شد . يكي از كتاب هاي اين مجموعه ، مضامين اساسي ، عكاسي را به اين مقوله ها دسته بندي مي كند : وضعيت بشري ، طبيعت بيجان ، پرتره ، بدن لخت ، طبيعت ، جنگ .
دسته بندي هاي عكاسي براي چه اهدافي انجام مي شوند ؟
گرچن گارنر ، در ( شش انديشه در عكاسي ) ، نمايشگاهي كه سرپرستي اش در 1989 ، به مناسبت يكصد و پنجاهمين سالگرد اختراع عكاسي ، عهده دار شده بود ، اين دسته بنندي ها را عرضه كرد : تعليق زمان – عكاسي شاهد زمان است ، و آن را براي هميشه متوقف مي كند ؛ جهاني گسترده تر – عكاسي عالم دوردست ، نهفته و شگفت اننگيز و غريب را به ما نشان مي دهد ؛ چهره هاي مشهور – از طريق عكس هها به چهره هاي شخصيت هاي پرآوازه از نزديك آشنا مي شويم ؛ جزئيات ريز – وضوح بصري بافت غني عالم را بر ما آشكار مي سازد ؛ تماشاخانه خصوصي – دوربين عكاسي به منزله تماشاگري خودماني است براي روياهاي عكاس ، و جلوه هاي نقاشانه – فرم ، رنگ و بافت به واسطه ي عكاسي خلق مي شوند .
زيربخش هايي نيز براي اين دسته بندي ها وجود دارد . سالي ايوكلير ، در مقام متصدي نمايشگاه سيار عكس هاي رنگي ، كاتالوگ ضميمه اي نوشت با عنوان عكاسي رنگي نوين 1970 . او رده ي گسترده ي آثار رنگي جديد را به هفت زيرمجموعه تقسيم كرد : خودنگري ها ، صورت گرايي ، سرزندگي زبان عاميانه ، اسناد ، بينش اخلاقي ، افسونگري ها و تخيلات تصنعي . در 1985 ، استله جاسيم و اليزابت ليند كويست – كوك ، در منظره به مثابه عكس ، به صورت مشخص رده ي ديگري از عكس ها – منظره – را بررسي كردند و اين رده را به زيرمجموعه هاي منظره به عنوان خداوند ، واقعيت ، نماد ، شكل ناب ، فرهنگ عامه ، انگاشت ، سياست و تبليغات تقسيم كردند .
ان هوي در صناعت ها : عكس ههاي صحنه پردازي شده ، دستكاري شده و متناسب شده جديد را به پنج دسته تقسيم كرد : تابلواي روايتي ، پرتره و پرتره از خويش ، ساخت طبيعت بيجان ، واژه ها و تصاوير متناسب شده ، چاپ هاي دستكاري شده و كولاژ عكس .
دسته بندي ها براي مقاصد مختلفي طراحي مي شوند ، و براي تميز عكس ها از روش هاي گوناگوني بهره مي جويند .
مضامين اساسي تايم-لايف طبق موضوعات اصلي متمايز مي شوند و كاربرد آن ها آسان است . در دسته بندي بر مبناي عكاسي تصويرگرا و ناب گرا ، يا عكاسي دستكاري شده و مستقيم ، روش كار عكاسي و شكل عكاسي ناشي از آن مورد توجه است . ليكن اين گونه دسته بندي به غلط اين تصور را القا مي كند كه عكاسي مستقيم ، دستكاري شده نيست . دسته بندي هاي نيوهال منسوخ است و او ديگر از آن ها استفاده نمي كند .
دسته بندي هاي ساركوفسكي شامل چشم عكاس و آينه ها و پنجره ها ، نيز با شكل آغاز مي شود و آنگاه از ما مي خواهد كه چگونگي تاثيرگذاري شكل بر مفهوم را بررسي كنيم .
در آنها عكاسي رسانه اي منحصر تلقي مي شود . تقسيم بندي هاي هوي و ايوكلير ما را ياري مي دهد تا مفهوم مجموعه هايي از آثار جديد را در برهه زمان هاي مشخص معاصر درك كنيم ، و جاسيم وليندكويست – كوك از ما مي خواهند درباره ي عكس هايي با مضموني واحد ، منظره ، در طول زمان بينديشيم .
اين وظيفه ي بيننده است كه دريابد عكس در كدام دسته بندي ها مي گنجد و از بين آن ها كدام يك بيشتر مناسب و فراخور است .