آنلاین
کشف بارکد
به گمانم بارها با واژه انبارگردانی آشنا شده باشید. حداقل اگر با صاحبین مشاغلی چون؛ کسب و کارهای خرد یا فروشگاهها یا حتی مغازه داران بزرگ و کوچک در ارتباط بوده باشید یکبار در سال واژه « انبارگردانی داریم » را شنیده اید. انبارگردانی برای مرور داراییهای یک فروشگاه و حساب میزان کالای موجود در انبار و قیمت گذاری و ارزیابی خرید و فروش سالانه از هر کالا و محصول به کار می رود. اما بعدها به دلیل زمانبر بودن و از سویی دیگر میزان خطا و اشتباه رایج در این کار افراد و به ویژه صاحبین مشاغل به فکر راه اندازی یک سیستم نوین در این زمینه بودند که در نهایت این کار توسط یک مالک فروشگاه به مسئولین و دانشجویان دانشگاه (Drexel) توصیه شد و سپس نیز توسط یکى از دانشجویان فارغ التحصیل این دانشگاه به نام باب سیلور «Bob Silver» طرح و برنامه ای در راستای کاهش این حجم از کار و جلوگیری از اشتباه در فروشگاه های بزرگ نوشته شد.
بارکدها در حقیقت همان نوشته های کنار خطوط سیاه رنگی هستند که هر کدام از اعداد مندرج بر روی کالا بیانگر ویژگیهای منحصر به همان کالا است چیزی مثل؛” کد کشور تولید کننده در کنار کد شرکت و کد محصول و کد کنترل ” که به همراه خطوط سیاه و سفید چیزی به نام بارکد کالا را شکل می دهند. بارکدهایی که در فروشگاه ها توسط بارکد خوان از طریق اشعه ایکس و بارکدخوان خوانده شده و اطلاعات کالا به خریدار و فروشنده ارایه می شود.
سیستم بارکد امروز چگونه شکل گرفت؟
شاید برایتان جالب باشد بدانید که؛ سال 1948 رئیس یک فروشگاه زنجیره ای مواد غذایی پس از مشاهده کلیه مواردی که ناشی از اشتباه کارگر و سردرگمی بین تنوع محصولات و در نهایت ضرر و زیان ناشی از شلوغی کار است این مشکل را به مسئولین دانشگاه (Drexel) اطلاع داد و خواستار کشف یا رفع این مشکل با یک برنامه یا وسیله ای جدید شد. هر چند به نقل از منابع مسئولین این دانشگاه درخواست این مالک فروشگاه را نادیده گرفتند و اهمیتی به مشکل او ندادند اما در نهایت یکی از دانشجویان این دانشگاه با نام “برنارد سیلور” که شنونده این مکالمه بود درصدد بر آمد تا با اختراع و کشف روشی جدید این مشکل را نه فقط برای مالک این فروشگاه بلکه برای همه فروشگاهها حل کند و در نهایت بدنبال روشی رفت تا بتواند امکان جمعآوری خودکار اطلاعات محصول را در نقاط پرداخت در فروشگاهها داشته باشد.
به رغم عدم تمایل دانشگاه و ریاست این دانشگاه در کمک به حل این موضوع، سیلور تصمیم گرفت با دوستش نورمن وودلند (متولد 1921) در این خصوص به بحث نشسته و راهکاری بیابد. در نتیجه این دو، فناوری مورد استفاده در ضبط صدای فیلم را که توسط لی دی فارست ساخته شده بود، با نقاط و خطوط موجود در کد مورس در سال 1948 ترکیب کردند. وودلند در مورد کار خود میگوید؛”من خطوط نازک و ضخیم را با گسترش نقاط و خطوط به سمت پایین کنار هم قرار داده ام.”
گوشه های فیلم توسعه یافته توسط دی فارست دارای الگوهایی با درجات مختلف بود. هنگامی که نور به این الگوها می تابید، دستگاه دیگری در طرف دیگر، تغییرات روشنایی را به امواج صوتی الکترونیکی و سپس این امواج صوتی را به صدا تبدیل می کرد. براساس این سیستم، وودلند نوری را که روی خطوط ضخیم و نازک نگه داشته میشد و یک حسگر را با یک اسیلوسکوپ (چشم های نوسانی) ترکیب کرد. نتیجه اولین محصولی است که میتواند دادههای چاپی را به صورت الکترونیکی بخواند. چند سال بعد، در نتیجه توسعه منابع نور لیزری کم مصرف و کامپیوترهای با اندازه کوچک، تقریباً در هر محصولی که امروزه در بازار فروخته می شود، بارکد توسط این دانشجو و دوستش کشف و اختراع شد.